بریدههایی از کتاب منحنی خلاقیت
۳٫۷
(۳۴)
شاید با خودتان فکر کنید موفقیتِ ناگهانی ناشی از شکستنِ الگوهاست. اما درواقع، «پیرویکردن» از الگویی است که آن را با میزانِ مناسبی از نوآوری در هم میآمیزید.
Amin
اگر هدفتان رسیدن به موفقیت در جریانِ اصلیِ جامعه است، قدم اولتان باید این باشد که خودتان را درزمینهٔ موردعلاقهتان غرق و تاجاییکه امکان دارد اطلاعات کسب کنید. این امر به شما اجازه خواهد داد ایدههایی را شناسایی کنید که به ایدههای موفقِ قبلی شباهت دارند.
Amin
مشخص میشود نتیجهٔ علاقهٔ انسان به آشنایی و نوآوریْ منحنیای زنگمانند میان ترجیح و آشنایی است. ما با هر بار رویارویی با آهنگ، بیشتر از آن خوشمان میآید، تا اینکه بالاخره به نقطهای میرسد که این رویارویی بیشاز حد میشود. از این نقطه بهبعد، هر بار گوشدادن به آن باعث میشود علاقهٔ ما به آن کمتروکمتر شود. من به این منحنیِ زنگشکل «منحنی خلاقیت» میگویم.
Amin
نبوغ شاید خیلی فراتر از برچسبی عینی باشد. برای اینکه کسی بهعنوان نابغهٔ خلاق شناخته شود، اکثریت باید نوآوریِ او را بپذیرند. رماننویسی که کتابی جذاب مینویسد اما قادر به انتشار آن نیست، در تاریخ ماندگار نمیشود. دانشمند متواضعی که خود را به عموم مردم معرفی نمیکند، خیلی زود به دست فراموشی سپرده خواهد شد.
Amin
این افسانه بهطور خلاصه چهار عنصر اصلی دارد: اول، اینکه فعالیتی فردی و درمورد «نابغهای تنها» است که با این استعدادها به دنیا آمده؛ دوم، اینکه آن لحظات درخشان بهشکل بینشی ناگهانی نمود پیدا میکنند و بر فردِ مبتکر چیره میشوند (مانند ساخت آهنگ دیروز)؛ سوم، بهمحضاینکه به فرد الهام شد، موفقیت بهراحتی به دست میآید؛ چهارم، اینکه افراد خلاقی چون موتزارت، یکجورهایی دیوانه، رنجور یا شیدا و غالباً هر سه هستند.
همانطورکه خواهید دید، این عقاید یا اغراقشدهاند یا بدتر از آن، مثل داستان موتزارت، مندرآوردیاند.
Amin
«کسانی که چیزی به آنها الهام میشود پویایی خود را از دست دادهاند. آنها اغلب احساس میکنند چیزی در درون آنها عمل میکند، قدرتی بزرگتر از خودشان. یونانیها آن را الهه میخواندند. مؤمنان ممکن است آن را خدا یا روحالقدس بدانند. دیگران ممکن است آن را نیروی اسرارآمیز تصور کنند که ناگهان در عمق ناخودآگاه انسان پدیدار میشود، راه تازهای برای دیدن.»
Amin
درحقیقت داشتن همنشینان مناسبْ شاید مهمترین بخش فرایند خلاقیت باشد.
سهیل مقدم
بسیاری از ایدههای دیگر به این دلیل موفقاند که ریشه در چیزهای آشنا دارند، اما آنقدر کنجکاوکنندهاند که قسمت «پذیرش» را در مغز تحریک کنند.
سهیل مقدم
به نظر میرسد در جریان تکامل، انسانها بهگونهای تغییر کردهاند که از ناشناختهها بهدلیل اینکه هشداری برای آسیبِ احتمالیاند برحذر باشند. اگر غارنشینانِ اولیه گونهای ناشناخته از مارمولکِ قرمز را زیر بوتهای در جنگل میدیدند، شاید وسوسه میشدند آن را بخورند. اما پساز چند هزاره، تکامل به مغز ما یاد داده که اخطارِ اجتناب را صادر کند، چراکه مارمولک میتواند بسیار مهلک باشد. امروزه دیدنِ مارمولکی ناشناخته واکنش اجتنابیِ ما را تحریک کرده و باعث میشود بهجای خوردن این خزندهٔ قرمز، به چادر پناه ببریم.
سهیل مقدم
تعریف علمی و استانداردِ خلاقیت از این قرار است: «توانایی ساختن چیزی تازه که ارزشمند هم باشد.» اشتباه است اگر فکر کنیم خلاقیت فقط بهمعنای بهوجودآوردن چیزی متفاوت یا مبتکرانه است؛ بلکه باید ارزشمند هم باشد، یعنی گروه کوچک یا بزرگی از افراد آن محصولِ خلاقانه را مهم و سودمند بدانند.
fateme mohseni
حجم
۶۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۶۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰۵۰%
تومان