بریدههایی از کتاب منحنی خلاقیت
۳٫۶
(۳۵)
در ادامهٔ مصاحبههایم با افراد، متوجه شدم «بیشترِ» افرادِ موفقی که با آنها حرف زدم مشتاقِ این بودند که لحظاتی را به وجود بیاورند که بتوانند یاد بگیرند و آسیبپذیر باشند.
چطور این لحظات را به وجود میآورند؟
متوجه شدم بهترین روش این است که افراد تازهای را به قلمروی خود وارد کنیم.
Amin
شاید با خودتان فکر کنید موفقیتِ ناگهانی ناشی از شکستنِ الگوهاست. اما درواقع، «پیرویکردن» از الگویی است که آن را با میزانِ مناسبی از نوآوری در هم میآمیزید.
Amin
اگر هدفتان رسیدن به موفقیت در جریانِ اصلیِ جامعه است، قدم اولتان باید این باشد که خودتان را درزمینهٔ موردعلاقهتان غرق و تاجاییکه امکان دارد اطلاعات کسب کنید. این امر به شما اجازه خواهد داد ایدههایی را شناسایی کنید که به ایدههای موفقِ قبلی شباهت دارند.
Amin
مشخص میشود نتیجهٔ علاقهٔ انسان به آشنایی و نوآوریْ منحنیای زنگمانند میان ترجیح و آشنایی است. ما با هر بار رویارویی با آهنگ، بیشتر از آن خوشمان میآید، تا اینکه بالاخره به نقطهای میرسد که این رویارویی بیشاز حد میشود. از این نقطه بهبعد، هر بار گوشدادن به آن باعث میشود علاقهٔ ما به آن کمتروکمتر شود. من به این منحنیِ زنگشکل «منحنی خلاقیت» میگویم.
Amin
نبوغ شاید خیلی فراتر از برچسبی عینی باشد. برای اینکه کسی بهعنوان نابغهٔ خلاق شناخته شود، اکثریت باید نوآوریِ او را بپذیرند. رماننویسی که کتابی جذاب مینویسد اما قادر به انتشار آن نیست، در تاریخ ماندگار نمیشود. دانشمند متواضعی که خود را به عموم مردم معرفی نمیکند، خیلی زود به دست فراموشی سپرده خواهد شد.
Amin
این افسانه بهطور خلاصه چهار عنصر اصلی دارد: اول، اینکه فعالیتی فردی و درمورد «نابغهای تنها» است که با این استعدادها به دنیا آمده؛ دوم، اینکه آن لحظات درخشان بهشکل بینشی ناگهانی نمود پیدا میکنند و بر فردِ مبتکر چیره میشوند (مانند ساخت آهنگ دیروز)؛ سوم، بهمحضاینکه به فرد الهام شد، موفقیت بهراحتی به دست میآید؛ چهارم، اینکه افراد خلاقی چون موتزارت، یکجورهایی دیوانه، رنجور یا شیدا و غالباً هر سه هستند.
همانطورکه خواهید دید، این عقاید یا اغراقشدهاند یا بدتر از آن، مثل داستان موتزارت، مندرآوردیاند.
Amin
«کسانی که چیزی به آنها الهام میشود پویایی خود را از دست دادهاند. آنها اغلب احساس میکنند چیزی در درون آنها عمل میکند، قدرتی بزرگتر از خودشان. یونانیها آن را الهه میخواندند. مؤمنان ممکن است آن را خدا یا روحالقدس بدانند. دیگران ممکن است آن را نیروی اسرارآمیز تصور کنند که ناگهان در عمق ناخودآگاه انسان پدیدار میشود، راه تازهای برای دیدن.»
Amin
درحقیقت داشتن همنشینان مناسبْ شاید مهمترین بخش فرایند خلاقیت باشد.
سهیل مقدم
بسیاری از ایدههای دیگر به این دلیل موفقاند که ریشه در چیزهای آشنا دارند، اما آنقدر کنجکاوکنندهاند که قسمت «پذیرش» را در مغز تحریک کنند.
سهیل مقدم
به نظر میرسد در جریان تکامل، انسانها بهگونهای تغییر کردهاند که از ناشناختهها بهدلیل اینکه هشداری برای آسیبِ احتمالیاند برحذر باشند. اگر غارنشینانِ اولیه گونهای ناشناخته از مارمولکِ قرمز را زیر بوتهای در جنگل میدیدند، شاید وسوسه میشدند آن را بخورند. اما پساز چند هزاره، تکامل به مغز ما یاد داده که اخطارِ اجتناب را صادر کند، چراکه مارمولک میتواند بسیار مهلک باشد. امروزه دیدنِ مارمولکی ناشناخته واکنش اجتنابیِ ما را تحریک کرده و باعث میشود بهجای خوردن این خزندهٔ قرمز، به چادر پناه ببریم.
سهیل مقدم
تعریف علمی و استانداردِ خلاقیت از این قرار است: «توانایی ساختن چیزی تازه که ارزشمند هم باشد.» اشتباه است اگر فکر کنیم خلاقیت فقط بهمعنای بهوجودآوردن چیزی متفاوت یا مبتکرانه است؛ بلکه باید ارزشمند هم باشد، یعنی گروه کوچک یا بزرگی از افراد آن محصولِ خلاقانه را مهم و سودمند بدانند.
fateme mohseni
شاید با خودتان فکر کنید موفقیتِ ناگهانی ناشی از شکستنِ الگوهاست. اما درواقع، «پیرویکردن» از الگویی است که آن را با میزانِ مناسبی از نوآوری در هم میآمیزید.
محسن
پول برای موسیقی و کنسرتها باشند. ثروت مادیِ کشورها و اعتمادِ اهالیِ آنها به اقتصاد عاملی است که باعث تواناییبخشیدن به خلاقیت میشود.
Elaheh
هر فرد خلاقی میتواند از درک بهتر مخاطب خود نفع ببرد. افراد خلاقِ موفقی که بهجای اینکه خلاقیت را مجموعهای از تجلیهای ناگهانی بدانند، از تکرارهای دادهمحور استفاده میکنند، احتمالاً بیشتر بر منحنی خلاقیت تسلط پیدا میکنند. چه نویسنده باشید، چه مدیر استودیوی فیلم یا راهنمای طعم بستنی، دنبالکردن مراحل دادهمحور و گوشدادن واقعی به مخاطبانتان بهنفعتان خواهد بود.
صبا بانو:)
درک منحنیِ خلاقیت و نقطهٔ تکرار برای رسیدن به موفقیتِ عمومی حیاتی است. شما به ایدههایی نیاز دارید که هم آنقدر آشنا باشند که شانسِ پذیرفتهشدنشان در سطح گسترده بالا باشد و هم در افراد بهاندازهٔ کافی «پاداش تازگی» به وجود بیاورند تا بتوانند توجه آنها را جلب کنند
صبا بانو:)
اگر بخواهیم این موضوع را کمی متفاوتتر بیان کنیم، باید بگوییم دیگران باید کار یک فرد را بپذیرند تا برچسبِ «خلاقانه» به آن تعلق بگیرد و حتی تعداد بیشتری باید یک فرد را تأیید کنند تا بهعنوان «نابغهٔ خلاق» شناخته شود.
صبا بانو:)
ایدهای که بیشاز اندازه جدید است، سختتر میتواند مخاطبانِ زیادی را به خود جلب کند. شاید بتواند برای اقلیت جامعه جذاب باشد، اما جمعیت انبوه حومهٔ شهر به آن نزدیک نخواهند شد.
علی غ
مصرفکنندگان اگر وقت و درآمد نداشته باشند، نمیتوانند وقت خود را در نمایشگاههای هنری بگذرانند یا کتاب و صفحههای موسیقی بخرند. دانشگاهها و تیمهای تحقیقاتی باید برای انجام تحقیقات جدید کمکهزینه دریافت کنند. موسیقیدانها به مخاطبانی نیاز دارند که مشتاقِ پرداختِ پول برای موسیقی و کنسرتها باشند. ثروت مادیِ کشورها و اعتمادِ اهالیِ آنها به اقتصاد عاملی است که باعث تواناییبخشیدن به خلاقیت میشود. پس خلاقیت زمانی شکوفا میشود که اقتصاد رشد کند.
علی غ
نبوغ شاید خیلی فراتر از برچسبی عینی باشد. برای اینکه کسی بهعنوان نابغهٔ خلاق شناخته شود، اکثریت باید نوآوریِ او را بپذیرند.
علی غ
هرچه بیشتر با چیزی روبهرو شویم، کمتر از آن میترسیم
azaad
حجم
۶۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۶۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان