بریده‌هایی از کتاب آرزوهای بزرگ

اگه كسی اين چيزهايی رو كه به‌ظاهر سبك‌وزن هستند؛ ولی گران‌قيمت‌اند رو به دوستش ببخشه، به‌درستی كه نبايد چنين كنه، مگه اين‌كه بخواد از شرّ دوستش خلاص بشه. اون‌وقت اين موضوع مطرح می‌شه كه به چه قيمتی می‌خوايد از شرّ يه دوست خلاص بشيد.

آدمی با خود چيزی به جهان نياورده و چيزی هم با خود نمی‌برد و هم‌چون شبحی تنها از آن‌جا به اين‌جا و از اين‌جا به آن‌جا می‌گذرد و هرگز در يكی از آن‌ها پايدار نمی‌ماند

آن روز می‌رسد كه ديگران در زير نور آفتاب قدم زده و به‌ياد من بيفتند و خاطره‌ام احساس‌های درونی آن‌ها را قلقلك دهد.

اندوختن سرمايه برای زندگی رؤيايی است كه نمی‌تواند به‌راحتی تحقق يابد.

معروف است كه عاشق كور است و نمی‌تواند درست ببيند

روغن جلا، رگه‌های چوب رو مخفی نمی‌كنه؛ بلكه برعكس، اونارو بهتر نشون می‌ده.

از ابتدای خلقت چنين بوده كه تاكسی اصل و نژادی جنتلمن نداشته باشه، قادر نيست كه رفتاری جنتلمنانه از خودش نشون بده.

فكر نمی‌كنم كسی فقط برای اين‌كه به ديگری فكر كرده نسبت به اون حقی داشته باشه.

در محيط كوچك خانواده، هيچ‌چيز به‌اندازه‌ی بی‌عدالتی والدين، كودكان را تحت‌تأثير قرار نمی‌دهد و احساسات‌شان را جريحه‌دار نمی‌سازد.

آدم‌های كمی هستند كه می‌دانند بچه‌ها در اثر ترس و وحشت بسيار رازدار می‌شوند.