بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تولد در توکیو | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تولد در توکیو

بریده‌هایی از کتاب تولد در توکیو

گردآورنده:آتسوکو هوشینو
انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۴از ۱۹۹ رأی
۴٫۴
(۱۹۹)
بیشترشان وقتی می‌دیدند جوابی برایش ندارند می‌گفتند: تو اشتباه می‌کنی به این سؤالات فکر می‌کنی. این چیزها که چرا ندارد. این چیزها که دلیل نمی‌خواهد.
شهیده
فکر می‌کردم چقدر خوشبختند زن‌هایی که توی کشوری زندگی می‌کنند که راحت می‌توانند حجاب داشته باشند. ولی وقتی به ایران آمدم و دیدم بعضی‌ها همین حجابی را که من برایش این‌قدر جنگیدم رعایت نمی‌کنند دلم خیلی شکست.
محمدیان
به اولین چیزی که برخوردم عکس شهدا بود. من عکس سربازان جنگ‌های مختلفی را دیده بودم. از عکس‌های سیاه و سفید سربازان جنگ‌های جهانی تا عکس‌های رنگی سربازان جنگ‌های عراق و افغانستان. وجه مشترک همه‌شان افسردگی و خستگی چهره‌ها بود. ناامیدی توی چهره‌هایشان موج می‌زد. همه‌شان غصه‌دار به نظر می‌رسیدند. ولی اولین چیزی که توجه من را در دفاع مقدس جلب کرد عکس شهدایی بود که قبل از شهادتشان همه شاد و خوشحال بودند. توی چهرهٔ همه‌شان امید را می‌دیدی. انگار وسط جشن ازشان عکس گرفته باشند. مردم ایران به شهیدانشان خیلی احترام می‌گذارند. خیلی دوستشان دارند. من بارها دیده‌ام مردم جوری با شهدا انس گرفته‌اند که اگر ندانی فکر می‌کنی آن شهید برادرشان است. فکر می‌کنی پسرشان است. شاید اصلاً آن شهید را نشناسند. فقط یک اسمی ازش شنیده‌اند و یک عکسی دیده‌اند، ولی آن‌قدر بهش علاقه نشان می‌دهند که فکر می‌کنی سال‌ها با او زندگی کرده‌اند.
Book lover 19
یک معلمی داشتم که خیلی به فلسفه علاقه داشت و گاهی اوقات بیرون کلاس باهم گفت‌وگوهایی می‌کردیم. می‌گفت: وقتی شما ابر را می‌بینید و به ابرها فکر می‌کنید دلتان کجاست؟ یا وقتی ستاره‌ها را می‌بینید؟ بعد جواب می‌داد: وقتی به ستاره یا ابرها فکر می‌کنید، خودتان این‌جایید و دلتان آنجاست. پیش ستاره‌ها. پیش ابرها. این گفت‌وگوها ذهنیت من را باز می‌کرد که شاید ما وجودی باشیم خیلی بزرگ‌تر از این محدودیت زندگی، خیلی بزرگ‌تر از این کارهایی که مردم برای آوردن نان و تهیهٔ لباس و خانه می‌کنند.
sara
در مدارس، مطالب مذهبی و آیین بودا آموزش نمی‌دادند. کلا جامعهٔ ژاپن سکولار است. مذهبی نیستند؛ ولی اخلاق مدارند. خیلی به ارزش‌های اخلاقی و انسانی اهمیت می‌دهند. در مدرسه درس دینی وجود ندارد، ولی یک کلاسی هست به نام اخلاق.
محمدحسین
وقتی مسلمان شدم فهمیدم که من فقط باید دنبال نگاه یک نفر باشم و او خداست. فهمیدم لازم ندارم این‌قدر به فکر نگاه دیگران باشم. همین که خدا نگاهم می‌کند برایم بس است.
Sobhan Naghizadeh
در چت‌روم‌هایی هم که عضو بودم دربارهٔ شیعه نظرخواهی کردم. اکثر سنی‌ها می‌گفتند از فکر شیعه بیا بیرون و اصلاً حرف شیعیان را گوش نده. می‌گفتند شیعیان فرقهٔ گمراهی هستند و اگر به حرفشان گوش بدهی گمراه می‌شوی. ولی شیعیان می‌گفتند ما در اسلام فرقه‌های متفاوتی داریم که یکی از آنها شیعه است. خودتان دربارهٔ فرق اسلامی مطالعه کنید و بعد از تحقیق هرکدام را فکر می‌کنید درست و برحق است انتخاب کنید. از این حرف شیعیان خیلی خوشم آمد. قرآن در سوره بقره می‌فرماید: «لا اکراه فی الدین. قد تبین الرشد من الغی.» یعنی حقیقت روشن است و لازم نیست کسی را وادار به دینی کنید. هرکسی تحقیق می‌کند و خودش آن چیزی را که فکر می‌کند صحیح و مطابق حقیقت است انتخاب می‌کند. دیدم حرف شیعیان به این آیهٔ قرآن نزدیک‌تر است.
رز سپید
هر روز به اهل‌بیت (ع) سلام می‌دادم. می‌دانستم جواب سلام واجب است و معصوم به انجام دادن واجباتش مقید است. می‌دانستم وقتی سلام می‌دهم اهل‌بیت جوابم را می‌دهند برای همین هر روز به‌شان سلام می‌دادم
ساکنِ ماه🌙
مدارس ما تا قبل از جنگ جهانی دوم، دختر و پسر از همدیگر جدا بودند. از همان شش‌سالگی که به مدرسه می‌رفتند تفکیک جنسیتی بود. اما بعد از جنگ جهانی دوم و تأثیرگذاری فرهنگی غرب روی مردم، سنت‌های ما ضعیف‌تر شد و بخشی از سبک زندگی و اجتماعی مردم تغییر کرد. یکی از آنها هم مختلط شدن مدارس دخترانه و پسرانه بود.
محمدحسین
دیگر اینکه انجیل چیزی دربارهٔ هدف خلقت نمی‌گوید. مسیحی‌ها هم خودشان دقیق نمی‌دانند هدف خلقتشان چیست. اکثرشان می‌نشینند و ساعت‌ها بحث می‌کنند تا بین خودشان به نتیجه‌ای برسند و هدفی برای خلقت پیدا کنند؛ درصورتی که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلّا لِیعْبُدُونِ». این هدف داشتن یا نداشتن زندگی مهم‌ترین سؤال و دغدغهٔ من از دورهٔ کودکی تا آن وقت بود. انسان بخورد، بخوابد، کار کند، درس بخواند، ازدواج کند، بچه‌دار شود، نسلش ادامه پیدا کند و... که چه بشود؟ اصلاً برای چه این کارها را بکند؟ اگر نکند چه می‌شود؟
ب. قاسمی
بزرگ‌ترین آزادی‌ها پیش خداوند است. خدواند که کمال مطلق است، مظهر آزادی است. کمال آزادی است. انسان اگر می‌خواهد به آزادی برسد باید به خدا برسد و برای رسیدن به خدا هم اسلام دستوراتی دارد. دستورات اسلام شاید در ظاهر محدودیت‌هایی ایجاد کند ولی باطن انسان را آزاد می‌کند. حجاب شاید در ظاهر انسان را کمی محدود کند ولی در باطن به روح انسان آزادی می‌دهد. به نظر من آزادی حقیقی در اطاعت از خداست.
Sobhan Naghizadeh
دلم خیلی شکست. من هفت‌سال در آرزوی این بودم به جایی مهاجرت کنم که بتوانم راحت و آزادانه حجاب داشته باشم و حالا که به اینجا آمده‌ام می‌بینم زنانی هستند که می‌خواهند آن را نداشته باشند. خیلی حیفم آمد. یاد آن ضرب‌المثل معروف ژاپنی افتادم که می‌گفت: «انسان‌ها دنبال آن چیزی هستند که در دستشان نیست.»
Alireza Aziz
فکر کردی شوخیه؟ فکر کردی اسلام آوردن فقط یه شهادتین بود و تمام شد و رفت؟ باید همهٔ این شرایط را تحمل کنی...
نقطه ویرگول
در کتابچه‌ای که از مرکز اسلامی توکیو گرفته بودم نوشته بود زمانی که پیامبر رحلت کرد همه در حال کار و بار خود بودند و به مراسم تشییع جنازهٔ پیامبر نرفتند به جز یک نفر. شخصی به نام علی بن‌ابی‌طالب. وقتی این را خواندم با خودم گفتم چه کار زشتی کردند که به تشییع جنازه نرفتند. چون ما در ژاپن رسممان این است که وقتی کسی می‌میرد به تشییع جنازه‌اش می‌رویم. حتی اگر مرده از اقوام و آشنایان دور باشد باز هم رسم است به تشییع جنازه بروند. اگر کسی نرود خیلی زشت است. آنجا بود که از شخصیت علی بن‌ابی‌طالب خوشم آمد و از آنهایی که به تشییع جنازه نرفتند بدم آمد. با خودم گفتم مگر یک تشییع جنازه چقدر وقت می‌گیرد که اگر در آن شرکت کنند حکومت اسلامی به خطر بیفتد؟ آن روز که این را خواندم رفتم توی یک سایت اسلامی انگلیسی‌زبان نوشتم: کار آنهایی که در مراسم تشییع جنازهٔ پیامبر شرکت نکردند اشتباه بوده و با این کارشان به پیامبر بی‌احترامی کرده‌اند. به محض اینکه نظرم روی سایت قرار گرفت همه آمدند گفتند این چه حرفی است می‌زنید؟ غیبت نکنید. شما مسلمان شده‌اید و دیگر نباید غیبت کنید و این حرف شما مصداق غیبت است. آن‌موقع بود که فهمیدم اینها جواب خاصی ندارند.
رز سپید
در ماجرای هیروشیما یا ناکازاکی، همه می‌دانند امریکایی‌ها با مردم بی‌گناه چه کردند، ولی الآن هیچ‌کس ضد آنها ابراز نظر نمی‌کند. اصلاً ایستادگی نمی‌کنند، بعضی‌ها حتی اقرار می‌کنند که این حقمان بود، یعنی کشور ما بوده که اشتباه کرده. حقمان بود که مردم این‌طور شوند. بعضی‌ها الآن این‌طوری فکر می‌کنند.
mohaddese
یک ویژگی خوبی که داشتند این بود که به هم توجه می‌کردند. حواسشان به همدیگر بود. شاید بعضی‌ها بگویند اتفاقاً این چیز بدی است. دخالت کردن در کار دیگران است، ولی اگر یک‌ماه در کشوری مثل ژاپن زندگی کنند می‌فهمند که چقدر چیز خوبی است.
مستاجر خدا :)♡
تصوری که تبلیغات و فیلم‌های امریکایی در ذهنم ساخته بودند این بود که امریکا سمبل آزادی، انصاف، حقوق بشر، رونق اقتصادی و فرهنگ است، ولی بعد از اینکه خودم با چشمان خودم آنجا را دیدم و برای مدتی با خانواده‌های امریکایی زندگی کردم متوجه شدم کاملاً با آن چیزی که حرفش بود فرق می‌کند.
شهید زهره بنیانیان
توی ژاپن خرید لوازم غیرژاپنی کار جِلفی است. حتی قبل‌ترها هم که محصولات ژاپنی این‌قدر معروف نبودند هم مردم از محصولات کشور خودشان خرید می‌کردند. آن‌قدر خریدند و تولید کردند و رقابت کردند تا بالاخره این روزها در خیلی از محصولات یکی از مهم‌ترین برندهای تولید را دارند.
sara
بالاترین و بهترین صفت هر انسانی عبد بودن است و اباعبدالله در کربلا بالاترین و بهترین روش بندگی و عبد بودن را به جهانیان نشان داد. چه چیزی زیباتر از این‌که یکی از بندگان خدا، بندگی را به حد اعلای خود برساند و از همه چیزش در راه خدا بگذرد؟
نورا
وقتی ایران بودم به یاد سختی‌هایی افتادم که برای حجاب داشتن تحمل کرده بودم. برای حجاب خیلی سختی کشیدم و بی‌احترامی‌های زیادی بهم شد. اما با تمام وجودم سعی کردم حجابم را حفظ کنم. در کشور خودم به خاطر حجاب چندباری من را بازخواست کردند با این حال حجابم را نگه داشتم. برای همین فکر می‌کردم چقدر خوشبختند زن‌هایی که توی کشوری زندگی می‌کنند که راحت می‌توانند حجاب داشته باشند. ولی وقتی به ایران آمدم و دیدم بعضی‌ها همین حجابی را که من برایش این‌قدر جنگیدم رعایت نمی‌کنند دلم خیلی شکست.
شکوفه ▪︎

حجم

۸۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۸۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
۱۶,۰۰۰
۵۰%
تومان