بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تولد در لس آنجلس | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب تولد در لس آنجلس

بریده‌هایی از کتاب تولد در لس آنجلس

انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۵از ۲۳۷ رأی
۴٫۵
(۲۳۷)
گرمایی که در مردم ایران می‌دیدم در آمریکا نبود.
زهرا بانو
مسئلهٔ دیگری که آن روزها به‌نظرم عجیب می‌رسید آن بود که زن‌های ایرانی باوجودی که مسلمان بودند کمتر حجاب داشتند؛ ولی معمولاً دختران عرب، پاکستانی یا هندی باحجاب بودند.
زهرا بانو
فرهنگ آمریکایی‌ها فرق مهمی با ما ایرانی‌ها داشت؛ آمریکایی‌ها در کار و زندگی همدیگر دخالت نمی‌کنند؛ یعنی برخلاف ایرانی‌های مقیم آمریکا که هنوز اخلاق‌های خاله‌زنکی‌شان را داشتند و مرتب فشار می‌آوردند و مسخره‌ام می‌کردند، آمریکایی‌ها این‌طور نبودند. راحت بودند؛ یا گرم نمی‌گرفتند یا اگر دوست می‌شدند دیگر کاری به گذشته یا حریم شخصی‌ات نداشتند.
زهرا بانو
می‌گفتند: «کجای قرآن گفته باید حجاب داشته باشی؟» با من بحث می‌کردند. ابتدا من هم با آن‌ها بحث می‌کردم و جوابشان را می‌دادم. اگرچه که نمی‌توانستم برایشان آیه و سوره بیاورم؛ چون خودم هم خیلی اطلاع نداشتم؛ ولی هرچه را بلد بودم توضیح می‌دادم. به‌مرور احساس کردم که بعضی‌ها برایشان فرقی نمی‌کند؛ اگر حتی سوره و آیه را هم می‌آوردم و به آن‌ها می‌گفتم، قبول نمی‌کردند و جواب می‌دادند: «این معنی‌اش چنین نیست.» نمی‌خواستند قبول کنند.
زهرا بانو
می‌گفتم: «یا علی! تو چه کشیدی؟ با امثال ما چه می‌گویی؟ با چه کسی داری حرف می‌زنی؟ مخاطب تو کیست؟‌ یعنی مردم زمانه‌ات درک علم تو را نداشتند؟ آن‌ها چطور مقام تو را درک نمی‌کردند؟» امیرالمؤمنین (ع) را تجسم می‌کردم که نشسته است و با تعدادی از مردم کوفه صحبت می‌کند و از بی‌وفایی و بدعهدی آنان می‌گوید و از عاقبتی که گرفتارش خواهند شد.
کفشدوزک
ارم گفت: «می‌دانی مارینا، من می‌خواهم به‌گونه‌ای زندگی کنم که اگر روز قیامتی هم بود، مشکلی نداشته باشم.» این همان منطقی بود که شهید دستغیب می‌گفت
کفشدوزک
یکی از اسم‌های آمریکا، کشور Hi and Bye است، کشور «سلام و خداحافظ»؛ چون انسان‌ها راحت در کنار هم قرار می‌گیرند و خیلی هم راحت از هم جدا می‌شوند. متأسفانه همین باعث شده که امروز خانواده‌ها هم به همین شکل خیلی راحت از هم گسسته شوند؛ یعنی این شرایط فرهنگی که در جامعه هست، روی خانواده‌ها هم تأثیر گذاشته است. حتی توی دوستی‌های معمولی هم همین‌قدر راحتند. وقتی هم از هم جدا می‌شوند هیچ نفرتی نسبت به هم ندارند. می‌گویند که او رفت سوی زندگی خودش، من هم می‌روم سوی زندگی خودم.‌ این حس عمیق عاطفی که در ایران هست، آنجا تجربه نمی‌شود. آنجا باید این مسائل را خیلی راحت گرفت. اگر راحت نگیرید اذیت می‌شوید.
زهرا بانو
امیرالمؤمنین (ع) فرموده‌اند: هیچ شهری بر شهر دیگر ترجیحی ندارد، مگر آنکه باعث رشد بیشتر شما شود و البته که حضرت علی (ع) وقتی از رشد حرف می‌زنند از نزدیکی رابطه و نسبت فرد با حق‌تعالی می‌گویند.
zahra.n
خودمان، خودمان را به‌وجود نیاورده‌ایم که حالا می‌خواهیم خودمان سبک زندگی‌مان را تعیین کنیم. باید برویم سراغ همان کسی که ما را به‌وجود آورده تا بگوید هویت ما چیست؟
ف.غ
بزرگ‌ترین و بدترین اتفاقی که می‌تواند برای قومی که شکست خورده‌اند بیفتد، این است که به ناموسشان تجاوز و تعرض شود. آن فرد و جامعه برایش یک بی‌حیثیتی به‌وجود می‌آید که نمی‌تواند این بی‌آبرویی را تحمل کند؛ مثلاً اگر بگویند آمدند همه را در این دهکده کشتند، خیلی تحمل‌پذیرتر است تا اینکه بگویند به تمام دختران و زنان این دهکده تجاوز شد.‌ این شرایط روحی را امام خمینی به عنوان فردی بسیار باهوش در جنگ نرم در نظر گرفت و با گذاشتن قانون اجباری‌شدن حجاب در ایران سعی کرد از قدرت تهاجم آن‌ها کم کند. ممکن است خیلی‌ها فکر کنند چون اینجا حجاب اجباری است، افراد تمایل به خودآرایی دارند. درحالی که به نظر من مشکل در هویت و حس خودکم‌بینی چنین کسانی است که می‌خواهند با خودنمایی برای خودشان یک هویت جعلی درست کنند.
ف.غ
به‌نظر من یکی از باهوش‌ترین آدم‌های منطقه، رهبر انقلاب بود که متوجه شد دشمن در جنگ نرم دارد از کدام سمت حرکت می‌کند. دید که می‌خواهد ناموس مردمی را که در این منطقه هستند به چالش بکشد و برای آن مسمومیت ایجاد کند.
ف.غ
ما گفت‌وگویمان را ادامه دادیم. بین این گفت‌وگوها نامزدش از ارم پرسید: «تو به دنیای بعد از این دنیا عقیده داری؟» معلوم بود که از حجاب راحله و رفتارهایمان فهمیده بود ما کسانی مذهبی هستیم؛ برای همین می‌خواست ببیند نظر ارم درباره باورهای دینی چیست؟ ارم گفت: «می‌دانی مارینا، من می‌خواهم به‌گونه‌ای زندگی کنم که اگر روز قیامتی هم بود، مشکلی نداشته باشم.»
ف.غ
صرف باورداشتن مهم نیست؛ بلکه مهم این است که به «حقیقت» باور داشته باشی.
ابوالفضل صالحی
هیچ نیست؛ ولی، همه‌چیز است.
ابوالفضل صالحی
یکی از عوامل افسردگی در غرب هم همین کمبود وقت باشد؛ یعنی انسان‌ها کم‌تر برای خودشان، زندگی‌شان و آینده‌شان وقت می‌گذارند. بیشتر وقتشان برای کار و چیزهایی صرف می‌شود که به سبک زندگی‌شان ربط پیدا می‌کند. فکر می‌کنند اگر بیشتر کار کنند، بیشتر پیشرفت می‌کنند؛ ولی واقعیت این است که این پیشرفت، توقف ندارد و همیشه در یک دور بسته درحال دویدن‌اند
رضا
من اولین چیزی را که در غرب از دست دادم «حیا» بود. دیگر هر کاری می‌کردم یا هر اتفاقی که دوروبَرم می‌افتاد، من را اذیت نمی‌کرد.
Number One
گفتند: «ما نمی‌توانیم این کتاب‌ها را در کتابخانه‌امان بگذاریم؛ چون سبک گفتاری‌اش به شکلی است که مثل یک کتاب مقدس باید و نباید می‌کند؛ این هست یا این غلط است. می‌گوید که قطعاً این اتفاق می‌افتد یا قطعاً چنین است.‌ ما این سبک کتاب‌ها را در کتابخانه نمی‌توانیم داشته باشیم؛ چون علمی نیست. ما کتابی نگه می‌داریم که نظریه‌اش را بیان کند و بگوید که شاید این‌طور هم باشد و شمای خواننده روی این هم فکر کن.» البته قرآن را قبول کردند؛ چون قرآن کتابی است که استثنا است. ما هم به آن‌ها قرآن دادیم. بعدها که سراغ گرفتیم، گفتند: «قرآن اصلا در کتابخانه نمی‌ماند. تا از امانت برمی‌گردد، یک نفر دیگر سریع می‌برد.» ما هم رفتیم و تعداد بیشتری قرآن به کتابخانه هدیه کردیم.
Number One
بدی‌اش این است که برخی از مردم ما در این سال‌ها همین رفتارها را از غربی‌ها تقلید می‌کنند و فکر می‌کنند این یعنی تمدن، یعنی پیشرفت و به‌روزبودن. درحالی که نمی‌دانند آن چیزی که باعث پیشرفت غرب شده کار و تلاش و نظمشان است، نه بی‌بندوباری و ولنگاری. اگر قرار بود همهٔ زندگی‌شان دنبال خوش‌گذرانی باشند پس کی توانستند پیشرفت کنند؟ اما این حرف‌ها را کسی قبول نمی‌کند. تا می‌خواهی از این حرف‌ها بزنی فوری نق می‌زنند که خودت رفته‌ای، خوش‌گذرانی‌هایت را کرده‌ای و حالا که به ما رسیده‌ای دین‌دار شده‌ای؛ درحالی که دقت نمی‌کنند من آن وقتی مسیرم را عوض کردم که اول جوانی‌ام بود و هنوز فرصت زیادی برای خوش‌گذرانی و بی‌بندوباری داشتم.
Number One
صرف باورداشتن مهم نیست؛ بلکه مهم این است که به «حقیقت» باور داشته باشی.
fati
حس کردم این یک نشانه از طرف خدا بوده که ببین، تو تنها نیستی، ما هرلحظه حواسمان به تو هست و فکر نکن به حال خودت رها شده‌ای. روی این پولی هم که دستت می‌آید و می‌رود حساب و کتاب نکن. ما حواسمان به تو هست. تو خیالت راحت باشد، برو کارت را بکن.
atie hg

حجم

۳۰۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۳۰۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان