بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ربکا | صفحه ۶ | طاقچه
کتاب ربکا اثر دافنه دوموریه

بریده‌هایی از کتاب ربکا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۲۲۹ رأی
۴٫۱
(۲۲۹)
احساسی از پیش وجود داشته، یک گام شهودی به طرف آینده.
✿⁠tanin
احساسی از پیش وجود داشته، یک گام شهودی به طرف آینده.
✿⁠tanin
او صبحِ مرا با پرتوهایی از شکوه و افتخار نورانی کرده بود.
✿⁠tanin
او صبحِ مرا با پرتوهایی از شکوه و افتخار نورانی کرده بود.
✿⁠tanin
او صبحِ مرا با پرتوهایی از شکوه و افتخار نورانی کرده بود.
✿⁠tanin
ما هرکدام در وجودمان شیاطینی داریم که بارها به ما حمله‌ور شده و شکنجه‌مان می‌دهند، و چاره‌ای جز مبارزه نداریم.
✿⁠tanin
با خودم فکر می‌کردم، ما در این محل زندگی کرده‌ و خوشبخت بوده‌ایم. این مکان، هرچند برای مدتی کوتاه، متعلق به ما بود. حتی پس از سپری شدن دو شب، چیزی از ما در آن محل به‌جا می‌ماند، البته نه چیزی مادی مثل سنجاق سر، شیشۀ خالی آسپرین، یا دستمالی زیر بالش؛ چیزی تمام‌نشدنی مانند لحظه‌ای از زندگی ما، فکر و احوالات ما.
افسون
ما همچون دو بیگانه بودیم که برای بار آخر با هم برخورد کردیم، درحالی‌که روح نالان من از اعماق وجودم فریاد خواهد زد: «من خیلی دوست‌تان دارم! من بی‌نهایت بدبختم! هرگز این احساس را تجربه نکرده بودم، و هرگز هم تجربه نخواهم کرد.»
سورینام
از خودم پرسیدم چند نفر در این دنیا هستند که سختی زیاد می‌بینند، رنج می‌برند و رنجشان به این دلیل مداوم است که نمی‌توانند شرم و عدم اعتمادبه‌نفس خود را کنار بگذارند و در دنیای خود به ساختن دیوار کج و معوجی مشغولند که حقیقت را پشت آن پنهان می‌کند.
محمد جواد
هیچ‌وقت فرصت این را نداشتم که جور دیگری باشم.
feri

حجم

۳۸۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

حجم

۳۸۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان