![کتاب ربکا اثر دافنه دوموریه کتاب ربکا اثر دافنه دوموریه](https://img.taaghche.com/frontCover/79056.jpg?w=200)
بریدههایی از کتاب ربکا
نویسنده:دافنه دوموریه
مترجم:صدف محسنی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۳۰ رأی
۴٫۰
(۲۳۰)
از رفتن ماکسیم میترسیدم. وقتی اتومبیلاش در پیچ جادۀ ورودی از نظر پنهان شد، به نظرم رسید که این جدایی همیشگی است و من دیگر هرگز او را نخواهم دید. فکر میکردم حتماً تصادف میکند و بعدازظهر، موقعی که از پیادهروی برمیگردم، فریت را میبینم که رنگپریده و هراسان، حامل پیامی برای من است. بعد دکتری از بیمارستانی کوچک تماس میگیرد و میگوید: «خانم، لطفاً شهامت داشته باشید و خودتان را برای یک شوک بزرگ آماده کنید.»
تمام این صحنهها از مقابل چشمانم میگذشت. مردم محلی را میدیدم که برای خاکسپاری جمع شدهاند و خودم را میدیدم که بازوی فرانک را گرفته بودم. این صحنهها چنان برایم واقعی بودند که تقریباً نتوانستم ناهار بخورم و دائم منتظر زنگ تلفن بودم.
خانم باروتیان
احساسی از پیش وجود داشته، یک گام شهودی به طرف آینده.
✿tanin
احساسی از پیش وجود داشته، یک گام شهودی به طرف آینده.
✿tanin
او صبحِ مرا با پرتوهایی از شکوه و افتخار نورانی کرده بود.
✿tanin
او صبحِ مرا با پرتوهایی از شکوه و افتخار نورانی کرده بود.
✿tanin
او صبحِ مرا با پرتوهایی از شکوه و افتخار نورانی کرده بود.
✿tanin
ما هرکدام در وجودمان شیاطینی داریم که بارها به ما حملهور شده و شکنجهمان میدهند، و چارهای جز مبارزه نداریم.
✿tanin
با خودم فکر میکردم، ما در این محل زندگی کرده و خوشبخت بودهایم. این مکان، هرچند برای مدتی کوتاه، متعلق به ما بود. حتی پس از سپری شدن دو شب، چیزی از ما در آن محل بهجا میماند، البته نه چیزی مادی مثل سنجاق سر، شیشۀ خالی آسپرین، یا دستمالی زیر بالش؛ چیزی تمامنشدنی مانند لحظهای از زندگی ما، فکر و احوالات ما.
افسون
ما همچون دو بیگانه بودیم که برای بار آخر با هم برخورد کردیم، درحالیکه روح نالان من از اعماق وجودم فریاد خواهد زد: «من خیلی دوستتان دارم! من بینهایت بدبختم! هرگز این احساس را تجربه نکرده بودم، و هرگز هم تجربه نخواهم کرد.»
سورینام
از خودم پرسیدم چند نفر در این دنیا هستند که سختی زیاد میبینند، رنج میبرند و رنجشان به این دلیل مداوم است که نمیتوانند شرم و عدم اعتمادبهنفس خود را کنار بگذارند و در دنیای خود به ساختن دیوار کج و معوجی مشغولند که حقیقت را پشت آن پنهان میکند.
محمد جواد
حجم
۳۸۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
حجم
۳۸۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان