بریدههایی از کتاب هوش اجتماعی؛ علم جدید
۳٫۵
(۸)
این حقیقت که همهٔ افراد میتوانند هر احساسی را در وجود دیگران برانگیزند، به خوبی نشان میدهد شیوهٔ سرایت احساسات یک فرد به دیگری تا چه حد قدرتمند است. این سرایت احساسات، عمدهترین فعالیت در داد و ستد عاطفی را تشکیل میدهد.
این تبادل احساسات در تمام روابط انسانی، صرفنظر از چند و چون ظاهری آن برقرار است.
برای مثال صندوقدار یک فروشگاه محلی را در نظر بیاورید که با خوشاخلاقی و شوخطبعی مشتریانش را تحت تأثیر قرار میدهد و همه را به خندیدن وامیدارد. حتی بدخُلقترین افراد محل نیز هنگام ترک فروشگاه لبخند بر لب دارند. همان گونه که نیروهای مرموز موجود در طبیعت، چرخههای زیستی ما را با خود همگام میسازند، افرادی مانند این صندوقدار نیز احساسات ما را به رنگ عواطف خود درمیآورند.
Sajjad
آمیگدال با فراخوانی توجه ما به هر پدیدهٔ تازه، گیجکننده و یا مهمی که لازم است دربارهٔ آن بیشتر بدانیم، برای مغز نقش یک رادار را بازی میکند. آمیگدال شبکهٔ هشداردهندهٔ اولیهٔ مغز را به کار میاندازد، دائماً نسبت به رویدادهای مهم از نظر عاطفی، بویژه تهدیدهای بالقوه، هشیار است و تمام رویدادها را بررسی میکند.
Sajjad
ترس قویترین عامل تحریک آمیگدال است.
به محض آن که ترس، آمیگدال را تحریک کند، شبکهٔ گستردهٔ مدارهای آن، تمام نقاط کلیدی مغز را اشغال و تمام افکار، ادراک و توجه ما را به سوی عامل ترس هدایت میکند. ما به طور غریزی در جستجوی لبخند یا اخم به چهرهٔ اطرافیان خود مینگریم تا از طریق آن بهتر بتوانیم علائم خطر یا هر چیزی که مقاصد فرد را به ما ارسال میکند تفسیر کنیم.
پیدایش این هشیاری فوقالعاده که توسط آمیگدال صورت میگیرد، ما را نسبت به کوچکترین علائم در رفتار دیگران حساس میکند. این تمرکز و حساسیت تشدیدشده، به نوبهٔ خود باعث برانگیختن توجه آنها نسبت به ما و ایجاد چرخهٔ سرایت احساسات میگردد. به این ترتیب در لحظاتی که به چهره و رفتار دیگران متمرکز میشویم آمادگی بیشتری برای تأثیرپذیری از عواطف دیگران پیدا میکنیم.
Sajjad
اگر من کاری کنم که شما اخم کنید، احساس نگرانی را در وجودتان برانگیختهام؛ و زمانی که شما کاری میکنید که من لبخند بزنم، احساس شادی را در من بیدار میکنید. در این مبادلهٔ ناپیدا، احساسات از فردی به فردی دیگر، از بیرون به درون، و البته با انتظار دریافت بهترین نتیجه جریان مییابد.
Sajjad
تمام روابط انسانی دارای معنای عاطفی نهفتهای هستند. با آن که هر رابطه به دلیل یا هدف خاصی برقرار میشود، هر یک از ما قادریم کاری کنیم که طرف مقابل ما احساسی بهتر، خیلی بهتر و یا بدتر، حتی خیلی بدتر پیدا کند.
Sajjad
نه فقط خلق و خو و روحیهمان، بلکه همچنین زیستشناسی بدنمان، توسط انسانهای دیگری که با آنها زندگی میکنیم تعیین میشود و قالبریزی میگردد ـ و به نوبهٔ خود، بفهمیم که ما نیز بر احساسات و عواطف دیگران، همچنین زیستشناسی بدن آنها تأثیر میگذاریم و بدان شکل میدهیم. به راستی، میتوانیم میزان تأثیری را که کسی بر ما و همچنین ما بر او میگذاریم، به عنوان معیاری برای ارزیابی رابطهمان در نظر بگیریم.
این تأثیر و نفوذ زیستشناختی افراد بر یکدیگر، بُعد جدیدی از زندگی را پیش روی ما میگشاید و به ما گوشزد میکند که برای در پیش گرفتن یک زندگی خوب و مفید، بایستی رفتار و منش خود را در مسیری هدایت کنیم که حتی در این سطح ظریف، بر روی کسانی که با آنها در تماس هستیم، تأثیر مثبت و سودمندی بر جای بگذاریم.
Sajjad
قادر خواهیم شد به ورای منفعتطلبی و علائق فردی خویش نظر بیفکنیم و به علائق دیگران نیز بیندیشیم.
این نگرش وسیعتر به هوش اجتماعی، باعث میشود گسترهٔ امکانات هوش اجتماعی، از جمله حس همدلی و دلسوزی و مراقبت، را که موجب تقویت روابط شخصیمان میشود مدنظر قرار دهیم.
Sajjad
هوش اجتماعی را به عنوان « قدرتی برای درک و اداره و کنترل مردان و زنان » تعریف کرد و آن را مجموعهٔ مهارتهایی تلقی نمود که همهٔ ما برای زندگی خوب در جهان بدان نیازمندیم.
Sajjad
نحوهٔ ارتباط ما با دیگران، دارای ارزش و اهمیت غیرقابل تصوری است و در ارتباط با دنیای اجتماعی، برای ما هشیاری به ارمغان میآورد.
Sajjad
روابط انسانی مهم و اساسی ما در زندگی، از طریق هدایت مکرر مغز به موقعیتهایی مشخص، به تدریج مدارهای عصبی معینی را قالبریزی میکنند. در حقیقت، کسی که سالها با ما نشست و برخاست داشته و ساعاتی از روز را با ما سپری کرده است و احساساتمان را جریحهدار کرده و ما را به خشم انداخته، یا از نظر عاطفی موجب دلگرمیمان شده است، بیتردید میتواند مغز ما را از نو طراحی کند و بسازد.
Sajjad
رابطهٔ انسانی رنجآور و ناراحتکننده، میتواند هورمونهای استرس را تا بدان حد افزایش دهد که موجب تخریب ژنهای کنترلکنندهٔ سلولهای ضد ویروس گردد.
Sajjad
در کشور آلمان هر کس گواهینامهٔ رانندگی میگیرد، یک دورهٔ آموزش کمکهای اولیه در مواقع ضروری را نیز پشت سر میگذارد. اما همان طور که پزشک اورژانس آلمانی گفت: « وقتی که مردم کسی را در خطر میبینند، فقط از کنار او رد میشوند. آنها وظیفه ندارند به کمک او بشتابند. »
Sajjad
آمیگدال به طور خودکار و غیرارادی، تمام کسانی را که با آنها برخورد میکنیم از نظر قابل اعتماد بودن میسنجد: آیا نزدیک شدن به این شخص درست است؟ او خطرناک نیست؟ میتوانم روی او حساب کنم یا نه؟
احسان رضاپور
مناطق از مغز که در طی قضاوت اخلاقی فعال میشوند ـ که از قسمتهایی واقع در پایه مغز، بویژه مخچه، شروع شده و تا مناطق فوقانی قشر خاکستری مغز ادامه مییابند ـ شامل آمیگدال، تالاموس، اینسولا، و قسمت فوقانی ساقهٔ مغز هستند. همهٔ این مناطق همچنین در هنگام درک احساسات شخص دیگر، همچنین احساسات و عواطف خودمان، درگیر و فعال هستند. مدار ارتباطی میان لوب پیشانی و لوب فوقانی گیجگاهی (شامل آمیگدال و کورتکس اینسولا) برای حس همدلی حیاتی است.
پرنیان
همان حال که خود را با شخص مخاطب هماهنگ و سازگار میکنیم، مغزمان دو نوع همدلی مختلف را سامان میدهد: همدلی سریع متکی بر مسیر سفید، از طریق ایجاد ارتباط میان نواحی حسی قشر مغز، تالاموس و آمیگدال، و همدلی آرامتر متکی بر مسیر خاکستری از طریق ارتباط تالاموس به نئوکورتکس و سپس به آمیگدال (واکنشی عقلانیتر). مسیر اول سرایت عاطفی را میسر میسازد و باعث میشود به طور خود به خودی از احساسات شخص مقابل تقلید (عصبی) کنیم. اما مسیر دوم که در مغز اندیشهورز جریان دارد نوعی همدلی معقولانهتری را ارائه میدهد که بر اساس آن این انتخاب را داریم که میتوانیم از تقلید (عصبی) دست بکشیم.
پرنیان
میزان مشارکت و گسترش شبکههای عصبی در مغز اجتماعی، دقیقاً به ابعاد و گستردگی فعالیت اجتماعی ما بستگی دارد. از این رو در هنگام گفتگوی ساده با کسی، مجموعهای از سیستمهای مغزی درگیر میشوند، در حالی که در موقع اندیشیدن به کسی که او را دوست داریم ممکن است مجموعهٔ دیگری از سیستمها فعال شوند.
پرنیان
بر همین اساس « مغز اجتماعی » مجموعهای از مدارها است که در همه جای مغز پراکنده شدهاند و فعالیتهای ما را در هنگام تماس و ارتباط با دیگران هماهنگ میسازند. در درون مغز یک محل ثابت و مشخص برای کنترل تعاملات اجتماعی ما وجود ندارد. بلکه مغز اجتماعی درواقع مجموعهای از شبکههای مجزا و گسترده و سیال است که با یکدیگر ارتباط هماهنگ دارند. این مغز با سیستمهای عصبی سر و کار دارد و عملکرد شبکههای عصبی را در راه انجام هدفی واحد سازماندهی میکند.
از آن جا که دانشمندان عصبشناس هنوز هیچ نقشهٔ معینی از مغز اجتماعی در اختیار ندارند، از این رو شروع به تحقیق و مطالعه راجع به مناطقی از مغز کردهاند که در طی روابط اجتماعی فعالترین مناطق محسوب میشوند.
پرنیان
دانشمندان برای سهولت کار، همهٔ بخشهایی از مغز، که در طی انجام یک وظیفه خاص با هم همکاری میکنند تحت اسم معینی نامگذاری شدهاند. بدین ترتیب مناطقی از مغز را که کلیهٔ حرکات ما را کنترل میکنند روی هم رفته به اسم « مغز حرکتی » نامگذاری کردهاند و مراکز کنترلکننده حواس را « مغز حسی » نامیدهاند. مناطقی از مغز را که معمولاً عملکردهای خودکار بدن را تحت کنترل دارند « مغز خزندهای » مینامند. این نواحی مغز در روند تکامل بسیار قدیمی هستند و از این نظر با خزندگان اشتراک داریم. به هر حال این تقسیمبندی فرضی مغز به مناطق مختلف، به دانشمندان عصبشناس در هنگام بررسی عملکردهای پیچیدهٔ مغز و شبکههای عصبی که در طی انجام وظیفهای خاص با همدیگر عمل میکنند، کمک بسیار زیادی میکند.
پرنیان
در حقیقت، مدار هر وظیفه خاص مغزی در نقطهٔ مشخصی از مغز قرار ندارد بلکه در سراسر مغز گسترده شده است؛ و هرچهقدر این وظیفه پیچیدهتر باشد، مدار آن در مغز گسترش وسیعتری دارد.
مناطق موجود در مغز به طور کاملاً پیچیدهای با یکدیگر در ارتباط هستند، و عباراتی مثل « مغز اجتماعی » جنبهٔ فرضی دارند و فقط به منظور سادهتر شدن بحث انتخاب شدهاند.
پرنیان
علم جدید هوش اجتماعی، ابزارهایی را در اختیار ما قرار میدهد که به کمک آنها میتوانیم مرز میان « ما » و « آنها » را گام به گام از میان برداریم. برای نمونه، لزومی ندارد که تقسیمبندیهایی را بپذیریم که بذر نفرت و دشمنی میپراکند، بلکه در عوض میتوانیم حس همدردی را در خود تقویت کنیم تا به مدد آن بتوانیم به رغم اختلاف نظرهایی که با هم داریم یکدیگر را درک کنیم و با ایجاد پلهای ارتباطی موانع را از میان برداریم. مدار مغز اجتماعی، همگی ما را به هستهٔ مشترک انسانیمان متصل میکند.
پرنیان
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
حجم
۵۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۸۰ صفحه
قیمت:
۸۱,۰۰۰
تومان