بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختری که ماه را نوشید | صفحه ۱۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختری که ماه را نوشید

بریده‌هایی از کتاب دختری که ماه را نوشید

۴٫۳
(۹۲۸)
بیشتر چیزای خارق‌العادهٔ دنیا نامرئی‌ان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قوی‌تر و شجاع‌تر می‌کنه.
Parimah_zarabadi
برادرت؟ چطوری می‌تونستم ازش دفاع کنم؟ اگه این کارو می‌کردم، جادوگر همه‌مون رو می‌کشت. اون‌وقت چی؟ یا یکی رو قربانی کن یا همه رو. این قانون دنیاس. ما هر کاری هم که بکنیم نمی‌تونیم عوضش کنیم. سؤال دیگه بسه. برو دنبال کارِت بچه‌جون.
سما خادمي
: راه حقیقت در قلب رؤیاپرداز است
𝓮𝓵𝓵𝓪
امید. آن‌ها امید را حس کردند.
fafa
بچه می‌پرسید: «درد می‌کنه؟» آنتین همیشه جواب می‌داد: «امروز نه.» یک دروغ دیگر. زخم‌هایش همیشه درد می‌کردند. نه به اندازهٔ روز اول و هفته‌های اول. ولی همیشه درد می‌کردند؛ دردِ همیشگیِ چیزی ازدست‌رفته.
بابونه
جادوگر و در واقع باور به جادوگر، برای ترساندن مردمِ ساده ساخته‌شده بود؛ مردم مطیع، مردم رام، مردمی که زندگی‌شان در غباری غمناک می‌گذشت. ابرهای اندوه احساساتشان را گرفته بود و مغزهایشان را از کار انداخته بود. بزرگان برای حکم‌رانی به همین‌ها نیاز داشتند.
fatemerahmani
«چون تو نمی‌بینیش دلیل نمی‌شه وجود نداشته باشه. بیشتر چیزای خارق‌العادهٔ دنیا نامرئی‌ان. اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قوی‌تر و شجاع‌تر می‌کنه. حالا می‌بینی.»
fafa
وزن چیزهایی که از آن‌ها حرفی نمی‌زدند؛ بیشتر از آن‌هایی شد که حرفش را می‌زدند. هر راز، هر چیز ناگفته، گِرد و سخت و سنگین و سرد، مثل تکه‌سنگی به گردن مادربزرگ و دختر آویزان بود. کمرشان از سنگینی رازها خم شده بود.
fafa
پرسید: «درمون می‌شه؟» خواهر ایگناتیا خندید. «وای آنتین بامزه! هیچ درمونی واسه اندوه نیست.»
fafa
پرسید: «درمون می‌شه؟» خواهر ایگناتیا خندید. «وای آنتین بامزه! هیچ درمونی واسه اندوه نیست.»
fafa
هر بار گلرک به او نگاه می‌کرد، زخمی توی قلبش حس می‌کرد. نگران بود که جایش بماند. نگرانی بی‌فایده بود. حتماً جای زخم می‌ماند.
fafa
به‌هرحال با محدود کردن خواسته‌های مردم می‌تونیم بهشون بگیم سرنوشت‌شون همین بوده. این واسه مردم یه هدیه‌س. یاد می‌گیرن هر حرکتی بی‌فایده‌س. هیچ هدیه‌ای بالاتر از این نیست
fafa
یا شاید همهٔ دنیا با بدجنسی و دروغ مسموم شده باشه و بهتره الان اینو یاد بگیریم. نه، فیریان عزیزم. منم به جملهٔ آخر اعتقاد ندارم.
🍂🍁
خواهران ادعا می‌کردند اطلاعی ندارند و اصلاً صدایی نشنیده‌اند و بعد وقتی صورت خونین او را دیدند تازه باور کردند که راست می‌گوید. مردم پچ‌پچ می‌کردند که آنتین خودش این کار را با خودش کرده. مردم پچ‌پچ می‌کردند که داستانِ پرنده‌های کاغذی را آنتین ساخته. چون هیچ‌کس پرنده‌ای پیدا نکرده بود و فقط ورقه‌های خونی کاغذ روی زمین پخش‌وپلا بودند. اصلاً کدام آدم عاقلی حملهٔ پرنده‌های کاغذی را باور می‌کرد؟ مردم پچ‌پچ می‌کردند که آنتین لیاقت جایگاهش را در انجمن بزرگان ندارد. آنتین هم مخالف نبود. وقتی زخم‌هایش بهتر شدند، اعلام کرد که از انجمن بزرگان کناره‌گیری کرده. به نفعش هم شد. از انجمن و مدرسه و غرغرهای مدام مادرش راحت شد. آنتین رفت سراغ نجاری؛ کاری که در آن بسیار ماهر بود.
عروس دریایی
گلرک سر تکان داد ولی متوجه نشده بود.
عروس دریایی
همه‌چیز فرق کرده بود و درعین‌حال... نه.
عروس دریایی
فکر کنم هر دوتامون عادت کردیم چیزا رو از یاد ببریم. اجازه دادیم همه‌چی... مه‌آلود بشه.»
عروس دریایی
«تو هیچ احتیاجی به مدرسه نداری. هدفِ جایی مثل اینجا اینه که آدمایی که هیچ آینده‌ای ندارن بیان وقتشون رو بگذرونن تا بعدش برای پروتکتریت کار کنن. آدمی با جایگاهِ تو معلم خصوصی داره. واقعاً نمی‌دونم تو چرا همچین چیزای ساده‌ای رو نمی‌فهمی. مادرت هم که همه‌ش غر می‌زنه. بیا بریم، چیزی از دست نمی‌دی.»
زینب اسد
اعتماد کردن به چیزای نامرئی تو رو قوی‌تر و شجاع‌تر می‌کنه.
Unicorn
لباسش را طوری کشید تا آنتین دنبالش راه بیفتد: «باید با هم حرف بزنیم.» «مدرسه‌م چی می‌شه؟» «تو هیچ احتیاجی به مدرسه نداری. هدفِ جایی مثل اینجا اینه که آدمایی که هیچ آینده‌ای ندارن بیان وقتشون رو بگذرونن تا بعدش برای پروتکتریت کار کنن. آدمی با جایگاهِ تو معلم خصوصی داره.
RoyaM

حجم

۲۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۴۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۵۱,۵۰۰
۵۰%
تومان