بریدههایی از کتاب خودآموز دیکتاتورها
۳٫۹
(۱۴۸)
به محض اینکه در کاخ رهبر قبلی مستقر شدی باید سریع دست به کار شوی تا انقلابت مستحکم شود. به پیشینیانت نگاه کن و از آنها یاد بگیر؛ همانطور که رهروانِ بعدیات به کارهای امروزت نگاه خواهند کرد تا از آن درس و سرمشق بگیرند. پس بجنب! همه کاخها و اقامتگاههای رهبر قبلی را مصادره کن! همه نهادهای رژیم سابق را منحل کن! سران حکومت سابق را دستگیر و تیرباران کن! و «شورای موقت ملی» را به ریاست خودت تشکیل بده و اگر دیکتاتور مهربان و خوشقلبی هستی اعلام کن که به زودی انتخابات برگزار خواهد شد. البته خودت بهتر میدانی که این انتخابات هرگز برگزار نخواهد شد یا اگر هم برگزار شود نتایجش باید به سود تو باشد.
Z
کودتا، جنگ داخلی یا انقلاب این فرصت طلایی را به تو میدهد که سران رژیم قبل، یعنی چهرههای شاخص مخالف را در همان ابتدای حکومت بکشی و برای همیشه از شر آنها خلاص شوی.
Z
هنگامی که با انقلاب، جنگ چریکی یا کودتا به قدرت میرسی، کشورت تا مدتها دستخوش ناآرامی و بیثباتی خواهد بود. تو با کودتا به قدرت رسیدهای و همین باعث میشود که دیگران هم هوس کودتا به سرشان بزند. به احتمال زیاد تو با سوءاستفاده از اوضاع بد اقتصادی و شرایط آشفته اجتماعی دست به کودتا علیه رهبر پیر و خرفت کشور زدهای، اما شیوه به حکومت رسیدنت طوری است که نهتنها ثبات را به جامعه و اقتصاد کشور برنمیگرداند بلکه احتمالا وضع را بدتر خواهد کرد.
Z
کودتا برای مدت تقریبآ سه دهه در آمریکای لاتین عملا تنها شیوه رسیدن به قدرت بود و بسیاری از کشورهای آفریقایی این شیوه را همچون امری طبیعی و بهنجار پذیرفته بودند.
Z
معمر قذافی در ۱۹۶۹ سرهنگ ۲۷ سالهای بود در ارتش لیبی و سودای حکمرانی در سر داشت. او از مدتی قبل گروهی از افسران همفکرش را گردِ هم آورده بود و دنبال فرصت مناسبی میگشت تا علیه پادشاه لیبی کودتا کند. سرانجام در ۱۹۶۹ این فرصت نصیبش شد. پادشاه به سفر خارجی رفته بود و قذافی تشخیص داد که الان وقتش است. کودتا موفقیتآمیز بود و پادشاه از همانجایی که بود به تبعید رفت. ۲۲ قذافی ۴۲ سال با مشت آهنین بر لیبی حکم راند.
Z
فیدل کاسترو نیز در کوبا دوران حرفهایاش را به عنوان رهبر یک گروه شورشی، که به پادگانهای ارتش حمله میکردند، آغاز کرد. کاسترو ثابت کرد که اگر عزم و اراده لازم وجود داشته باشد، میتوان با ده بیست نفر نیروی مصمم و کاربلد یک جنگ بزرگ چریکی علیه حکومت راه انداخت. البته به شرطی که همه عوامل دیگر نیز مهیا باشد و شانس هم از آدم رو نگردانده باشد.
Z
زینالعابدین بنعلی در تونس خیلی دوست داشت قدرت را از چنگ رئیسجمهور سالخورده کشور، حبیب بورقیبه درآورد و مال خود کند. کشتن بورقیبه یک گزینه بود اما بنعلی دریافت که گزینه بهتر و کمهزینهتری هم وجود دارد. او مدعی شد که بورقیبه پیر و خرفت شده و دیگر توانایی حکومت ندارد. ۲۰ این ترفند مؤثر بود و بنعلی صندلی قدرت را از زیر پای بورقیبه کشید و خودش روی آن نشست.
Z
گاهی وقتها یک حادثه مرگبار غیرمترقبه میتواند تو را به ریاست جمهوری برساند. این حادثه میتواند، سقوط هواپیما، سانحه رانندگی، غرق کشتی و غیره باشد. از ذکر نمونهها خودداری میکنیم و فقط یادآور میشویم که: بله، حوادث رانندگی همیشه بوده، الان هم هست، بعدآ هم خواهد بود. اگر نکته را گرفتهای که هیچ، اما اگر نگرفتهای به خواندن ادامه بده.
Z
در کامرون نیز پل بییا پس از بیمار شدن احمدو آهیجو، نخستین رئیسجمهور کامرون در دوران پسااستعماری، زمام قدرت را در دست گرفت. پل بییا که در دوران ریاست آهیجو نخستوزیر بود، بیهیچ مشکلی و با نهایت غرور و افتخار منصب جدیدش را عهدهدار شد و از آن زمان تاکنون بر صندلی قدرت نشسته است. او از ۱۹۸۲ رئیسجمهور است و برای ششمین بار متوالی در ۲۰۱۱ با کسب ۷۸ درصد آرا به پیروزی رسید.] فقط عزرائیل میتواند این پیرمرد هشتادوپنج ساله را شکست دهد
Z
تصورش را بکن که رئیست به موقع بیمار شود و بمیرد. در این صورت، تو خیلی راحت پا پیش میگذاری و زمام امور مملکت را به دست میگیری. این اتفاقی بود که در کشور آفریقایی آنگولا رخ داد.
Z
لحظه موعود برای صدام زمانی بود که رهبری حزب تلاش کرد او را ترور کند. دلیل ترور مشخص بود. بعضی از رهبران حزب که نگران قدرتگیری این مرد جوانِ جاهطلب بودند نقشه ترورش را طراحی و اجرا کردند، اما صدام جان سالم به در برد. حرکت بعدی صدام روی صحنه بردن یک نمایش هولناک بود؛ نمایشی که دوربینهای تلویزیونی آن را ضبط کردند. صحنهگردان نمایش خود صدام بود. او پشت میزی نشسته بود و در برابر دهها نفر از اعضای بلندمرتبه حزب سخن میگفت. صدام از رهبر توطئهگران خواست بلند شود و به جرم خود اعتراف کند. این فرد، که محی عبدالحسین نام داشت و قبل از آورده شدن به جلسه شکنجه شده بود برخاست و ضمن اعتراف به جرمش نام ۶۸ نفر از همدستانش را خواند. تکتک این افراد از جای خود بلند شدند و سربازان مسلح آنان را به بیرونِ سالن بردند. ۲۲ نفر از آنها درجا تیرباران شدند. بعضی از آنها هنگام خروج از سالن به بیگناهیشان اصرار میکردند. بقیه حاضران خوشحال از اینکه زنده ماندهاند، پی بردند که زنده ماندنشان فقط به خاطر حمایتشان از صدام بوده است. آنها همچنین پی بردند که صدام نه به دلیل اعتقادش به اهداف حزب بلکه به دلیل قدرتی که حزب به او برای رسیدن به اهداف خاص خودش میداده، همراه حزب بوده است.
Z
تو نباید گمان کنی حمایت خارجی حتمآ باید از سوی آمریکا یا غربیها باشد.
گاهی حاکم کشور همسایه میتواند حامی تو برای رسیدن به قدرت باشد.
Z
حسین حبری در کشور آفریقایی چاد، با کمک و حمایت سیا در سال ۱۹۸۲ به قدرت رسید. غربیها گمان میکردند حبری سد محکمی در برابر رفتارهای توسعهطلبانه و مداخلهجویانه کشور همسایه، لیبی معمر قذافی، است. حبری که به «پینوشه آفریقا» مشهور شد در طول دهه هشتاد از حمایتهای مالی و تسلیحاتی غربیها برخوردار بود. اما روش حکمرانی خشن و بیرحمانه حبری باعث قیام مردم علیه او شد
Z
آلنده سوسیالیست بود و پینوشه میدانست که آمریکاییها چقدر از قدرت گرفتن سوسیالیستها و کمونیستها در قاره آمریکا بدشان میآید و به خاطر همین حاضرند با جان و دل از کودتای او حمایت کنند. در دوران اخیر، پس از سقوط شوروی، مسلمانان افراطگرا به لولو خورخوره آمریکاییها بدل شدند و در نتیجه هر دیکتاتور بالقوه و بالفعلی توانست از طریق نمایش تواناییهای «ضد تروریستیاش» حمایت آمریکا و غربیها را به دست آورد. پرویز مشرف، ژنرال پاکستانی، نمونه بسیار خوبی از این نوع دیکتاتورهاست. مشرف که با کودتای نظامی قدرت را در کشورش غصب کرده بود در پی حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا، توانست به آمریکاییها ثابت کند که بهترین فرد در منطقه تروریستخیز پاکستان و افغانستان برای مبارزه با مسلمانان افراطگرا است. مشرف با برخوردار شدن از حمایت مادی و معنوی غربیها توانست عمر حکومت کودتاییاش را طولانیتر کند.
Z
انتخابات موجب خوشحالی آمریکاییها و اروپاییها میشود و دیگر درخواست تغییر رژیم را در مجامع جهانی مطرح نخواهند کرد. خلاصه، انتخابات باعث میشود تا حکومتت مشروعیت یابد و این «مشروعیتی» است که نه مردم کشورت و نه غربیها نمیتوانند هیچ خدشه جدیای به آن وارد کنند. اگر غربیها حکومتت را به رسمیت بشناسند برایشان خیلی سخت خواهد بود که از همکاریهای اقتصادی با کشورت طفره بروند و از سرمایهگذاری در پروژههای اقتصادی مورد علاقهات کنار بکشند. آلبرتو فوجیموری نمونه بسیار خوبی است. او از طریق انتخابات در کشورش، پرو، به قدرت رسید و با توسل به شیوههای مستبدانهای که در همین کتاب شرح داد شده به حکومتش ادامه داد، هر چند که سرانجام چند اشتباه فاحش کرد که منجر به استعفای خفتبارش شد.
Z
البته تو باید بعدآ زمان و پول زیادی ــ منظورمان پول کشور است ــ صرف کنی تا در همه انتخاباتهای بعدی بدون نگرانی پیروز شوی.
Z
انتخابات نه فقط بازتابدهنده رأی و نظر مردم است بلکه توی دیکتاتور هم اگر در انتخابات پیروز شدی میتوانی با یک ژست بسیار دموکراتمنشانه و فروتنانه بگویی که تسلیم اراده ملت کبیرت هستی و مجبوری این وظیفه تاریخی را در برهه حساس کنونی بپذیری. بنازم به اینهمه فروتنی و چشم و دل سیری! علاوه بر این، میتوانی بر این نکته پافشاری کنی که تغییرات سیاسی بیشتر، فقط از طریق انتخاباتی مشابهِ این رخ خواهد داد.
Z
موقعی که تو جانشین رهبری میشوی که کشته شده، خوشبختانه هم بیشتر مردم کشورت همدل و همراهت هستند هم جملگی تشنه انتقام از قاتلان پدرت. ناگفته پیداست که چنین شرایطی، بهترین فرصت را در اختیارت میگذارد تا در یکی دو انتخابات پیاپی پیروز شوی و چه بسا تا ابد در کاخ ریاست جمهوری بمانی؛ البته به شرطی که پسر خوبی باشی و به توصیههای ما در این کتاب به خوبی عمل کنی.
Z
گاهی علاوه بر عضو خانواده بودن نیاز به استفاده از زور هم هست. در واقع اگر تو عضو یک خانواده قدرتمند هستی همواره باید فرد حاکم را که یکی از اقوامت است، زیر نظر داشته باشی و به ضعفها و آسیبپذیریهایش آگاه باشی. البته اگر مقداری کاردانی و شجاعت هم چاشنی کار شود، میتوانی او را سرنگون کنی و خودت به جایش بنشینی. نمونه آشکار چنین وضعی را در کشور گینه استوایی دیدیم.
Z
سعی کن تا میتوانی رابطه خوبی با ارتشیها و نظامیهای کشورت داشته باشی و اگر خوب سبیل آنها را چرب کرده باشی هم نگهبان خودت و رژیمت هستند، هم پس از مردنت اجازه نخواهند داد که قدرت از دست خانوادهات بیرون رود.
Z
حجم
۷۳۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۷ صفحه
حجم
۷۳۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۷۷ صفحه
قیمت:
۲۳۸,۵۰۰
۱۹۰,۸۰۰۲۰%
تومان