- طاقچه
- تاریخ
- تاریخ جهان
- کتاب پل پوت
- بریدهها
بریدههایی از کتاب پل پوت
۳٫۴
(۲۱)
موک، برخلاف پراسیت، فرمانهای رهبری حزب در باره اشتراکی کردن و نابودسازی مالکیت خصوصی را در نهایت شدت و حدت اجرا میکرد؛ درست مثل که پائوک در منطقه شمالی.
Z
هو یون به اطلاع پل پوت و نون چی رساند که نظام تعاونیها که خود وی اسمآ مسئول آنها بود، با سرعتی بیش از حد برقرار شده است. او به آنها هشدار داد: «اگر اینطوری ادامه بدهید، من عمری بیشتر از سه سال را برای رژیمتان پیشبینی نمیکنم و این رژیم سقوط خواهد کرد.» هو یون آدم خوشرو و روشنبینی بود؛ «یک رهبر خوب، که در بین رفقای همکارش و مردم محبوبیت زیادی داشت.» وفاداری هو یون به آرمانهای حزب و همینطور سابقه رفاقتش با پل پوت که به زمان دانشجویی آنها در پاریس بازمیگشت، باعث شد که او در هچل نیفتد. با این حال، وی برای تنبیه به پایگاه ایزوله شده «ک ـ ۶» در کناره رود چینیت فرستاده شد تا در آنجا سبزیکاری کند و بعدآ هم مغضوب رژیم باقی ماند.
Z
«کلبه پوشالیها» آن گروه از اعضای حزب کمونیست کامبوج بودند که قبلاً در قالب تشکیلات ایساراک مدت نُه سال از ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۴ با رژیم کامبوج جنگیده بودند. «خانه آجریها» نیز به اعضایی از حزب گفته میشد که سابقآ از روشنفکران رادیکال بودند؛ کسانی مثل پل پوت و اینگ ساری. برای اضافه کردن بر تنش مذکور، هو یون که همیشه حرفش را به صراحت میزد، آشکارا شروع کرده بود به انتقاد کردن از برخی تصمیمات کمیته مرکزی.
Z
از ۱۹۶۸، که جنبش کمونیستی جنینی کامبوج به صورت رسمی نبرد مسلحانهاش را تلاش واقعیای را برای اتحاد با یکدیگر آغاز کرده بودند.
Z
کمی بعد، استفاده از واحد پولی حکومت ( رژیم لون نول ) در مناطق تحت تسلط کمونیستها به تدریج کنار گذاشته شد و جایش را به یک نظام تهاتری( کالا به کالا) داد. هدف این بود که نظام مذکور موقتی باشد و حداکثر تا پایان سال ۱۹۷۴ واحد پولی تازه مورد استفاده قرار بگیرد.
Z
در جامعه کشاورزی بدویای مثل جامعه کامبوج، نفرت دهقانان ( از شهرنشینان) تنها موتور ممکن برای راه انداختن انقلاب بود. شهرنشینان باید به سرِ زمینها بازمیگشتند تا خودشان را از نو بسازند، تا با ریشههای خمریشان از نو ارتباط برقرار کنند.
Z
پل پوت برای گرامیداشت تسخیر اودونگ، شال سنتی کراما را به دور کمرش گره زد و، مثل مائو که آغاز انقلاب فرهنگی را با شنا کردن در عرض رود «یانگ تسه» اعلام کرده بود، به داخل دریا پرید. محافظان کوهنشینِ پل پوت که تا پیش از این هرگز دریا را ندیده بودند، به هر زحمتی بود به داخل آب پریدند.
Z
کپ، با ساحل سفید ماسهای بکر و آبهای فیروزهای زلالش، در ایام گذشته تفرجگاه تابستانی قشر برگزیده کامبوج بود.
Z
خمرهای سرخ معتقد بودند همه آنهایی که از انقلاب جدا شدهاند مشتی انگل هستند که باید نابودشان کرد؛ درست مثل مسیحیان متعصب قرون وسطا که اعتقاد داشتند افراد گناهکار سزاوار بدترین شکنجههای جهنمی هستند. خمرهای سرخ نظر مشابهی هم به دهقانانِ پناه آورده به پنومپن و دیگر شهرهای بزرگ کشور داشتند.
Z
نگرانیهای فزایندهای هم در باره طرز نگرش چامها، که تعدادشان در «منطقه ویژه» قابل توجه بود، وجود داشت. در نوامبر ۱۹۷۳ چامها در شرق کامبوج، در اعتراض به تلاش کمونیستها برای واداشتن آنها به رها کردن رسوم و آیینهایشان و زندگی کردن در تعاونیها مثل بقیه مردم، شورش کرده بودند.
Z
مردم محلی تا سالها پس از نابودی رژیم خمرهای سرخ، همچنان از شنیدن نام زندانهای رژیم ــ سدوک سرات، پنوم پاراتیت، و کمباب ــ لرزه به اندامشان میافتاد.
Z
مقر فرماندهی سون سن در هفده کیلومتری جنوب شرقی، در نزدیکی ایستگاه کوچک راهآهن راساماچ، بر سر راهآهنِ متروک پنومپن به باتامبانگ واقع شده بود. این منطقه به خاطر لانههای مورچهای عظیمش که بعضآ شش متر ارتفاع دارند و انبوه درختان بامبویش مشهور است.
Z
استراتژی اصلی هانوی این بود که ابتدا یک ویتنامِ کمونیستِ متحد بنا کند و سپس مشغول آزادسازی همسایههای کوچکترش، لائوس و کامبوج، شود تا این کشورها را تا ابد رهین منتش سازد. اما حالا این استراتژی، نابود شده به نظر میرسید. کمونیستهای ویتنامی با اِعمال فشار روی پل پوت برای شرکت در مذاکرات صلحی که وی به آن هیچ نیازی نداشت، باعث شدند تا اندک حسن نیت باقیمانده خمرهای سرخ نسبت به متحدان ویتنامیشان در معرض خطر نابودی قرار بگیرد.
Z
بمبارانهای هوایی آمریکا باعث شده بود که انبوهی از روستاییانِ جنگزده به پایتخت پناه بیاورند. این هجوم بیسابقه پناهندگان، جمعیت پنومپن را به مرز دو میلیون تن رسانده بود. این در حالی بود که جمعیت پنومپن در دوره پیش از جنگ فقط هفتصدهزار تن بود. زمینهای اطراف پایتخت و کرانههای رود مکونگ تا مرز ویتنام بر اثر اصابت گلولههای توپ سوراخ سوراخ شده، به طوری که، به قول یک دیپلمات غربی، شبیه «سطح کره ماه» شده بود.
Z
همه شهروندان ویتنامیتبار، و نه صرفآ پناهندگان بلکه ساکنان ویتنامی کامبوج، از سوی خمرهای سرخ تحت فشار قرار گرفتند که هرچه زودتر خاک کامبوج را ترک کنند. بهانه خمرهای سرخ این بود که جنگ در جنوب ویتنام خاتمه پذیرفته است و به همین دلیل ویتنامیها باید «به خانههایشان برگردند.» ویتنامیهای ساکن کامبوج هم با توجه به اینکه میدانستند باقی ماندن در خاک کامبوج منجر به عضویت اجباری آنها در تعاونیها خواهد شد لذا برای رفتن از کامبوج نیازی به ترغیب بیشتر نداشتند.
Z
پل پوت دستور داد که کمونیستهای کامبوجی بازگشته از ویتنام شمالی، بجز عده معدودی از آنها که اخلاص و وفاداریشان را به حزب کمونیست کامبوج ثابت کرده بودند، جمعآوری و به عنوان افراد مظنون به جاسوسی برای ویتنام شمالی به یک اردوگاه کار اجباری در کرانه غربی رود مکونگ منتقل شوند. کادرهای خمر سرخ برای اولین بار در سمینارهای آموزش سیاسی شروع کردند به سخن گفتن از «کسانی که بدنهای خمری دارند اما مغزهایشان ویتنامی است.»
Z
لازم به گفتن نیست که نیروهای حزب کمونیست کامبوج( خمرهای سرخ) هم از حیث سنگدلی و قساوت دست کمی از نیروهای رژیم لون نول نداشتند. آنها هم دل و روده اسرایشان را بیرون میکشیدند و افراد مظنون به همکاری با دشمن را فورآ اعدام میکردند. با این حال، در اردوی کمونیستها چنین قساوتهایی تنها از بعد از ۱۹۷۳ بود که نظاممند شد.
Z
تا اواخر ۱۹۷۲، قساوتها و بیرحمیها غالبآ از سوی سپاهیان رژیم ( لون نول ) بود.
Z
در هر انقلابی احساسات بشردوستانه جای کوچکی دارد.
Z
برای خمرهای سرخ، از ۱۹۷۳ به بعد، سیاست تعاونیها مبتنی بر این اصل اساسی بود که غالب کامبوجیها در جامعه کهن به صورت نیمهگرسنه زندگی کرده بودند و لذا از نظر آنها تعاونیها یک دستاورد بزرگ به حساب میآمد. پل پوت معتقد بود: «از آنجایی که اکثریت مردم از نظام اشتراکی تازه راضی و نسبت به آن وفادارند، لذا صِرف مخالفت با این نظام نشانه دشمنی طبقاتی است.» این سیاست، مثل بسیاری دیگر از سیاستهایی که پل پوت اِعمال کرد، نمونهای از «بریدن پاها برای به اندازه کردن کفشها» بود.
Z
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
تومان