- طاقچه
- تاریخ
- تاریخ جهان
- کتاب پل پوت
- بریدهها
بریدههایی از کتاب پل پوت
۳٫۴
(۲۱)
مردان جوانی که از جنگل بیرون آمده بودند از دست شهریها عصبانی بودند. این مردان جوان به رغم تمامی مشکلاتی که سر راهشان بود توانسته بودند «امپریالیستها و مرتجعان» را شکست بدهند. آنها مصیبتها و رنجهای بسیاری را متحمل شده بودند اما مردمان شهر طی همه این مدت، غافل از این رنجها و مصیبتهای آنها، به زندگی مرفهشان ادامه داده بودند. خشم آنها علیه کسانی بود که باسوادتر یا مرفهتر بودند، اما هر کس و هر چیزی که به قضیه بمبارانهای هوایی دهکدههایشان مربوط میشد بیشترین خشم آنها را برمیانگیخت.
Z
سربازان خمر سرخ به زور وارد فروشگاههای چینی میشدند و عدلهای پارچهها را باز میکردند تا از آنها کیسههایی برای خودشان درست کنند. آنها از این کیسهها برای جا دادن ابزار و ادوات تازهای که به چنگ آورده بودند استفاده میکردند. دستگاههای گیرنده تلویزیون، یخچالها و وسایل برقی گرانقیمت ــ یا به تعبیری، مظاهر زندگی بورژوازی ــ یا ندیده گرفته میشدند یا به دور انداخته میشدند.
Z
آنها خواهان اتومبیل و موتور بودند و از صاحبان شوربخت چنین وسایلی مؤدبانه اما قاطعانه درخواست میکردند که وسیلهشان را برای انقلاب به آنها قرض بدهند. این در حالی بود که آنها کوچکترین اطلاعی از رانندگی نداشتند و فرق میان گاز و ترمز را نمیدانستند.
Z
یکی از اهالی شهر با حیرت بسیار شاهد بود که چگونه یک سرباز خمر سرخ درِ یک پاکت را باز کرد و ده هزار دلار اسکناسهای حاوی آن را بیرون کشید و پس از ابراز نفرت از اینکه دستانش به چنین کثافتهای کاپیتالیستیای آلوده شده است، پولها را به رودخانه ریخت.
Z
قشر نخبگان شهرنشین کامبوج با ترس و وحشت پی برد که نیروهای فاتح تا چه حد بدویاند. سربازان خمر سرخ از کاسه توالتهای فرنگی آب مینوشیدند، با این گمان که این کاسهها چاههای آبی است که شهریها از آن آب مینوشند. یک کارگر جوان کارخانه بعدها به یاد آورد که: «آنها( خمرهای سرخ) از هر چیزی که داخل قوطی کنسرو بود میترسیدند. یکی از آنها محتویات یک قوطی کنسرو ساردین را خورده و مریض شده بود و همین قضیه باعث شده بود که بقیهشان گمان کنند که این قوطیها سمِ ماهی دارد.» بعضی از آنها سعی کردند که محتویات یک قوطی روغن موتور را بنوشند؛ بعضی دیگر به سراغ خوردن خمیر دندان رفتند.
Z
هِم کت دارا و پیروانش غیر مسلح بودند، اما مردان و زنان سیاهپوشی که حالا پایتخت را به تسخیر خود درآورده بودند سلاح در دست داشتند. اینها که از تیپ کاملاً متفاوتی بودند، بی سر و صدا به داخل شهر آمدند، به صورت روشمندی کنترل هر چهارراه را به دست گرفتند، مشغول جمعآوری سلاحها شدند، به تفتیش اتومبیلهای عبوری پرداختند، و به سپاهیان حکومتی دستور دادند که یونیفرمهایشان را از تن درآورند.
Z
لون نون، که به دلیل نقشش در تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی رژیم سابق ظاهرآ یکی از مطلعترین آدمهای کشور بود، به این ارزیابی رسید که ریسک ماندن در کشور را تقبل کند. او تنها مقام رژیم گذشته نبود که به چنین ارزیابی نادرستی رسیده بود.
Z
حالا در بررسی حوادث گذشته، به سختی میتوان دریافت که چرا قشر نخبگان کامبوج آنچنان لجوجانه از دیدن علائم خطر سر باز میزدند.
یک عامل این قضیه، حضور سیهانوک در رأس جنبش مقاومت بود. عامل دیگر، اطمینان خاطرهای حیلهگرانه «جبهه متحد ملی کامپوچیا» در مورد رعایت آزادیهای مذهبی و شخصی، ملایمت با مخالفان، برقراری آشتی ملی و مصون بودن مالکیت و ثروت افراد از هرگونه تعرض در رژیم آینده بود. شهرت خیو سامفون به عنوان یک مرد صادق و خیراندیش نیز تأثیرگذار بود. وانگهی، بسیاری از بورژواهای پنومپن دوستان یا اقوامی داشتند که بیسر و صدا به اردوی طرف مقابل پیوسته بودند. اما جدای از همه اینها، عموم مردم چنان بیزاری عمیقی از رژیم لون نول داشتند که فکر میکردند هر رژیمی که روی کار بیاید امکان ندارد بدتر از رژیم قبلی باشد.
Z
سپاهیان موک موفق به تسخیر تاخمائو در نه کیلومتری جنوب پنومپن شدند. فرودگاه پنومپن توسط نیروهای «منطقه ویژه» اشغال شد. دو روز بعد، در شانزده آوریل «شورای عالی» تصمیم به ترک پایتخت و انتقال دولت به شمال غربی کامبوج، در نزدیکی مرز تایلند، گرفت. اما هلیکوپترهایی که قرار بود شب همان روز اعضای هیئت دولت را به نزدیکی مرز تایلند ببرند نتوانستند پرواز کنند.
Z
سون سن یک نظریهپرداز انقلابی خونسرد بود اما ورن وت یک جنگسالار دهاتی خشن که به خاطر بیرحمیهایش شهرت زیادی داشت.
Z
ماجراجویی آمریکا در کامبوج، پس از صرف نُه میلیارد دلار هزینه که معادل تقریبآ ده سال درآمد سالیانه کامبوج بود و بیشترش هم صرف تأمین هزینه بمبارانهای هوایی شد، سرانجام به پایان رسید. این ماجراجویی باعث مرگ تقریبآ نیم میلیون کامبوجی شد.
Z
سفیر آمریکا و همکارانش در روز شنبه دوازده آوریل ۱۹۷۵ سوار بر هلیکوپتر شدند و به ناو آمریکایی پهلو گرفته در ساحل کامبوج منتقل شدند. سائوخام خوی، ژنرال کهنهکار کامبوجی که در غیاب لون نول بر صندلی ریاستجمهوری کامبوج تکیه زده بود، به همراه آمریکاییها کشور را ترک کرد.
Z
تا اوایل آوریل ۱۹۷۵، زندگی در پنومپن کاملاً غیر ممکن شده بود.
آنهایی که از پول و ارتباطات مناسب برخوردار بودند دنبال صندلیهایی در آخرین پروازهای خروجی از پنومپن میگشتند. دو و نیم میلیون نفر دیگر از اهالی پایتخت در بلاتکلیفی به سر میبردند.
Z
در یک کتاب تاریخ نظامی که در هانوی منتشر شد، توضیح داده شده که در اواخر مارس ۱۹۷۵ مقامات ویتنامی به بهانههای واهی حاضر به تحویل محمولههای تسلیحاتی چینیها به خمرهای سرخ نشدند.
Z
هانوی اصلاً دوست نداشت که رفقای کامبوجی برنده مسابقه باشند. آنها میخواستند اول سایگون آزاد شود و به دنبالش پنومپن. به همین دلیل، همپیمانان ویتنامی خمرهای سرخ نه تنها هیچ کمکی برای فتح پنومپن نکردند بلکه با ایجاد تعلل سعی در به تعویق افتادن این اتفاق کردند. مقامات خمر سرخ از این گلایه میکردند که رفقای ویتنامی در دادن مهمات خست میکنند.
Z
لون نول در اول آوریل «موقتآ» از مقام ریاستجمهوری کناره گرفت، یک میلیون دلار پول نقد از بانک ملی کامبوج برداشت کرد و سپس به هاوایی آمریکا پرواز کرد تا بقیه سالهای تبعید خودخواستهاش را در آغاز کردند.
Z
سیهانوک در پکن اعلام کرد زمانی که پنومپن سقوط کند «هفت دشمن ابدی و ازلی» ــ لون نول، سیریک ماتاک، این تام، چنگ هِنگ، ژنرال سوتنه فرناندز ( فرمانده ارتش) ، لون نون و لونگ بورت ــ اعدام و بقیه عفو خواهند شد. ظرف چند هفته آینده فهرست مذکور گسترش یافت و تعداد افراد مستحق اعدام به عدد ۲۳ رسید. اما قول عفو عمومی برای بقیه مقامات رژیم هیچ تغییری پیدا نکرد.
Z
پل پوت در اوایل مارس ۱۹۷۵ مقر فرماندهیاش را به روستای سدوک توئل، که فقط ۳۲ کیلومتر با پنومپن فاصله داشت، منتقل کرد. یک پست دیدهبانی نیز در بالای کوهستان چیتروس، جایگاه «گورهای سلطنتی» در اودونگ، بنا شد تا پل پوت با استفاده از دوربینِ چشمی بتواند هجوم سپاهیان خمر سرخ به پایتخت را در پهنه دشتِ اطراف این شهر به خوبی ببیند.
Z
پل پوت سرانجام موفق شد اعضای کمیته مرکزی حزب را قانع کند که پاکسازی پراسیت و کادرهای تایلندیتبار کار درستی بوده است. اما همه حاضران میدانستند که حزب از یک خط قرمز عبور کرده است.
Z
پراسیت اولین کادر حزب کمونیست کامبوج نبود که پاکسازی میشد. موک قبلاً تعدادی از مقامات پایینی حزب را اعدام کرده بود. عدهای دیگر از کادرهای حزب درمناطق شرقی و شمال غربی در نبردهای قدرت کشته شده بودند. برخی از کمونیستهای بازگشته از هانوی نیز اعدام شده بودند، هر چند که غالب آنها هنوز در اردوگاههای کار اجباری ظاهرآ مشغول سپری کردن دوره «بازپروری» بودند.
اما این اولین بار بود که تعارضهای درونحزبی اینچنینی به رده کمیته مرکزی حزب رسیده بود. همچنین اولین بار بود که رهبری حزب اجازه اعدام یکی از اعضایش را داده بود.
Z
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
حجم
۴٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
تومان