بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پل پوت | صفحه ۲۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پل پوت

بریده‌هایی از کتاب پل پوت

نویسنده:فیلیپ شورت
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۴از ۲۱ رأی
۳٫۴
(۲۱)
جایگاه سیهانوک در جنبش غیر متعهدها نیز سرمایه‌ای بود که به درد خمرهای سرخ می‌خورد. وانگهی، کاملاً معلوم بود که هم چینخواسته‌اند که به کامبوج برگردد و در منصب رئیس کشور خدمت کند.
Z
برای پل پوت، ماندن سیهانوک در خارج امر مطلوبی نبود. سیهانوک اگر در خارج می‌ماند می‌توانست به محور اتحاد نیروهای مخالف خمر سرخ تبدیل شود. لذا پل پوت ترجیح می‌داد سیهانوک به خانه بازگردد، هرچند می‌دانست که دردسرهای زیادی با او پیدا خواهد کرد.
Z
آیین تراوادای بودایی آموزه «نیروانا» را تبلیغ و ترویج می‌کرد. «نیروانا»، یا گستره از خودگذشتگی، تنها زمانی به دست می‌آید که «عطش زیستن»، که آمیزه‌ای است از علایق مادی و احساسی، به طور کامل از بین رفته باشد. در رژیم پل پوت، عشق، غم، خشم، شهوت و همه دیگر احساسات انسانی‌ای که زندگی روزانه بشر را تشکیل می‌دهند، به مثابه مظاهر فردگرایی باید قربانی منافع جمعی می‌شدند.
Z
هینگ نگور، ستاره آتی فیلم کشتزارهای مرگ، فکر می‌کرد که اگر رژیم اتکای کم‌تری به ارعاب می‌کرد و کمی بیش‌تر به مردم آزادی می‌داد، «من می‌توانستم سرنوشتم را بپذیرم و با تمام وجودم به برنجکار تبدیل شوم».
Z
انقلاب، مثل جنگ، فی‌نفسه خونین است و بجز تئوریسین‌هایش برای عامه مردم که باید آن را از سر بگذراند وحشتناک است. آنچه در سال ۱۹۷۵ در کامبوج اتفاق افتاد به لحاظ کیفی فرقی با آنچه در چین یا روسیه رخ داده بود نداشت. کشتارهایی که غصب قدرت کمونیستی در آلبانی، کره شمالی، مغولستان یا در دیگر نقاط جهان به همراه آورده بود در اساس تفاوت چندانی با کشتارهای خمر سرخ نداشت.
Z
همان‌طوری که این گمان وجود داشت که آدم‌های عینکی بیش از آدم‌های غیر عینکی بورژوا یا روشنفکرند و لذا قابل اعتماد نیستند. گروه ایساراک نیز ۲۵ سال پیش از به قدرت رسیدن خمرهای سرخ رفتار تقریبآ مشابهی داشت. آن‌ها هم آدم‌های عینکی را کشته بودند. این دقیقآ همان تفاوتی بود که مرگ و زندگی فرد را رقم می‌زد.
Z
خمرها به دیده تحقیر به چام‌ها نگاه می‌کردند، زیرا پادشاهی آن‌ها در قرن پانزدهم به تسخیر ویتنامی‌ها درآمده بود. این حادثه در عین حال همچون هشدار دائمی به مردم کامبوج بود که اگر از خودشان ضعف نشان بدهند به سرنوشت مشابهی دچار خواهند شد.
Z
اقلیت چینی ـ خمری از تکلم به زبان چینی منع شدند، زیرا در کشور کامبوج، که حالا رسمآ کامپوچیا نامیده می‌شد، تنها یک زبان ملی وجود داشت که آن هم زبان خمری بود.
Z
در فرهنگ لغات رژیم خمر سرخ، راهبان بودایی با دماغ‌های دیگران نفس می‌کشیدند. آن‌ها به همراه روشنفکران و صاحب‌منصبان جلای وطن کرده رژیم سابق، در ذیل «طبقه ویژه» رده‌بندی می‌شدند. راهبان بودایی طی یک سال نخست حکومت خمر سرخ خلع لباس شدند و برای کار بدنی به تعاونی‌های کشاورزی یا محل‌های آبیاری اعزام شدند.
Z
معابد بودایی، که در دوران گذشته مراکز زندگی دهقانی در کامبوج بودند، بسته شدند. برخی از اماکن مذهبی، مثل کلیسای جامع رومن کاتولیک پنوم‌پن، که با خاک یکسان شده بودند، برای استخراج تیرآهن و میله‌های آهنی مستعمل زیر و رو شدند. برخی دیگر از اماکن مذهبی به زندان یا انبار تبدیل شدند تا خاطره تبدیل کلیساها به اسطبل در دوران حکومت انقلابی کرامول در بریتانیای قرن هفدهم زنده شود.
Z
زنان باید موهایشان را کوتاه می‌کردند و دکمه‌های پیراهن‌هایشان را تا گردن می‌بستند. در وقتِ کار، زن و مرد، فارغ از هر سن و سالی که داشتند، از هم جدا نگه داشته می‌شدند. ورزش به عنوان عمل «بورژوایی» ممنوع بود. اسباب‌بازی هم کالای ممنوعه به شمار می‌رفت.
Z
خیو سامفون در دسامبر ۱۹۷۲ ازدواج کرد، زیرا پل پوت به او دستور این کار را داد و زن مورد نظر را هم برایش پیدا کرده بود. قرار و مدار ازدواج‌ها، از حیث سنتی در جامعه خمر، میان خانواده‌ها گذاشته می‌شد. اما حالا آنگکار ( حزب) نقش اصلی را در ازدواج آدم‌ها بازی می‌کرد. «انتخاب آزادانه همسر» صراحتآ محکوم شد. برای برجسته کردن وجه اجتماعی قضیه، مراسم‌های ازدواج باید به صورت گروهی برگزار می‌شد و حداقل به ده زوج برای برپایی یک مراسم ازدواج گروهی نیاز بود. هر زن و مردی پس از شرکت در مراسم ازدواجشان، غالبآ زندگی جدا از هم را در پیش می‌گرفتند.
Z
نون چی، جدای از خود پل پوت، به مثابه یک فصل‌الخطاب در همه امور مرتبط با تبلیغات، بر امور رادیوی پنوم‌پن نیز نظارت می‌کرد. بنا به اصرار او، همه واژه‌هایی که احساسات عاشقانه یا بورژوایی را منتقل می‌کردند ــ مثل «زیبایی»، «آرامش» و «رنگارنگ» ــ از آنتن رادیو حذف شدند. هدف همانی بود که در کتاب ۱۹۸۴ جرج اورول ذکر شده بود؛ کتابی که نه پل پوت نه نون چی آن را نخوانده بودند اما اصول آن را به صورت غریزی دریافته بودند.
Z
قرار شد که زبان از اشارات نادرست پاک شود. مردم به جای «من» باید می‌گفتند «ما». بچه باید والدینش را «عمو و عمه» و دیگر بزرگسالان را «مادر» یا «پدر» صدا می‌زد تا معلوم نشود که این بچه مال چه کسانی است. هر رابطه‌ای باید به صورت جمعی می‌بود؛ بیان واژه‌هایی که فردیت را متمایز می‌ساخت ممنوع شد یا به آن‌ها معانی تازه‌ای داده شد. اصطلاحاتی که معنای رده‌بندی و شماره‌بندی داشت مثل «دوجین»، یا فعل‌هایی که معنای «خوردن» می‌داد و استفاده از آن‌ها منوط به درجه و روابط اجتماعی استفاده‌کنندگان بود، جایش را به فعل ساده‌ای داد که قبلاً فقط توسط دهقانان استفاده می‌شد.
Z
پل پوت به هو نیم، وزیر فرهنگ رژیمش، گفت که: «مجریان رادیو باید صداهای واضح و قدرتمندی شبیه صداهای راهبانی که نمازگزاران را در معبد هدایت می‌کنند داشته باشند.» در کمون‌ها و تعاونی‌های پررونق‌تر، موعظه روزانه رادیو از طریق بلندگوها پخش می‌شد. بدون استثنا در پی هر موعظه‌ای یک سرود پخش می‌شد که اشعارش مرتبط با محتوای موعظه ــ مثلاً ضرورتِ تلاش بیش‌تر برای پرورش خوک‌ها یا حفر کانال‌های آبرسانی ــ بود.
Z
در اواخر سال ۱۹۷۵، موجودیت حزب کمونیست کامبوج هنوز محرمانه بود. یک سال دیگر باید می‌گذشت تا بر عموم مردم کامبوج معلوم شود که آن آنگکارِ مرموز در واقع یک سازمان کمونیستی است. در آن زمان فقط یک سوم تعاونی‌ها دارای شاخه‌های حزبی بودند و کل اعضای حزب در سراسر کشور احتمالاً کم‌تر از ده‌هزار نفر بود، و همان‌طور که خیو سامفون متوجه شده بود، زمان مناسب برای پخش ایده‌های کمونیستی در میان مردم هنوز فرا نرسیده بود.
Z
کادرهای حزب در زمانی که زنان کامبوجی هنوز قاعده می‌شدند تاریخ قاعدگیشان را یادداشت می‌کردند تا شوهرانشان را در زمانی که بیش‌ترین احتمال بارداری همسرانشان وجود داشت برای آمیزش جنسی نزد آن‌ها بیاورند. این راهکار حزب برای ازدیاد جمعیت بود.
Z
جنازه‌های معدومان غالبآ در کنار مزارع دفن می‌شد زیرا خمرهای سرخ معتقد بودند که گوشتِ در حال فسادْ خاک را حاصلخیز خواهد کرد. آن‌هایی که در درمانگاه‌های روستایی می‌مردند سوزانده می‌شدند و از خاکستر جنازه‌هایشان برای درست کردن کود شیمیایی فسفاته استفاده می‌شد.
Z
کمیته مرکزی حزب فرمان یک روز استراحت در هر ده روزِ کاری و پانزده روز تعطیلی سالیانه را صادر کرده بود؛ سیستمی که از روی انقلاب فرانسه تقلید شده بود.
Z
کار شاق‌تر و زیادتر تنها راه برای خیل عظیم مردمان جدید بود تا به رده بالاتر قشربندی اجتماعی راه یابند و از سهمیه غذایی بیش‌تر برخوردار شوند. حداقل در تئوری این‌طوری بود. در عمل، ندرتآ چنین چیزی صورت واقعیت به خود می‌گرفت.
Z

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۹۱ صفحه

قیمت:
۳۴۵,۵۰۰
۲۷۶,۴۰۰
۲۰%
تومان