بریدههایی از کتاب ناقوسها به صدا درمیآیند
۴٫۵
(۴۱۴)
«ادیان الهی، شکل، قالب و پوستهٔ روح الهی است سرگئی. مغز و درون آن یکی است. اگر به ذات و جوهرهٔ الهی دین نباشد میخواهد روحانی مسلمان باشد یا کشیش مسیحی، به یکاندازه از مسیر خدا جدا شده است. در زمان علی دشمنانش و آنهایی که با او میجنگیدند، از حافظان و مبلغان قرآن و اسلام بودند و در عبادت و زهد و تقوا چنان بودند که زانوهایشان بر اثر سجده پینه بسته بود. آنها به نام همان اللهٔ با علی جنگیدند که علی به نام همان الله میخواست هدایتشان کند.»
Bahar Abdalvand
در آن دوران، علی خلیفهٔ مسلمانان بود و مردی هم به نام معاویه خود را خلیفهٔ مسلمانان نامیده بود. هر دوی اینها، داعیهٔ حکومت اسلامی داشتند، اما علی کجا و معاویه کجا! فکر کنم بیشتر رهبران کشورهای اسلامی، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد، نه علی. اگر حاکمی از حاکمان مسلمان، یکبار نهجالبلاغه را با دقت میخواند و به آن عمل میکرد، امروز روزگارشان این نبود که هست.»
Bahar Abdalvand
مالک، انگشت بهسوی آنها گرفت و غضبناک گفت: ای «فریبخوردگان دنیا پرست! به خدا سوگند که نیرنگ و فریب معاویه گریبانتان را گرفته است و از حق دور شدهاید. گمان میکردم نمازهایتان برای دوری از دنیا و شوق دیدار پروردگارتان است؛ حال آنکه فرارتان را از جهاد در راه خدا، فرار از مرگ بهسوی دنیا میبینم. رویتان سیاه باد ای کسانی که سیمایتان مسلمانی است، اما در قلبهایتان حبّ دنیا و شهرت زندگی لانه ساخته است! اگر فرصت میدادید، در کمتر از یک ساعت کار معاویه را ساخته بودم.»
Bahar Abdalvand
گروه دیگر با اعمال آخرت، دنیا را میطلبند و با اعمال دنیا در پی کسب مقامهای معنوی آخرت نیستند، خود را کوچک و متواضع جلوه میدهند، گامها را ریاکارانه و کوتاه برمیدارند، دامن خود را جمع کرده خود را همانند مؤمنان واقعی میآرایند و پوشش الهی را در سایهٔ نفاق و دورویی و دنیاطلبی خود قرار میدهند. برخی دیگر با پستی و ذلت و فقدان امکانات، از بهدست آوردن قدرت محروم ماندهاند و خود را به زیور قناعت آراسته و لباس زاهدان را پوشیدهاند. اینان هرگز از زاهدان راستین نبودهاند. در این میان گروه اندکی باقی ماندهاند که یاد قیامت، چشمهایشان را بر همه چیز فروبسته و ترس رستاخیز، اشکهایشان را جاری ساخته است.
Bahar Abdalvand
علی میگوید مردم چهار گروهند: گروهی اگر دست به فساد نمیزنند، برای این است که روحشان ناتوان و شمشیرشان کند است و امکانات مالی در اختیار ندارند و گروه دیگر، آناند که شمشیر کشیده و شرّ و فسادشان را آشکار کردهاند، لشکرهای پیادهٔ خود را گرد آورده و آمادهٔ کشتار دیگراناند، دین را برای بهدست آوردن مال دنیا، تباه ساختهاند که رئیس و فرمانده گروهی شوند یا به منبری رفته و خطبه بخوانند. چه بد تجارتی که دنیا را بهای جان خود بدانی و با آنچه در نزد خداست، معاوضه نمایی.
Bahar Abdalvand
علی میگوید مردم چهار گروهند: گروهی اگر دست به فساد نمیزنند، برای این است که روحشان ناتوان و شمشیرشان کند است و امکانات مالی در اختیار ندارند و گروه دیگر، آناند که شمشیر کشیده و شرّ و فسادشان را آشکار کردهاند، لشکرهای پیادهٔ خود را گرد آورده و آمادهٔ کشتار دیگراناند، دین را برای بهدست آوردن مال دنیا، تباه ساختهاند که رئیس و فرمانده گروهی شوند یا به منبری رفته و خطبه بخوانند. چه بد تجارتی که دنیا را بهای جان خود بدانی و با آنچه در نزد خداست، معاوضه نمایی.
Bahar Abdalvand
«حکومت ماندگار، با مردمداری سازگار نیست. حاکمان دانا، مردم را جز گوسفند و میش نمیپندارند که باید از شیر آنها نوشید و گوشتشان را قوت جسم و جان قرار داد. چوپانِ خوب، چوپانی است که نخست گوسفند را پروار و سپس او را ذبح کند. از سویی، حاکمی میتواند سالها بر مسند قدرت تکیه زند که شیوههای برخورد با مردم را نیک بداند. قدرت شمشیر و زور و ایجاد رعب و وحشت در دل مردم، شیوهای است که بسیاری از حاکمان از آن پیروی کردهاند و میکنند. اما این شیوه چندان دوام نمیآورد، بالاخره روزی خواهد رسید که مردم قیام کنند و در آن روز، حتی قادر نخواهی بود سربازان خود را به جنگ آنها بفرستی؛ زیرا سربازان تو، خود فرزندانِ این مردماند.
Bahar Abdalvand
او در جلسات درسی خود میگفت: تصور نکنید که فقط قشون اسلام کشورهایی چون مصر و شام و ایران را فتح کردند؛ اگر مساعدت خود اهالی این کشورها نبود، قشون اسلامی نمیتوانست بر آن کشورهای مقتدر غلبه کند که یکی از آنها، کشور ایران بود که میتوانست صدها هزار سرباز مجهز وارد میدان جنگ کند. آنچه سبب شد که مسلمین توانستند در مدتی کوتاه کشورهای مصر و شام و ایران را فتح کنند، این بود که در آن کشورها، امتیازات طبقاتی وجود داشت و یک یا دو طبقه دارای برتری بودند و همهٔ ثروت کشور را به دست داشتند.
طبقات محروم این جوامع میدانستند که هرگز وضع زندگی آنها اصلاح نخواهد شد و هنگامی که دین اسلام با شعار مساوات و حذف فاصلهٔ طبقاتی پیش رفت، مردم آن کشورها مقاومتی نکردند؛ بنابراین قشون اسلام وارد هر مملکتی که شد، طبقات محروم آنجا با آغوش باز سربازان مسلمان را پذیرفتند و راه پیروزی آنها را فراهم ساختند.
کاربر ۱۳۹۶۷۲۲
بعد لبخند زد و به سرگئی نگاه کرد و ادامه داد: «درست مثل آن شبهایی که موقع خواب برایت کتاب میخواندم؛ البته اینبار نه برای خواب، که برای بیداریات میخوانم.»
کاربر ۳۰۷۳۱۲۵
جرج جرداق که میگفت از دوازدهسالگی مطالعهٔ نهجالبلاغه را شروع کرده و هنوز هم ادامه میدهد. علی شخصیتی است مثل اقیانوس؛ هرچه در عمق آن شنا کنی، شگفتیهایش آشکارتر میشود.»
سرگئی روی کاناپه نشست و پرسید: «اگر چنین است که شما میگویید، پس چرا برخی کشورهای مسلمان که علی امام آنهاست، عقب ماندهاند؟»
کشیش گفت: «ملتها و دولتهای اسلامی مانند کسانی هستند
کاربر ۳۰۷۳۱۲۵
چون نشانههای نعمت پروردگار آشکار شد، ناسپاسها را از خود دور سازید. این کتابها نعمتهای پروردگارند، پدر.»
کاربر ۳۰۷۳۱۲۵
بهجای لعن و دشنام دعا کنید، از خدا درخواست پیروزی و رستگاری نمایید. میان شما و او پرده و مانعی نیست و دری به روی شما بسته نمیگردد»
کاربر ۱۳۹۶۷۲۲
ای مردم! من بر خود و بر شما از دو چیز میترسم: هواپرستی و آرزوهای طولانی. اما پیروی از خواهش نفس، انسان را از حق بازمیدارد و آرزوهای طولانی، آخرت را از یاد میبرد. آگاه باشید! دنیا بهسرعت پشت کرده و از آن چیزی باقی نمیماند. بههوش باشید که آخرت بهسوی ما میآید.
amirali479
من امروز اگر اوناسیس هم بودم، بهاندازهای که امروز از برکت نام علی در آرامشم، خوشبخت نبودم؛ چرا که علی بزرگترین ثروت جهان، یعنی نگاه درست به هستی و زندگی را به من آموخت.»
amirali479
دلت را با اندرز نیکو زنده کن. هوای نفس را با بیاعتنایی به حرام بمیران.
qomi210
چون نشانههای نعمت پروردگار آشکار شد، ناسپاسها را از خود دور سازید.
سعید
کشیش گفت: «تو هنوز هم از یاد مرگ غافلی پسر! انگار صدای علی را میشنوم که میگوید: شما را به یادآوری مرگ سفارش میکنم. از مرگ غفلت نکنید. چگونه مرگ را فراموش میکنید در حالیکه او شما را فراموش نمیکند؟ و چگونه به زنده ماندن طمع میورزید در حالیکه به شما مهلت نمیدهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است. آنها را به گورهایشان حمل کردند بیآنکه بر مرکبی سوار باشند. آنان را در قبرهایشان فرود آوردند بیآنکه خود فرود آیند. چنان از یادها رفتند و فراموش شدند که گویا از آبادکنندگان این دنیا نبودهاند.
z.b
کشیش گفت: «دوست من، جرج عزیز! شما که پژوهشهای بسیاری در حوزهٔ تاریخ دارید، به من بگویید که در تاریخ چه کسی را شبیه علی یافتی؟»
جرج کتاب را بست، روی میز گذاشت و گفت: «در میان بزرگان گذشتهٔ تاریخ، بسیار اندکاند کسانی که با درک موقعیت و زمان، به ما بگویند: «فرزندان خود را به اخلاق خود تربیت نکنید، زیرا که آنان برای زمانی غیر از زمان شما، خلق شدهاند.» اما علی با چنین توصیهای به انسانها در طول تاریخ، درک بزرگ خود را بهعنوان یک جامعهشناس به رخ میکشد.
z.b
- بله، تعبیر زیبایی داشتید پدر! تعبیر دیگر اینکه علی مثل یک آسمان پر از ستاره است که ماه درخشان این آسمان، نهجالبلاغه است که با مطالعهٔ مکرر آن، میشود تا حدودی علی را شناخت. حضرت محمد نیز تعبیر زیبایی دربارهٔ علی دارد؛ او میگوید: «من شهر علمم و علی در آن است.»
z.b
ای مردم! من بر خود و بر شما از دو چیز میترسم: هواپرستی و آرزوهای طولانی. اما پیروی از خواهش نفس، انسان را از حق بازمیدارد و آرزوهای طولانی، آخرت را از یاد میبرد. آگاه باشید! دنیا بهسرعت پشت کرده و از آن چیزی باقی نمیماند. بههوش باشید که آخرت بهسوی ما میآید. دنیا و آخرت هر یک فرزندانی دارند؛ بکوشید از فرزندان آخرت باشید نه دنیا
z.b
حجم
۱۱۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۱۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۳۰,۶۰۰
۱۵,۳۰۰۵۰%
تومان