بریدههایی از کتاب تاریخ فلسفهی راتلج؛ جلد هفتم
۳٫۵
(۲)
ریشههای موضوع عمدهٔ جوهر، که به فلسفهٔ زیستشناسی در سدهٔ نوزدهم جان بخشید، در مسائلی نهفته بود که برداشت مکانیکی گالیله از گیتی در سدهٔ هفدهم با آن روبهرو شده بود. این برداشت از جهان که قوانین ریاضی حرکت، یا مکانیک، بر آن حاکم بود، بدل به ویژگی اصلیِ بهاصطلاح انقلاب علمی سدهٔ هفدهم شد. گالیله آگاهانه اصلی را در مخالفت با برداشت مدرسی از گیتی مطرح کرد، برداشتی که ستارهشناسی بطلمیوسی را خطا میدانست. گالیله گفت نظام خورشیدمحوری کوپرنیکی جایگزین نظام بطلمیوسی شده است و خواستار جایگزینی فیزیک قدیمیتر اصحاب مدرسی با مکانیک جدید خود شد.
محمد طاهر پسران افشاریان
قرار دادن اندیشهٔ نیچه در مقولات سنتی فلسفی، مانند ایدهآلیسم و ماتریالیسم، عقلباوری و عقلناباوری، تلاش بیفایدهای است.
Behrad
آغازگاه کل این پروژه، که به این نکات کوتاه زندگینامهای معنا و شکل میدهد، همان درک اولیهٔ بنتام از اهمیت زبان بود. نهتنها در قلمروِ قانون، که نادرستی و بیهودگی و بلاهت در آن امری عمومی بود، بلکه در بسیاری از قلمروهای دیگر نیز تعریف دقیق فدای ابهام و احساسات شده بود. بنابراین، منافع مسلط و شیطانی در هر حوزهای ــ قانون، اخلاقیات، سیاست ــ زبانی دارد که واژهها در آن یا یکسره ناروشن یا شامل پیشداوری یا جانبداری ذاتی به نفع آنهاست. تا زمانی که زبان نتواند روشن شود، حقیقت پنهان میماند و امکان اصلاح از میان میرود. تعریفْ کلید ماجراست، و در وهلهٔ نخست به تمایز بین موجودیتهای واقعی و پنداری و سپس به تعیین مشروعیت یا عدممشروعیت دومی توسط روش جدید بنتام یعنی روش بازگویی وابسته است.
محمد طاهر پسران افشاریان
منشأ انواع چارلز داروین نظریهٔ بحثانگیز فرگشت را مطرح ساخت. موضوع مهم همانا کاربرد نظریهٔ فرگشت در اخلاق بود. هربرت اسپنسر روایتی انعطافناپذیر از داروینیسم اجتماعی مطرح ساخت که در آن فرآیند انتخاب طبیعی در زندگی اجتماعی، بیقیدوبند به حال خود رها میشود و ضعیف میباید بهتنهایی از خود دفاع کند.
محمد طاهر پسران افشاریان
ریاضیات نهتنها بسیار منطقی است، بلکه به نحو شگفتانگیزی قدرتمند است. قطعهٔ زیر از زندگینامههای کوتاه اثر اوبری نشان میدهد که چگونه توماس هابز تحتتأثیر ریاضیات قرار گرفت:
هابز چهلساله بود که به طور اتفاقی سروکارش به هندسه افتاد. وی که در کتابخانهٔ یکی از نجبا نشسته بود، چشمش به کتاب اصول اقلیدس افتاد که گشوده بود. «قضیهٔ فیثاغورث را خواند. خدای من (او گهگاه با چنین تأکیدی قسم محکمی میخورد) غیرممکن است. سپس به خواندن اثبات آن پرداخت که او را به قضیهٔ دیگری رهنمون شد. این خواندن او را به قضیهٔ دیگری رساند که آن را نیز خواند... و سرانجام به طور اثباتی به حقیقت آن قانع شد. این امر او را عاشق هندسه کرد.» (۲۳۰, [۱. ۹])
این قدرت ریاضیات در گرفتن نتایج نامنتظره و حل مسائل دشوار است که بر شکهای فلسفی گاهوبیگاه دربارهٔ اعتبار روشهایش چیره میشود.
محمد طاهر پسران افشاریان
ریاضیات در طی تاریخ بیش از دو هزارسالهٔ خود، بهندرت با مجادلات فلسفی آشفته شده است. از زمان افلاطون، که گفته میشود بر سردر آکادمی خود این شعار را آویخته بود که «کسی که هندسه نمیداند وارد نشود»، ریاضیات معیار دقیق حقیقت بود و سایر گفتمانهای فلسفی با آن سنجیده میشد. گفتار در روش دکارت از رسالهٔ هندسهاش حاصل شده بود. اسپینوزا رسالهٔ اخلاق خود را به سبک اصول اقلیدس نوشته بود. و لایبنیتس رؤیای خصیصههای عام را در سر داشت که به مدد آن «ما قادر شویم به همان شیوهٔ هندسه و آنالیز، در متافیزیک و اخلاق استدلال کنیم.»
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۷۰,۰۰۰۵۰%
تومان