بریدههایی از کتاب تاریخ فلسفهی راتلج؛ جلد هفتم
۳٫۵
(۲)
آنچه باور داشته میشود که واقعی است، مستقل از آن چیزی است که در هر زمان خاص باور داشته میشود که واقعی است. امر واقعی «چیزی است که دیر یا زود اطلاعات و استدلال به آن میانجامد، و بنابراین مستقل از بوالهوسیهای من و شماست.» (۲۳۹: ۲, [۲. ۱۲]) پیرس فکر میکند این امر واقعی
Behrad
پس از انتشار اثر داروین مجادلاتی برپا شد که ناشی از عدمفهم ویژگیهای عمدهاش بود؛ ویژگیهایی که گاهی برای همگان آشکار نبود چرا که کوه شواهد واقعی چنان عظیم بود که خوانندگان در آن گم میشدند. اما پژواک نقد اولیهٔ کوویه هنوز تا به امروز باقی است: سوابق فسیلی چنان ناقص است که نمیتواند نظریهٔ فرگشت را
تأیید کند. با وجود شکافهای زیاد در مدارک، نمیتوان از فرگشت دفاع کرد. در تحولات روششناسی سدهٔ نوزدهم، روشن شد که خواستار چنین شواهدی، آنقدر زیاد بودند که عملاً نمیشد هیچ نظریهای مطرح کرد. گویی همین بس است که بگوییم سابقهٔ فسیلی نمیتواند پشتوانهٔ نظر خود کوویه باشد. اگر به این علت فرگشت تخیلی است پس انقراض و آفرینش مکرر نیز بدون شواهد بیشتر تخیلی است.
محمد طاهر پسران افشاریان
آنچه در تمامی برداشتهای مکانیکی از جهان به پیروی از گالیله مشترک است، همانا چیزی است که ظاهراً این برداشتها کنارش میگذارند: جنبههای معینی از جهان، که به نظر میرسد از زمان ارسطو یا حتا در شرح افلاطون از جهان بهسادگی پذیرفته شده بود و در چارچوب طرح سراسری مکانیکی جهان قابلتوضیح نیست.
به نظر میرسد که وجود صورت گوناگون [حیات]، رواج هدفمندی و قلمروِ اخلاقیات فراتر از برداشت مکانیکی از جهان باشد. اگر ما مکانیک را شکلدهنده به پایهٔ فلسفهٔ جامع جدیدی در رقابت با فلسفههای مدرسی کهن میدانیم (که از زمان افلاطون و ارسطو جرح و تعدیل یافته است) آنگاه صورت، هدف و اخلاقیات را باید به نحوی به عنوان جزئی از برداشت مکانیکی جدید در نظر بگیریم.
محمد طاهر پسران افشاریان
سبکی فلسفی که نیچه تقریباً هیچوقت از آن استفاده نکرد، استدلال بسطیافته است.
Behrad
نوشت که اتحاد آیین کاتولیک و فئودالیسم که از سدهٔ یازدهم بر اروپا حاکم بوده است، به پایان خود نزدیک میشود. شکوفایی ملتها و سازمان زندگی فکریشان دیگر نیازی نه به جامعهٔ نظامی دارد و نه به روبنای الاهیاتیاش. ظهور صنعت و علوم پوزیتیویستی ــ یا متکی بر تجربه ــ میتواند جایگزین جنگ و متافیزیک در نقش نیروهای وحدتبخش نظام جدید اجتماعی شود و شده است. تکامل این نظام میتواند ترغیب شود، مشروط بر اینکه دانشمندان سیاست را با کاربردهای عملی به یک علم تئوریک بدل سازند، علمی که از قوانین تاریخی برای توضیح و از آن مهمتر برای پیشبینی مسیر زندگی اجتماعی ما استفاده میکند.
محمد طاهر پسران افشاریان
نظریهٔ داروین به این دلیل موفقیتآمیز بود که هم انقراضِ تقریباً کامل را
پذیرفت و هم جا برای فرگشت باقی گذاشت. نظریهٔ فرگشت داروین براساس انتخاب طبیعی این فرض را مبنا قرار میدهد که تعداد زیادی دگرگونیهای کوچک در زادورودها وجود دارد. پیشنهاد او مبنیبر ترکیب دگرگونی کور با انتخاب طبیعی این موضوع علمی و متافیزیکی را حل کرد که چگونه شکل و هدف میتوانند، یا به نظر میرسد که میتوانند، در جهانی مادی و مکانیکی پدید آیند.
او در این نظریه توانست از برداشت مکانیکی از جهان به شیوهای دفاع کند که با مطالعهٔ دقیق و مفصل امور واقع سازگار بود. روش نیوتنی و متافیزیک نیوتنی باهم مصالحه کردند و مسئلهٔ فلسفی عمدهٔ علم گالیلهای حل شد.
محمد طاهر پسران افشاریان
مکانیکانگاری نیوتنی صرفاً مجموعهای از قوانین ریاضی مداوماً در حال تغییر دربارهٔ حرکت نبود، بلکه روشی ممتاز داشت. نیوتن طرفدار روش تجربی بود که با موفقیت زیادی که کسب میکرد، در بسیاری از قلمروهای علم، قدیم و جدید، از آن حمایت میشد و آن را به کار میبستند. موفقیت علم جدید به پذیرش روش آزمایشی نیوتن نسبت داده میشد؛ روشی که مطالعهٔ دقیق واقعیتها و رد تمامی پیشفرضها را مقرر میکرد.
محمد طاهر پسران افشاریان
موفقیتهای بعدیِ برداشت مکانیکی از گیتی را نمیتوان با موفقیتِ هیچیک از نظامهای مکانیکی مطرحشده برای توصیف حرکت یکی دانست. قوانین گالیله نیز جای خود را به قوانین دکارت، هویگنس، نیوتن، دالامبر، اویلر، لاگرانژ، پواسون، لاپلاس، فرسنل، همیلتون و ماکسول داد. در پایانِ دورهای که آن را مطالعه میکنیم، نظامهای مکانیکیِ یکسره جدیدی از سوی انیشتین (قوانین نسبیتی حرکت) و شرودینگر و دیگران (مکانیک کوانتوم) جایگزین آنها شد. قوانین پذیرفتهشدهٔ حرکت پیوسته تغییر میکند، گاهی در جزئیات موضوع و گاهی به شیوهای بنیادیتر، اما مفهوم عمومی جهان مکانیکی پیوسته با هر کدام از آنها درهم میآمیزد.
محمد طاهر پسران افشاریان
موفقیتهای بعدیِ برداشت مکانیکی از گیتی را نمیتوان با موفقیتِ هیچیک از نظامهای مکانیکی مطرحشده برای توصیف حرکت یکی دانست. قوانین گالیله نیز جای خود را به قوانین دکارت، هویگنس، نیوتن، دالامبر، اویلر، لاگرانژ، پواسون، لاپلاس، فرسنل، همیلتون و ماکسول داد. در پایانِ دورهای که آن را مطالعه میکنیم، نظامهای مکانیکیِ یکسره جدیدی از سوی انیشتین (قوانین نسبیتی حرکت) و شرودینگر و دیگران (مکانیک کوانتوم) جایگزین آنها شد. قوانین پذیرفتهشدهٔ حرکت پیوسته تغییر میکند، گاهی در جزئیات موضوع و گاهی به شیوهای بنیادیتر، اما مفهوم عمومی جهان مکانیکی پیوسته با هر کدام از آنها درهم میآمیزد.
محمد طاهر پسران افشاریان
ریشههای موضوع عمدهٔ جوهر، که به فلسفهٔ زیستشناسی در سدهٔ نوزدهم جان بخشید، در مسائلی نهفته بود که برداشت مکانیکی گالیله از گیتی در سدهٔ هفدهم با آن روبهرو شده بود. این برداشت از جهان که قوانین ریاضی حرکت، یا مکانیک، بر آن حاکم بود، بدل به ویژگی اصلیِ بهاصطلاح انقلاب علمی سدهٔ هفدهم شد. گالیله آگاهانه اصلی را در مخالفت با برداشت مدرسی از گیتی مطرح کرد، برداشتی که ستارهشناسی بطلمیوسی را خطا میدانست. گالیله گفت نظام خورشیدمحوری کوپرنیکی جایگزین نظام بطلمیوسی شده است و خواستار جایگزینی فیزیک قدیمیتر اصحاب مدرسی با مکانیک جدید خود شد.
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
تومان