بریدههایی از کتاب فراسوی نیک و بد
۳٫۱
(۱۹)
هستند «انسانهای شادی» که از شادمانی بهره میجویند، چون کسی آنان را بهدرستی نمیشناسد و میخواهند دیگران را در شناخت خویش به اشتباه اندازند. هستند «انسانهای اهل علم» که از علم بهره میجویند، جون علم ظاهری شادمانه به فرد میدهد و از علمیت میتوان به این نتیجه رسید که انسان موجودی سطحی است و در نهایت میخواهد دیگران را به نتیجهگیری نادرستی بکشاند. جانهای گستاخ و دلیری هم هستند که دلشکسته، مغرور و بیدرمان خویش را پنهان و انکار میکنند و گاهی لودگی نیز نقابی برای آگاهی بس مطمئن و تیرهبختانه است. ـ پس نتیجه میگیریم که برای انسانیت ظریف باید «به نقاب» احترام گذاشت و در جای نادرست از روانشناسی و کنجکاوی بهره نجست.
پویا پانا
چنان سرد و یخزده است که انگشت در برخورد با آن میسوزد! هر دستی که بر آن بخورد، میهراسد! و مردم به همین دلیل او را شعلهور میپندارند.
پویا پانا
انسان با اصول خویش میخواهد بر عادتهایش ارادهٔ خود را تحمیل کند یا آنها را توجیه کند یا گرامی بدارد، یا ناسزا به آنها بگوید و آنها را پنهان دارد. از این رو شاید دو انسان با اصولی یکسان به دنبال اموری کاملا متفاوت باشند.
پویا پانا
شاید روزگاری شورانگیزترین مفاهیم که برای آن بیشترین نبردها را کردهایم و رنجها بردهایم، مفاهیم «خدا» و «گناه»، جز همان بازیچهای برای مردی کهنسال و درد کودکانه نباشد و شاید آن «انسان کهن» بار دیگر به بازیچه و رنجی دیگر نیاز دارد، درست به سان کودک و کودکی جاودانه!
پویا پانا
باید در عشق جسور بود و تاب این جسارت را آورد، باید هیچگاه هراس را نیاموخت...
این هراس ریشه در تنهایی و تکروی پویندهٔ واقعی راه شناخت دارد و از آن میتوان بهژرفای تنهایی نیچه در زندگی پیبرد.
پویا
جنبش دمکراتیک، میراث مسیحیت است. اما سرعت آن برای ناشکیبایان، بیماران و معتادان به این غریزه هنوز بس اندک و خوابآور است و نشانهاش زنجمورههای رو به فزونی و دندانقروچههای آشکارتر سگانِ هرج و مرجطلبی است که اکنون در کوچههای اروپا پرسه میزنند و ظاهرا مخالف با دمکراتهای آرام و کوشا و ایدئولوگهای انقلاب و بیش از آن، در تضاد با فیلسوفان مبتذل و خیالپردازانِ برادریاند که نام سوسیالیست را بر خود نهادهاند و میخواهند «جامعهٔ آزاد» را بنیان گذارند، ولی در حقیقت همگی مخالف سرسخت و غریزی هر شکل دیگر جامعه، جز رمهٔ خودسر هستند
میلاد پرنیانی
«آیا کافی نیست که تنها آنان را بیخطر کنیم؟ دیگر مجازات برای چیست؟ مجازات کاری بس هراسانگیز است!»
میلاد پرنیانی
هر سختگیری، حتی در عدالت، وجدان را نابود میکند
میلاد پرنیانی
پدر و مادر ناخواسته فرزند خویش را شبیه خود میکنند و نام «تربیت» را بر آن میگذارند.
میلاد پرنیانی
چه سختیها که شاعران و سخنوران بر ملتها تحمیل نکردهاند!
میلاد پرنیانی
حجم
۲۲۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
حجم
۲۲۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان