بریدههایی از کتاب دروغگوهای دوست داشتنی
۳٫۷
(۱۱)
رسانه موضع پلیدی دارد، به این معنا که باید حقههایی روانی برایتان سوار کند تا شما تحریک شوید و محتوایش را به اشتراک بگذارید.
blogofski
بهندرت پیش میآید که «اطلاعات» بهوضوح خوب یا بد باشد. اطلاعات ممکن است نشانهایی از هردو را در خود داشته باشد یا گاهی هیچکدام. اطلاعات فقط همان است که هست. هدایت این جمع اضداد بازاریابان و خبرگزاریها را وادار میکند تا برای تحریف این اطلاعات و تبدیل کردنش به چیزی که روی طیف احساسی مخاطبان تأثیر بگذارد، همپیمان شوند، تا آن را به چیزی تبدیل کنند که پخش شود و کلیک دریافت کند.
blogofski
صرفنظر از محتوا، هرچه مقالهای در افراد احساس بد یا خوب بیشتری ایجاد کند، احتمال به اشتراک گذاشتنش بیشتر میشود.
blogofski
محققان دریافتند که اندوه هم یک حس افراطی است، اما موجب وایرال شدن نمیشود. مثلاً اندوه ناشی از دیدن یک سگ ولگرد که از سرما میلرزد، یا مرد بیخانمانی که برای پول التماس میکند، اصولاً جزء حسهای برانگیزاننده نیست. اندوه، اشتیاق ما را برای به اشتراک گذاشتن موضوع کور میکند.
blogofski
هرچه مقاله خواننده را خشمگینتر کند، بهتر است.
blogofski
حسهای افراطی در هر جهت تأثیری شگرف بر منتشر شدن دارند، اما بعضی حسهای بخصوص بهتر از بقیه جواب میدهند. مثلاً تغییر در حس مثبت یک مقاله، معادل هفتاد دقیقه قرار گرفتن بهعنوان خبر صفحهٔ اول، روی وایرال شدن آن تأثیر دارد
blogofski
خشم چنان تأثیر عمیقی دارد که یک واحد افزایش درجهٔ خشم ناشی از یک مقاله به اندازهٔ سه ساعت قرار گرفتن آن خبر در صفحهٔ اصلی وبسایت نیویورک تایمز است.
blogofski
«قدرتمندترین عامل پیشبینی برای وایرال شدن موضوع میزان خشمی است که در مخاطب برمیانگیزد».
blogofski
در فضای آنلاین انصاف یا شایستهسالاری وجود ندارد.
blogofski
روایتهای سادهای مثل ویرانههای روحزدهٔ یک شهر پخش میشوند و زنده میمانند، اما عکسهای بغرنجی مثل شهری پر از مردم واقعی که عاجزانه محتاج کمک هستند، نه.
blogofski
به قول جونا پرتی، متخصص وایرالسازی هافینگتون پست و بازفید: «اگر چیزی بهطور کامل مردم را افسرده کند، آن را به اشتراک نمیگذارند.» و چون مردم آن را به اشتراک نمیگذارند، وبلاگها هم منتشرش نمیکنند.
blogofski
اگر کیفیت محتوا برای وبلاگنویسها مهم نیست، فکر میکنید برای بازاریابها مهم است؟ برای من یکی که هیچوقت اهمیتی نداشته. بنابراین من چیزی را طراحی میکنم و به وبلاگنویسها میفروشم که میدانم (و آنها فکر میکنند) پخش میشود. دقیقاً همان چیزی را بهشان میدهم که خودشان فکر میکنند فراگیر میشود و برایشان پول میسازد.
blogofski
«کافی است نگاهی به اخبار برتر وبسایتهای دیگ یا اماسان بیندازید تا الگویی را مشاهده کنید؛ تمام اخبار برتر آنهایی هستند که بین مردم دودستگی میاندازند. اگر کاری کنید که این سه چیز (رفتار، اعتقاد و دارایی مردم) تهدید شوند، اخبارتان مثل ویروس منتشر میشود.»
تیم فریس؛ نویسندهٔ پرفروش فهرست نیویورک تایمز
blogofski
«سالها بعد، کدام کتاب دهههای ۸۰ و ۹۰ بهعنوان اثر کلاسیک شناخته خواهد شد؟»
blogofski
کافی است شما نوشتههای ویکیپدیا را عوض کنید تا خبرنگارها متن اخبارشان را عوض کنند.
blogofski
ایمان کورکورانهٔ وبلاگها به اعلامیههای مطبوعاتی، فرصتهای زیادی خلق میکند. همانطور که برای کارگزار سهام نیویورک، لامبروس بالاس، اتفاق افتاد: او از سوی کمیسیون بورس و اوراق بهادار متهم شد به صادر کردن اعلامیههای مطبوعاتی جعلی آنلاین دربارهٔ سهام شرکتهایی مثل گوگل، دیزنی و مایکروسافت و قراردادنشان روی فورومها و وبلاگهای امور مالی. بعد از نشر اخبار ساختگی دربارهٔ پیشنهاد مالکیت مایکروسافت به وبسایت لوکال، ارزش سهام این وبسایت تنها در یک روز ۷۵ درصد رشد کرد و بعد از آن، بالاس و باقی کارگزارها تمام سهمهایشان را فروختند و رفتند باقی سهمهایشان را از طریق اخبار جعلی رشد دهند.
blogofski
وقتی نیویورک تایمز اسنادی را افشا میکند، همگان ناخودآگاه فرض را بر این میگذارند که آنها قبلاً از موثق بودن اسناد اطمینان حاصل کردهاند. قضیه درمورد هویت منبع خبری هم به همین منوال است. لغت «ناشناس» در فضای آنلاین معنایی بهکل متفاوت دارد. نقلقولها و سرنخهای خبری از طریق ایمیلهای ناخوانده و غیرقابلردگیری، یا نظرات پر از خشمِ بخش نظرات کاربران، یا افرادی که نفعی در موضوع دارند حاصل میشوند. از این بابت مطمئنم، چون خودم دهها بار نقش همین منابع خبری را ایفا کردهام و خبرم هیچوقت چیز مهمی نبود. در هیچیک از موارد، کسی هویتم را درخواست و تأیید نکرد.
blogofski
ادوارد جی اپستاین در کتابش با عنوان بین حقیقت و داستان میگوید: «مشکل خبرنگاری ساده است. خبرنگارها بهندرت در موقعیتی قرار دارند که بتوانند حقیقت را دربارهٔ رویدادی بگویند، چون خودشان از نزدیک شاهدش نبودهاند. آنها برای تأمین حقایق کاملاً به آن دسته از منابع خبری وابستهاند که منافع خودشان را هم تأمین کند. تکتک قسمتهای فرایند تولید خبر تحت تأثیر همین رابطه تعریف میشود. همهچیز با همین واقعیت رنگآمیزی میشود.»
blogofski
ادوارد جی اپستاین در کتابش با عنوان بین حقیقت و داستان میگوید: «مشکل خبرنگاری ساده است. خبرنگارها بهندرت در موقعیتی قرار دارند که بتوانند حقیقت را دربارهٔ رویدادی بگویند، چون خودشان از نزدیک شاهدش نبودهاند. آنها برای تأمین حقایق کاملاً به آن دسته از منابع خبری وابستهاند که منافع خودشان را هم تأمین کند. تکتک قسمتهای فرایند تولید خبر تحت تأثیر همین رابطه تعریف میشود. همهچیز با همین واقعیت رنگآمیزی میشود.»
blogofski
«اگرچه اعتبار تنها چیزی است که برای فروش دارید، این روزها دیگر کافی نیست. اعتبار به درد مدل تجاری شدن نمیخورد. خبرنگار کوچکترین اهمیتی به اعتبار نمیدهد.»
کلی مکبراید؛ پژوهشکدهٔ پوینتر
blogofski
حجم
۳۴۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
حجم
۳۴۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
قیمت:
۱۳۸,۰۰۰
تومان