بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب طلسم آرزو | صفحه ۲ | طاقچه
۴٫۷
(۲۳۴)
وقتی همهٔ مردم تصمیمی می‌گیرن، کسی نمی‌تونه نظرشون رو عوض کنه
فانتاسماگوری♡•♡
«کاش فرشتهٔ مهربون یه خط تلفن اضطراری داشت.»
S.R
«روزی روزگاری... اینا جادویی‌ترین کلمات دنیا هستن، دروازهٔ ورود به بهترین قصه‌هایی که تابه‌حال گفته شده. وقتی این کلمات رو می‌شنویم، بی‌اختیار به دنبالشون کشیده می‌شیم. اونا ما رو به دنیایی می‌برن که همه رو در خودش می‌پذیره و توش هیچ غیرممکنی وجود نداره. موش‌ها به آدم تبدیل می‌شن و خدمتکارها شاهزاده از آب درمیان. از خوندن داستان‌ها درس‌های ارزشمندی می‌گیریم.»
Book worm
. در خیالاتش مرگ وقتی به سراغش می‌آمد که او در قلعه‌اش آرام خوابیده و جک و ده دوازده‌تا از بچه‌هایشان بالای سرش حاضرند.
hasti
شنل‌قرمزی مثل شنلش سرخ شد
hasti
شاهزاده‌خانمی که هنوز اسم ندارد، دعوت
hasti
نگاهش با نگاه خواهرش برخورد کرد. حتی او هم از درست جواب دادنش تعجب کرده بود. الکس انتظار نداشت کانر چیزی از قصه‌ها را به‌خاطر بیاورد.
bookworm📚
الکس عاشق خوش‌حال کردن دیگران بود. یک خورهٔ کتاب واقعی! مهم نبود چه وقتی از روز باشد، قبل از مدرسه، وقت مدرسه، بعد از مدرسه، قبل از خواب، او همیشه در حال کتاب خواندن بود. تشنهٔ دانستن بود و به همین خاطر همیشه اولین کسی بود که سؤالات خانم پیترز را جواب می‌داد.
bookworm📚
لازم نیست وقتتون رو واسه تبدیل بال‌های یه پری به دوتا برگ ناقابل تلف کنین!
hasti
یعنی باید آن‌قدر آن بالا می‌ماند تا موهایش به‌اندازهٔ موهای راپونزل بلند شود و تا آن زمان هیچ بنی‌بشری را نمی‌دید؟
hasti
بکن. بیای بگی: سلام بچه‌ها، تا حالا بهتون گفته بودم که من از یه بُعد دیگه‌ای از دنیا اومده‌م؟
hasti
خودش فکر کرد: چی می‌شد اگه قصه‌ها حقیقت داشتن! یه نفر چوب جادوییش رو تکون می‌داد و همه‌چیز به حالت اولش برمی‌گشت.
bookworm📚
ملکهٔ بدذات واقعاً قلبی از سنگ داشت، اما نه در سینه‌اش؛ بلکه سنگی درست به شکل و اندازهٔ قلب انسان که در گوشهٔ سلول روی میزی قرار داشت. این تنها چیزی بود که اجازه داشت با خود نگه دارد.
bookworm📚
از آخرین دیدارشان مدت‌ها می‌گذشت. این چهره روزگاری بسیار زیبا بود، زیبا و بی‌عیب‌ونقص. چهرهٔ زنی که روزگاری ملکه بود. اما زنی که حالا روبه‌رویش نشسته بود، زندانی‌ای بیش نبود. زنی که در صورتش به‌جای زیبایی، فقط غم و حسرت ابدی دیده می‌شد.
bookworm📚
زیر دستانش دنیایی در جریان بود که با دنیایی که در آن زندگی می‌کرد زمین تا آسمان فرق داشت. دنیایی که با سیاست و تکنولوژی خراب نشده بود. دنیایی که در آن برای آدم‌های خوب اتفاق‌های خوب می‌افتاد. دنیایی که با تمام وجود دلش می‌خواست سهمی از آن داشته باشد.
S.R
اگه خطرات واقعی‌ای رو که شنل‌قرمزی باهاشون مواجه شد به بچه‌ها نشون می‌دادیم، باز هم این‌همه کودک‌ربایی اتفاق می‌افتاد؟
S.R
ملکه گفت: «مردم همیشه چیزی رو که دوست دارن به‌جای حقیقت می‌پذیرن. نفرت، تهمت و ترس آسون‌تر از درک و فهمه. هیچ‌کس دنبال حقیقت نیست. همه می‌خوان خودشون رو سرگرم کنن.»
hasti
نشستن در کنار بزها برایشان اهمیتی نداشت، اما انگار بزها از تنگ شدن جایشان چندان راضی نبودند. یکی از بزها نیم ساعت تمام به کانر زل زده بود. بالأخره صبر کانر سر آمد و سرش داد کشید: «نگاه داره؟»
hasti
«اون چیه که از نخود کوچیک‌تره، از آسمون بزرگ‌تره و هیچ‌کس نمی‌تونه با خریدنش صاحبش بشه.»
Book worm
«قصه‌های پریان فقط یه سری داستان احمقانهٔ قبل از خواب نیستن. راه‌حل هر مشکلی که فکرش رو بکنین توی این قصه‌ها پیدا می‌شه. قصه‌ها درواقع درس‌های زندگی هستن که توی شخصیت‌ها و موقعیت‌های رنگارنگ پنهان شده‌ن. مثلاً قصهٔ چوپان دروغگو به ما ارزش خوش‌نام بودن و قدرت نهفته در صداقت رو نشون می‌ده. داستان سیندرلا پاداش خوش‌قلب بودن رو به ما نشون می‌ده و داستان جوجه اردک زشت زیبایی درونی رو به تصویر می‌کشه
Book worm

حجم

۸۹۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۸۹۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۱۳۲,۰۰۰
۶۶,۰۰۰
۵۰%
تومان