بریده‌هایی از کتاب زنان باهوش آخرش پولدار می شوند

هدف این جلسه این است که جناب مشاور سلامت مالی تو را بررسی کند و بفهمد (یا به تو کمک کند بفهمی) هدف‌ها و ارزش‌های مالی‌ات چه هستند. یک مشاور مالی حرفه‌ای خوب طوری این جلسه را پیش می‌برد که بیشترِ زمان آن را تو صحبت کنی. اگر مشاور زمان زیادی را صرف گفتن این مسئله می‌کند که چقدر مشاور خوبی است، چقدر برای موکلانش پول درآورده، و چقدر شرکتش قدرتمند است، مؤدبانه از زمانی که در اختیارت گذاشته تشکر کن و به جست‌وجویت ادامه بده. این آدم مشاوری نیست که تو می‌خواهی!

اگر افراد تحت تکلف داری ـ یعنی فرزندان یا دیگر خویشاوندانی که از نظر مالی به تو وابسته هستند ـ باید با خرید بیمه‌ی عمر از آن‌ها محافظت کنی

چطور بدانم کدام نوع بیمه برای من بهترین است؟ این حرفم ممکن است به نظرت احمقانه بیاید ولی اگر حق انتخاب نوع بیمه درمانی‌ات را داری، پیشنهاد من این است که همیشه گران‌ترین گزینه را انتخاب کنی. این را می‌گویم چون تقریباً در تمام موارد، گران‌ترین گزینه بیشترین خدمات را ارائه می‌دهد. و وقتی که پای سلامتی در میان است، به گمانم میان‌بُر زدن دیوانگی است.

نکته این است که اگر چیز باارزشی را پنهان کرده‌ای، مطمئن شو که وُراثت می‌دانند کجا پنهان است. اگر این کار را نکنی، ممکن است بعد از درگذشتت همچنان مخفی باقی بماند! در ضمن به قول معروف، با محکم کردن ‌سر کیسه و ول کردن تهش، سعی نکن خودت وصیت‌نامه‌ای بنویسی. فقط یک اشتباه در وصیت‌نامه‌ای خودنوشته می‌تواند کل آن را بی‌اعتبار کند (در این صورت کار به دادگاه کشیده می‌شود و کلی هزینه و یک عالم رنج و عذاب برای خانواده‌ات رقم می‌زند).

سبد امنیت، سبد بازنشستگی، و سبد رؤیاها. سبد امنیت، تو و خانواده‌ات را در مقابل رویدادهای غیرمنتظره (مانند بیماری، مرگ عزیزان، یا از دست دادن شغل) محافظت می‌کند؛ سبد بازنشستگی از آینده‌ات مراقبت می‌کند؛‌ و سبد رؤیاها تو را قادر می‌سازد آن خواسته‌ها و آرزوهای قلبی‌ای که زندگی‌ات را باارزش می‌سازند تحقق ببخشی. این رویکرد سه‌سبدی ممکن است در ظاهر آسان بیاید، ولی گول ظاهر را نخور. باید طبق قاعده و اصول سبدهایت را پر کنی. اگر سبدها را درست پر کنی، می‌توانی زندگی مالی سرشار از وفور و نعمت، و از همه مهم‌تر، امنیت و آسایشی برای خودت خلق کنی.

تمام چیزهایی را که خرج می‌کنی ثبت کن. می‌خواهم در طول هفت روز آینده حتی پول خُردهایی را هم که خرج می‌کنی ثبت کنی. من اسمش را می‌گذارم «چالش مالی هفت روز». البته باید این کار را برای یک ماهِ کامل انجام دهی، ولی در حال حاضر برای شروع کار، فقط می‌خواهم هفت روز را ثبت کنی

بسیاری از مردم خبر ندارند هر ماه چقدر و بابت چی واقعاً خرج می‌کنند. ولی تو برای این‌که از نظر مالی سلامت باشی،‌ باید به‌خوبی از الگوهای خرج کردنت مطلع باشی. فقط وقتی که عددها را روی کاغذ ببینی، می‌توانی بفهمی کجا می‌توانی مخارج اضافی‌ات را کم کنی.

خرت و پرت‌های کمتری بخر تا پولدار شوی!

اگر متخصصان می‌گویند مردها باید ۱۰ درصد از درآمدِ پیش از کسر مالیات‌شان را کنار بگذارند، در این صورت تو به عنوان یک زن باید ۱۲ درصد از درآمدت را کنار بگذاری.

دلیلی که اکثر مردم از نظر مالی شکست می‌خورند این نیست که درآمدشان بیش از حد کم است، بلکه مشکل این‌جاست که عادت‌های خرج کردن‌شان زیادی بزرگ است. به عبارت دیگر، بیشتر از آنچه درمی‌آورند پول خرج می‌کنند.

پول خودش هدف نیست؛ فقط ابزاری است که به ما کمک می‌کند به یک هدف خاص برسیم. اگر نحوه‌ی استفاده از پول‌مان با ارزش‌های شخصی‌مان در تعارض باشد، دست‌آخر زندگی شاد و دلخواه خود را نخواهیم داشت.

در عرض حدود ده دقیقه، کل تابلو را پر کردم از دلایل متعددی که چرا پول برای شاگردانم مهم است. باورنکردنی بود! از قرار معلوم برای هر کدام از زن‌های توی کلاس پول یک معنای خاص داشت. بعد شروع به کشیدن دایره به دور برخی واژه‌ها و عبارت‌هایی کردم که روی تابلو نوشته بودم. اول دور واژه «خاطرجمعی» دایره کشیدم، بعد «آزادی»، بعد «توانایی داشتن حق انتخاب»، «خوشبختی»، «گذراندن یک زندگی معنادار»، «توانایی انجام دادن آنچه خدا برایم مقدر کرده»،‌ «گذراندن اوقات بیشتری با خانواده»، «کمک کردن به دیگران»، «احساس رضایت کردن»، و «احساس شادی کردن»

نه عاقلانه است و نه عملی، که فکر کنی در مورد مسائل مالی‌ات می‌توانی روی دیگران حساب کنی.

مهم نیست چقدر پول درمی‌آوری؛ مهم این است که چقدر نگه می‌داری.

حتماً شنیده‌ای که می‌گویند فلانی جیب خالی و پُز عالی دارد. چیزی که استانلی متوجه شد این بود که بیشتر میلیونرها دقیقاً عکس این هستند. به عبارت دیگر ... جیب‌شان پر است، اما فیس و افاده ندارند چشم‌انداز مجموعه درآمدهای کسب‌شده در گذر زمان چه مقدار پول در طول زندگی‌ات به دست می‌آوری و با آن چه می‌کنی؟

مقدار درآمدت نیست که زندگی راحت بیست یا سی سال آیندهٔ تو را رقم می‌زند؛ بلکه نحوهٔ اداره کردن پولی که درمی‌آوری تعیین‌کنندهٔ این قضیه است.

در حقیقت، هرچند که از بسیاری از جهات در عصر تساوی زن و مرد زندگی می‌کنیم، اما تردیدی وجود ندارد که ... چه عادلانه باشد و چه نباشد، زنان بیشتر از مردان نیاز به برنامه‌ریزی مالی دارند.

معمولاً،‌ زنان سرمایه‌گذاران بهتری در مقایسه با مردان می‌شوند. وقتی زنان به سرمایه‌گذاری روی می‌آورند، عموماً برنامه‌ای می‌ریزند، و بعد به آن می‌چسبند. در یک کلام، خود را به آن «متعهد» می‌کنند. مردها، از طرف دیگر ...

نکته‌ی مهم دیگری که جسیکا در نتیجه‌ی گفت‌وگوهایمان متوجهش شد این بود که برای کسب آنچه واقعاً از زندگی می‌خواهد، آن‌قدرها هم که فکر می‌کرده به پول نیاز ندارد. همان‌طور که خودش به من گفت: «گفت‌وگوهایمان به من نشان داد زمان بسیار زیادی را صرف تلاش برای افزایش درآمدم می‌کردم ولی همزمان داشتم پولم را بابت چیزهایی بر باد می‌دادم که هیچ ربطی به ارزش‌هایی که برایم مهم بودند نداشتند. من متوجه شدم یک دست لباس تازه،‌ یک اتوموبیل مدل بالا و امثال این‌ها ارزش تمام آن آخر هفته‌هایی را نداشتند که در دفتر کارم می‌گذراندم.

زنان وقتی چیزی را نمی‌دانند، وسواس نسبتاً کمتری در مورد پذیرفتن ناآگاهی‌شان دارند. برای همین هم هست که می‌توانند سرمایه‌گذاران بهتری در مقایسه با مردان شوند. آن‌ها مشکلی با این ایده ندارند که برای موفق بودن باید آموزش ببینند. زنان نه‌تنها با مسئلهٔ یادگیری راحت هستند، با سؤال کردن هم مشکلی ندارند ـ و صدالبته، با سؤال کردن، بیشتر هم یاد می‌گیرند.