بریده‌هایی از کتاب هوش عاطفی

آمیگدال می‌تواند قبل از آن که مراکز مغزی به طور کامل بفهمند که دارد چه اتفاقی می‌افتد ماشهٔ یک واکنش احساسی را بکشد.

همهٔ ما به هنگام مواجه شدن با چیزی، در همان چند هزارم ثانیهٔ اولیه، نه فقط می‌فهمیم آن چیست بلکه در همان زمان کوتاه درمی‌یابیم که آن را دوست داریم یا نه، یعنی این « درک ناآگاهانه » نه فقط هویت آنچه را که می‌بینیم بر ما آشکار می‌کند بلکه همچنین عقیده‌مان را راجع به آن تعیین می‌کند. بنابراین احساسات ما برای خود شعور دارند. شعوری که می‌تواند نقطه نظراتی کاملاً مستقل از شعور عقلانی‌مان داشته باشد.

ما در تأکید بر اهمیت و ارزش منطق و عقل در زندگی بشر افراط کرده‌ایم

با قلب است که می‌توان درست دید، چشم آنچه را که اساسی است نمی‌بیند.

احساسات سمی و تلخ، سلامت جسمانی ما را به اندازهٔ کسی که زنجیروار سیگار می‌کشد به مخاطره می‌اندازد

« بحق عصبانی شدن یعنی در حد و اندازهٔ معقول، در زمان مناسب، با دلایل موجه و به شیوه‌ای مناسب عصبانی شدن»