بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دوئل دو صندلی خالی | طاقچه
تصویر جلد کتاب دوئل دو صندلی خالی

بریده‌هایی از کتاب دوئل دو صندلی خالی

نویسنده:مجید رفعتی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۶ رأی
۳٫۸
(۶)
با مرگ کنار می‌آید اما مُردن را به تعویق می‌اندازد با آن‌که می‌داند زمان سخت است دشوار است پیر می‌کند می‌کشد
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
من هم اگر ریشه‌هایم به استخوان‌های تو نخورده بود انارهایم را نمی‌ترکاندم و شاخه‌هایم را نمی‌خشکاندم تا بیایند و زیر پایم را خالی کنند کشف استخوان‌های تو به قیمت مرگ من تمام شد
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
پیش از دیدنت خیال می‌کنم چه‌طور در آغوشت بگیرم و ببوسمت و پس از دیدنت حسرت می‌خورم چه‌طور در آغوشت نگرفتم و نبوسیدمت
(:Ne´gar:)
نزدیک‌تر بیا گلوله‌هایت را از دور شلیک نکن حیف است سرد بنشینند در سینهٔ من
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
من میلیون‌ها سال قبل از تولد دست‌هایم تو را بغل کرده‌ام
(:Ne´gar:)
اگر اسکندر سربازانش را از تاریخ بیرون بیاورد و خون‌های ریخته به رگ‌های صاحبان‌شان برگردند من هم دست‌وپای گم‌شده‌ام را پیدا می‌کنم برای بغل کردنت
مستورع
هی بیرونت می‌کنم و دوباره برمی‌گردی مثل نفس
(:Ne´gar:)
هی بیرونت می‌کنم و دوباره برمی‌گردی مثل نفس
(:Ne´gar:)
دیدن، شنیدن بوییدن، چشیدن و لمس کردن: با همهٔ حواسم دلتنگ توام
(:Ne´gar:)
مثل محکومان به اعدام چشمانم را می‌بندم تا رفتن از کنارت را نبینم
(:Ne´gar:)
همهٔ گلوله‌هایی که شلیک کردید مغزم را متلاشی کردند اما هیچ‌کدام در قلبم ننشستند
(:Ne´gar:)
صبور باش عاقبت یک روز به مهر از تو سخن می‌گویند و به افتخار به دوشت می‌برند از سردخانه تا قبرستان
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
زرد را از قرمز جدا می‌کنم سیاه را از خاکستری و تو را از خودم باهم کنار آتش نشسته‌ایم و من به جدایی فکر می‌کنم
مارتینوس بایرینک
۲۲: تنگ تُنگ بی‌ماهی‌ام آمادهٔ شکستن
مارتینوس بایرینک
همهٔ حرفم این است: تو مثل درخت‌های جنگل تکرار می‌شوی و من مثل مه سرگردان می‌مانم اما فراموش نکن فقط مه می‌تواند به‌تمامی جنگل را بغل کند
(:Ne´gar:)
دیواری بلند می‌کشم دورتادور خودم تا زیر ابرها وقتی حوصلهٔ هیچ‌کس را ندارم جز باران
(:Ne´gar:)
اگر اسکندر سربازانش را از تاریخ بیرون بیاورد و خون‌های ریخته به رگ‌های صاحبان‌شان برگردند من هم دست‌وپای گم‌شده‌ام را پیدا می‌کنم برای بغل کردنت
(:Ne´gar:)
همهٔ چیزهایی که می‌خواهم نیستند: آزادی عدالت صلح و تو
mobinht
با این جمعیتی که در صف ایستاده‌اند عدالت حکم می‌کند همهٔ درختان بهشت را قطع کنی برای کوره‌های جهنم
مارتینوس بایرینک
زرد را از قرمز جدا می‌کنم سیاه را از خاکستری و تو را از خودم باهم کنار آتش نشسته‌ایم و من به جدایی فکر می‌کنم
(:Ne´gar:)

حجم

۳۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۱ صفحه

حجم

۳۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۱ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
۹,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد