۴۲: به پیلهٔ نهایی
به پیلهٔ تنهایی خود برمیگردد
اما هرگز
دوباره کرم نمیشود
پروانه
:)
۴۱: هنوز
هنوز
گلی از دستت نگرفتهام
هربار که مشتت را باز میکنم
پوچ است
پوچ
:)
۴۰: خلع سلاح
خلعسلاح شدهام
جز مشتی گرهکرده در سینه
سلاحی ندارم
برای دوست داشتنت
:)
۳۹: در آغوش میگیرد
در آغوش میگیرد جنگل را
و سر به سینهٔ کوه میگذارد
عنکبوتی
که به شیشه چسبیده است
:)
۳۸: نمیگذارم
نمیگذارم زودتر از من بمیرد
مردی که سالهاست
با تو زندگی میکند
در سینهام
:)
۳۷: نکند
نکند از قلم بیندازد سرنوشت
آن چند لحظهای را که قرار است
در آغوشت بگیرم
و ببوسمت
:)
۳۶: دیدن
دیدن، شنیدن
بوییدن، چشیدن
و لمس کردن:
با همهٔ حواسم دلتنگ توام
:)
۳۵: صف کشیدهاند
صف کشیدهاند کنار جاده
منظرهها
وقت استراحت
به کدامشان اضافه میشوی؟
:)
۳۴: نیمهٔ خالی لیوان
نیمهٔ خالی لیوان
ندیدن اندام توست
و نیمهٔ پُر
پیراهنی که جا گذاشتهای
:)
۳۳: دوست داشتن
دوست داشتن ساده است
مثل چیدن سیبی از درخت
که بهدشواری
از آن بالا رفتهای
:)
۳۱: انتظار
انتظار پاییز را میکشد
برگ چنار
تا فرو ریزد بر خاکی
که تو در آن خوابیدهای
:)
نکند از قلم بیندازد سرنوشت
آن چند لحظهای را که قرار است
در آغوشت بگیرم
و ببوسمت
مارتینوس بایرینک
مثل محکومان به اعدام
چشمانم را میبندم
تا رفتن از کنارت را
نبینم
مارتینوس بایرینک
اگر اسکندر
سربازانش را از تاریخ بیرون بیاورد
و خونهای ریخته
به رگهای صاحبانشان برگردند
من هم دستوپای گمشدهام را پیدا میکنم
برای بغل کردنت
مارتینوس بایرینک