بریده‌هایی از کتاب رز سفید، جنگل سیاه

پس‌زمینهٔ قرمزرنگ نشانگر ایدهٔ اجتماعی جنبش بود، دایرهٔ سفید در وسط درمورد خلوص اهداف ناسیونالیستی‌اش سخن می‌گفت و صلیب شکستهٔ سیاه نشانگر برتری نژاد آریایی بود. آریایی‌ها نژادی من‌درآوردی از ابرانسان‌های بور بودند و آلمان‌ها مردم را متقاعد کرده بودند که از آن نژادند. او خود نمونهٔ عالی از آریایی‌ها بود: قدبلند، هیکل ورزشی، بلوند و چشمان آبی زیبایی که تا حدی ازشان خجالت می‌کشید.

«آنان که کتاب‌ها را می‌سوزانند، در پایان، مردم را نیز خواهند سوزاند.»

بسیاری از آن‌ها صلیب مادر را دریافت کرده بودند؛ مدالی که نازی‌ها به مادرانی می‌دادند که بیش‌از پنج کودک سالم آریایی به دنیا می‌آوردند.

هرآنچه باور مردم را از نهضت نازی دور می‌کرد تهدیدبرانگیز بود.

چیزهایی بودند که حتی نازی‌ها هم نمی‌توانستند تغییر دهند. موسیقی، هنر و کتاب‌هایی که اکنون زیر تختش پنهان کرده بود و همین‌طور طبیعت شگفت‌انگیز جنگل و کوهستان که احاطه‌اش کرده بودند.

خودشون اون‌قدر از مردمشون می‌ترسن که هر نوع بدگویی‌ای رو به بدترین شکل ممکن سرکوب می‌کنن. اون‌ها از یه چیز می‌ترسن: واقعیت.

نازی‌ها طبیعت وحشی‌شان را آشکار کردند، اما هنوز هم پشتیبانی مردم را از دست نداده بودند. جوانان هیتلر هنوز سرودهایشان را درحالی‌که در سرتاسر شهر می‌دویدند می‌خواندند. اعضای گروه دختران آلمانی پرچم‌های صلیبشان را دوخته و برای «آدولف خوش‌تیپ»، هیولای اصلی، قهقهه می‌زدند. نوکران سوسیالیست‌های ملی هنوز با سر بالا در شهر قدم می‌زدند و نشان‌های نازی‌شان در خورشید می‌درخشیدند. میلیون‌ها نفر در سرتاسر کشور هنوز با درودفرستادن به رهبر با یکدیگر احوالپرسی می‌کردند. مردم آلمان هنوز مدهوش تأثیر نازی‌ها بودند. زندگی به‌رغم همهٔ بی‌عدالتی‌ها و وحشتی که اکنون در آلمان دیده می‌شد ادامه داشت

من از اینکه همیشه توی ترس و وحشت باشم خسته شده‌م.»

«اینجا دیگه چیزی برای من نداره. الان دیگه کشوری ندارم، خانواده‌ای ندارم، فقط خودمم و خودم.»

«این کتاب‌ها الان ارزشمندن. تو خیلی خوش‌شانسی که می‌تونی کلماتی رو که برای بقیه ممنوع‌ان بخونی. چرا این کتاب‌ها ممنوع‌ان؟ چون نازی‌ها می‌دونن دشمن واقعی‌شون متفکر مستقله؛ یه میهن‌پرست آلمانی واقعی که شیوه‌هاشون رو زیر سؤال برده و دربرابر بی‌عدالتی اعتراض می‌کنه. من نمی‌گم تو دوره بیفت و درمورد نوشته‌های هاینه نطق کن، ولی نظراتی که اون ازشون حرف می‌زنه رو توی قلبت نگه دار و ازشون استفاده کن. چیزی که اتفاق می‌افته رو تحلیل کن و یادت باشه اون هیچ اطلاعی از هیتلر یا سوسیالیست‌های ملی نداشت. اون ذات انسان و ذات مردم آلمان رو می‌شناخت و به خاطر همینه که نوشته‌هاش هنوز هم صادق‌ان. نازی‌ها از این می‌ترسن.»

«غیرممکنه. نازی‌ها اگه به همه‌چیز دقت نکنن، هیچی نیستن و بااینکه بی‌سواد و عقب‌مونده‌ان، استعداد ذاتی‌ای برای تبلیغات و سرکوب دارن. سیستمی که ایجاد کرده‌ان، توی عملکرد ناکارآمد خودش کامله. همه جاسوس‌ان.

آمریکایی‌ها می‌گفتند آن بمب‌ها جان صدهاهزار انسان را نجات داده‌اند. بهتر بود این‌گونه فکر کند، چراکه شکل دیگر این موضوع خیلی آزارش می‌داد. احتمالاً نقشی که آن‌ها در خاتمه‌دادن به این جنگ داشتند، میراثی بود که فرانکا بالاخره یک روز با آن صلح می‌کرد.

نازی‌ها به‌سرعت قدرتشون رو اعلان می‌کنن و از این موضوع صحبت می‌کنن که امپراتوری‌ای که می‌خوان بسازن هزار سال دَووم می‌آره؛ اما خودشون اون‌قدر از مردمشون می‌ترسن که هر نوع بدگویی‌ای رو به بدترین شکل ممکن سرکوب می‌کنن. اون‌ها از یه چیز می‌ترسن: واقعیت.

نازی‌ها هر چیزی رو که روزی توی این کشور فوق‌العاده، بافضلیت و حقیقی بود از بین برده‌ان و تو می‌پرسی آیا باید کاری کنیم؟ جواب صریح م

مفهوم آزادی بیان به‌اندازهٔ خود قیصر قدیمی شده. چطور می‌تونیم کاری انجام بدیم وقتی حتی مخالفت عمومی با هر تصمیمی که هیتلر می‌گیره، خیانت به کشور محسوب می‌شه؟

چرا این کتاب‌ها ممنوع‌ان؟ چون نازی‌ها می‌دونن دشمن واقعی‌شون متفکر مستقله؛ یه میهن‌پرست آلمانی واقعی که شیوه‌هاشون رو زیر سؤال برده و دربرابر بی‌عدالتی اعتراض می‌کنه.

«آنان که کتاب‌ها را می‌سوزانند، در پایان، مردم را نیز خواهند سوزاند.»

زنان آلمانی اجازهٔ آرایش‌کردن یا رنگ‌کردن موهایشان را نداشتند. درعوض سه عدد «ک» ی بسیار مهم از سنین پایین در گوش بچه‌ها زمزمه می‌شدند: کیندر (کودکان)، کیرشه (کلیسا) و کوشه (آشپزخانه).

ایدئولوژی فراگیر نازی‌ها این خیابان‌ها را در این شهر زیبا مسموم و منحرف کرده بود. این ایدئولوژی زندگی شاد و راحت را به‌خصوص برای زن‌ها ناممکن کرده بود. هیچ زنی اجازه نداشت دکتر، وکیل، کارمند دولت یا قاضی باشد.

آریایی‌ها نژادی من‌درآوردی از ابرانسان‌های بور بودند و آلمان‌ها مردم را متقاعد کرده بودند که از آن نژادند. او خود نمونهٔ عالی از آریایی‌ها بود: قدبلند، هیکل ورزشی، بلوند و چشمان آبی