ای روزهای خوب
مرا هم تحمل کن
mah
گفتم درد یعنی زندهایم
رنج یعنی خواهیم مُرد
خواهیم مُرد یعنی زندهایم
در را باز کردم
mah
چگونه نترسم؟
چگونه تحمل کنم، وقتی تحمل نشدم
mah
و تنها درخت هست
و تنها درختهای دیگر هست
میدوم، روزهاست
و درختهای انار هست
و درختها
و درختی هست
و درخت...
mah
عقابی که ما را
تا ابرها آورده
عاقبت رهایمان میکند
این
تمام سهم ماست
از رهایی
یك رهگذر
چیزی بگو
حرفی بزن از فردا
اما نه آنقدر تلخ که دلم بلرزد
و نه آنچنان زیبا
که باورم نشود
یك رهگذر
تنها نگرانِ این بودم
که به جستوجوی تو
در دورترین کوچهٔ دنیا به خانهات برسم
و تو به جستوجویم رفته باشی
چه غمبار
وقتی نمیدانی
گم کردهای
یا گم شدهای
یك رهگذر
با آخرین کلمههایم
میگویم دوستت دارم
سر میچرخانی به جستوجوی صدا
و مرا نمییابی
من تیکتاکِ ساعت بیعقربهام
حتا از یاد تو هم رفتهام
مثل جادهٔ خاکی
که زیر آسفالت مانده
یك رهگذر
با من حرف بزن
جهان آمدنت را فریاد کند
باور نمیکنم
مگر صدای تو بگوید
یك رهگذر