بریدههایی از کتاب حماسه حسینی (جلد اول)
۴٫۵
(۲۴۸)
نهضت بلیغ و نهضت غیر بلیغ داریم. نهضت بلیغ نهضتی است که پیامی را که میخواهد به دلها و فکرها و احساسها ابلاغ کند و برساند، بهخوبی برساند. از این جنبه وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که بلیغتر و رساتر و رسانندهتر از نهضت حسینی، نهضتی در جهان پیدا نمیشود. نهضتی که شما از یک طرف میبینید از نظر ابعاد مکانی، جهانی شده است و از طرف دیگر از نظر زمانی، بعد از حدود چهارده قرن، قدرت رسانندگی و قدرت نفوذش نه تنها کاسته نشده بلکه افزایش یافته است؛ نهضتی است فوقالعاده قوی.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
وقتی معلوم شد که «ابلاغ» یا «تبلیغ» رساندن پیام است، نتیجه میگیریم «تبلیغ» که در قرآن آمده است و «امر به معروف و نهی از منکر» که آنهم در قرآن آمده است، دو مسئله جداگانهاند؛ البته با یکدیگر پیوستگی دارند، ولی دو مسئله هستند. تبلیغ، مرحله شناساندن و خوب رساندن است، پس مرحله شناخت است. ولی امر به معروف و نهی از منکر مربوط به مرحله اجرا و عمل است. تبلیغ، خودش یک وظیفه عمومی برای همه مسلمین است، همچنانکه امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
امام حسین علیهالسلامحاضر به بیعتکردن نشد ـ که داستانش را شاید مکرر شنیدهاید ـ و پس از چند روزی که در مدینه توقف کرد، درحالیکه میدانست اینها دستبردار نیستند با اهل بیت و خاندانش بهسوی حرم امن الهی در مکه (بیتاللّه الحرام) حرکت کرد و به آنجا رفت. در دهه آخر ماه رجب بود که خبر مرگ معاویه به مدینه رسید و از امام حسین علیهالسلام تقاضای بیعت کردند. شاید در حدود بیست و هفتم ماه رجب بود که امام حسین علیهالسلام به طرف مکه حرکت کرد و در سوم ماه شعبان ـ که روز ولادت ایشان هم هست ـ وارد مکه شد و تا هشتم ماه ذیالحجّه در مکه اقامت کرد.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
گفتیم نهضتها و حرکتهای انسانها هم عینا همینطور است. ممکن است نهضتی تکمعنی و تکمقصد باشد و ممکن است به اصطلاح متشابه باشد؛ یعنی در آنِ واحد مقصدها و هدفهای مختلف داشته باشد، گو اینکه همه آن هدفها بازگشتشان به یک هدف اصلی باشد. یک نهضت میتواند در آنِ واحد دارای جنبهها و ابعاد مختلف بوده باشد.
نهضت حسینی، نهضتی متشابه و چندمقصدی
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
. قرآن مجید آیات خود را به دو دسته تقسیم میکند: آیات محکمات و آیات متشابهات. آیات محکمات آیاتی است که از نظر لفظ و عبارت تکمعنی است؛ یعنی بیش از یک معنی و یک مفهوم از عبارات آن نمیتوان استفاده کرد. ولی آیات متشابهات آیاتی است که در آنِواحد از آنها چند معنی میتوان استنباط کرد، و البته برای اینکه در معانی متشابه به اشتباه نیفتیم باید آیات محکمه را مقیاس و معیار قرار بدهیم که آیات محکمه «اُمّالکتاب» است.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
تا آنوقت اصلاً مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
آنوقت شما میشنوید که یزید بعدها اهلبیت پیغمبر را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمتری بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانی را با اینها از شام تا مدینه بکن. این برای چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابدا. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما میشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت میکرد و میگفت: تمام، گناه او بود. اصلاً منکر شد و گفت من چنین دستوری ندادم، ابنزیاد از پیش خود چنین کاری کرد. چرا؟ چون زینالعابدین و زینب اوضاع و احوال را برگرداندند.
و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلی العظیم
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
روی این مطلب خیلی تکیه کرده است که اصلاً تاریخ کربلا را اسرا نگهداری کردند و بزرگترین اشتباهی که دستگاه اموی کرد مسئله اسیر گرفتن اهلبیت و سیردادن آنها به کوفه و بعد به شام بود. و اگر آنها این کار را نکرده بودند، شاید میتوانستند تاریخ این نهضت را محو کنند یا لااقل یک مقدار از اثر و قدرت بیندازند، ولی به دست خودشان کاری کردند که برای اهلبیت پیغمبر فرصت ایجاد کردند و آنها این تاریخ را در دنیا مسجّل نمودند. آنها باور نمیکردند که یک عده زن و بچه خردشده مصیبتدیده حداکثر استفاده را از این فرصتها ببرند، و چه کسی باور میکرد، و چطور اینها تبلیغ کردند!
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
. در همین کتاب آمده است که یکی از وظایف محتسب این است که وقتی دم دکان بقالی میرود و میبیند روی ظرفهای ماست باز است و مگس مینشیند، باید بقال را موظف کند که روی ظرف ماست خودش را بپوشاند؛ لباسهای آن بقال را نگاه کند که کثیف نباشد؛ آن پیشبندی که میبندد، چند روز یک بار یا هر روز عوض کند، بشوید؛ در حمامها چه بکنند؛ در مسجدها چه بکنند و... وقتی آدم اینها را میبیند، میگوید خدایا! این ما بودیم که چنین روزی داشتیم و این ما هستیم که به چنین روزی گرفتار هستیم؟!
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
در فقه مسئلهای مطرح است به نام «ولایت از قبل جائر». مخصوصا در زمان ائمّه این مسئله را زیاد سؤال میکردند، میگفتند: یابن رسولاللّه! این خلفا، خلفای جور و ظلم هستند. ما از اینها پست دولتی به اصطلاح بگیریم یا نگیریم؟ اسلام دستورش این است که نه، از اینها پست نگیرید. ولی بعد میفرمود: اگر تو از ناحیه آنها پستی میگیری که آن پست وسیله میشود که تو بر امر به معروف و نهی از منکر قدرت پیدا کنی، این کار را قطعا انجام بده. در کتب فقهی ما این مسئله مطرح است. محقّق در شرایع دارد، شهیدین دارند. منتها بعضی میگویند: «اُسْتُحِبَّتْ» و بعضی میگویند: «وَجَبَتْ»
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
در اینجا یک اشتباه بسیار بزرگ برای بعضی پیدا شده است و آن اینکه ممکن است کسی بگوید: من که قدرت ندارم فلان کار را انجام بدهم، اسلام هم که گفته اگر قدرت نداری نکن، پس دیگر من خیالم راحت است. دیگری میگوید: اسلام گفته است امر به معروف و نهی از منکر در وقتی است که در آن احتمال نتیجه دادن باشد؛ من احتمال نمیدهم، پس خیالم راحت است. این اشتباه است.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
شرط قدرت
مطلب دیگری ما در باب امر به معروف و نهی از منکر داریم که این هم در اخبار و روایات ما هست، متن حدیث است که در فقه ما هم آمده است: «اِنَّما یجِبُ عَلَی الْقَوِی الْمُطاعِ» امر به معروف و نهی از منکر بر کسی واجب است که قدرت داشته باشد، یعنی آدم ناتوان نباید امر به معروف و نهی از منکر کند. این هم وابسته به آن مطلب است؛ یعنی حساب این است که امر به معروف و نهی از منکر برای رسیدن به نتیجه است، برای این است که: نیرو را حفظ کن و نتیجه بگیر، اما آنجا که تو ناتوان هستی یعنی نیرویت را از دست میدهی و به نتیجه نمیرسی، نه.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
«تقیه» هم که شما شنیدهاید یعنی به کار بردن تاکتیک در امر به معروف و نهی از منکر؛ از ماده «وقی» به معنی نگهداری است. یعنی چه؟ یعنی امر به معروف و نهی از منکر مبارزه است. در مبارزه، انسان وسیله دفاعی هم باید به کار ببرد؛ یعنی بزن ولی کوشش کن نخوری. اما تو میخواهی بگویی بر من جهاد واجب است، ولی چرا سلاح بپوشم، چرا زره بپوشم، مگر اگر کشته بشوم به بهشت نمیروم؟ چرا. پس من همینطور خودم را به قلب لشکر میزنم تا کشته شوم و به بهشت بروم. میگوید این کار را نکن؛ تو داری نیروی اسلام را مصرف میکنی، تو خودت خشتی در بنای اسلام هستی، نیرویی از نیروهای اسلام هستی.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
در فقه خوارج، امر به معروف و نهی از منکر یک تعبّد محض است؛ یعنی انسان حق ندارد حساب و منطق را در آن وارد کند. او باید کورکورانه و چشمبسته، امر به معروف و نهی از منکر کند ولو یقین دارد که در اینجا سرمایه را مصرف میکند و سودی هم نمیبرد. میگوید به ما مربوط نیست، خدا گفته تو باید به هر حال امر به معروف و نهی از منکر کنی. ائمّه ما به ما گفتند این اشتباه است؛ خدا اینجور امر به معروف و نهی از منکر را دستور نداده است.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
فرمود: اهلبیت من! «اِسْتَعِدّوا لِلْبَلاءِ» خودتان را آماده سختیها کنید. میخواست روح اینها آماده باشد. یک جمله بیشتر در این زمینه نگفت ولی فورا این مطلب را گفت: «وَ اعْلَموا اَنَّ اللّهَ حافِظُکمْ وَ مُنْجیکمْ مِنْ شَرِّ الاَْعْداءِ وَ مُعَذِّبُ اَعادیکمْ بِاَنْواعِ الْبَلاءِ» اهلبیت من! یقین داشته باشید که شما از این ساعت سختی و شدت میبینید ولی ذلّت نخواهید دید. بدانید که خداوند شما را حفظ و از شر دشمنان نگهداری میکند و شما محترمانه به حرم جدّتان برخواهید گشت. از این ساعت به بعد، بدبختی دشمنان شماست. مطمئن باشید که خداوند، دشمنان شما را در همین دنیا به انواع مختلف عذاب خواهد کرد. معلوم بود که اباعبداللّه اوضاع را میدید.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
چیزی که در روز عاشورا بیش از هر چیز دیگر جلوهگر و نمایان است طمأنینه حسین، اطمینان حسین، آرامش و استقامت حسین است. این سخنی نیست که من میگویم، سخنی است که از همان روزها درک کردند. یک کسی که آنجا حاضر بوده است، جملهای دارد. تعبیر او مطابق عصر و زمان و فهم خودش خیلی عالی است، میگوید: «وَاللّهِ ما رَاَیتُ مَکثورا قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ اَهْلُ بَیتِهِ وَ اَصْحابُهُ اَرْبَطَ جَأْشا مِنْهُ». این مرد درواقع یک خبرنگار بوده و قضایا را نقل کرده است. میگوید: به خدا قسم من سراغ ندارم مرد دلشکستهای، مرد تحتفشار قرارگرفتهای را که فرزندانش (اهلبیتش) جلوی چشمش قلمقلم باشند، اصحابش را ببیند درحالی که سرهایشان از بدنهایشان جدا شده است، و این مقدار قوّت قلب داشته باشد!
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم، به کتابهای خودمان ارزش بدهیم، به پولهای خودمان ارزش بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند کنیم. علت اینکه دولتهای بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمیاندیشند، این است که معتقدند مسلمان غیرت ندارد. آمریکا را فقط همین یکی جری کرده است؛ میگوید مسلمان جماعت غیرت ندارد، همبستگی و همدردی ندارد. میگوید یهودی که برای پول میمیرد، جز پول چیزی را نمیشناسد، خدایش پول است، زندگیاش پول است، حیات و مماتش پول است، به یک چنین مسئله حساسی که میرسد روزی یک میلیون دلار به همکیشانش کمک میکند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمیکنند!
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟ آیا چند روز پیش در روزنامه نخواندید که در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی که فعلاً شناسنامه اسرائیلی دارند، پانصد میلیون دلار برای اینها فرستادند که با این پولها فانتوم بخرند و بر سر مسلمانان بمب بریزند؟! شنیدهام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم فرستادند. سی و شش میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آنها به عنوان کمک رفت. و من آن یهودیها را به عنوان اینکه یهودی هستند ملامت نمیکنم، ما خودمان را باید ملامت کنیم
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟ آیا چند روز پیش در روزنامه نخواندید که در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی که فعلاً شناسنامه اسرائیلی دارند، پانصد میلیون دلار برای اینها فرستادند که با این پولها فانتوم بخرند و بر سر مسلمانان بمب بریزند؟! شنیدهام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم فرستادند. سی و شش میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آنها به عنوان کمک رفت. و من آن یهودیها را به عنوان اینکه یهودی هستند ملامت نمیکنم، ما خودمان را باید ملامت کنیم
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
هدف مگر تنها همین است که یک دولت کوچک در آنجا تشکیل شود؟ خیلی اشتباه کردهاید، خیلی همه اشتباه میکنیم. او میداند که یک دولت کوچک، بالأخره نمیتواند آنجا زندگی کند؛ یک اسرائیل بزرگ که دامنهاش از این طرف شاید تا ایران خودمان هم کشیده شود. به قول عبدالرحمن فرامرزی این اسرائیلی که من میشناسم، فردا ادعای شیراز را هم میکند، میگوید شاعرهای خود شما همیشه در اشعارشان اسم شیراز را گذاشتهاند مُلک سلیمان! هر چه بگویی آقا! آن تشبیه است، میگوید سند از این بهتر میخواهید؟! مگر ادعای خیبر را که نزدیک مدینه است، ندارند؟ مگر روزولت به پادشاه وقت عربستان سعودی پیشنهاد نداد که شما بیایید این شهر را به اینها بفروشید؟ مگر اینها ادعای عراق و سرزمینهای مقدس شما را ندارند؟
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
یهودیانی که در اطراف و اکناف دنیا زندگی میکردند، فقط به دلیل اینکه فرنگیها به اینها زجر دادهاند و اینها دنبال نقطهای میگردند که آنجا جمع شوند، و به دلیل اینکه مردم خیانتپیشهای هستند، و به دلیل اینکه کتاب مقدسشان به آنها اجازه داده که اگر به سرزمینی رفتید، رحم نباید در شما وجود داشته باشد و از هیچ وسیلهای برای پیشبرد هدفتان امتناع نکنید، بعد که انگلستان وسیله مهاجرتشان را فراهم کرد، به این سرزمین مهاجرت کردند و زمینها را خریدند درحالیکه یهودی بومی در فلسطین بیش از پنجاه هزار نفر نیست که الان هم آن بیچارهها در بدبختی فوقالعادهای زندگی میکنند؛ یعنی یهودیان اروپایی و آمریکایی که آمدند، از جمله بدبختیهایی که به وجود آوردهاند این است که سربارِ یهودیان اصیلی هستند که حق دارند در آنجا زندگی کنند.
کاربر ۱۵۲۸۲۸۰
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۶۰%
تومان