بریدههایی از کتاب کوه میان ما
نویسنده:چارلز مارتین
مترجم:زهرا امینکار سیدانی
ویراستار:شهین خاصی
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۲از ۵۴ رأی
۴٫۲
(۵۴)
افراد چیزی بیش از مجموع فشارخونشان بهعلاوهٔ ضربان قلبشان تقسیم بر شاخص تودهٔ بدنیشان هستند.»
n re
همیشه یک شانس وجود دارد.
همیشه.
n re
آسمان سرش را پایین گرفته بود و در حضور آتش زرد و نارنجی و انعکاس آن در دریای سفید قلمکاریشده با رگههای نقرهای، با ناپدید شدن آخرین پرتوهای خورشید و پنهان شدن پشت ارتفاعات غرب، زمین را تهدید به بوسیدن میکرد.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
بعضی از ما تکههایی از خودمان را گم میکنیم و بعضی دیگر تکههای گمشدهٔ زیادی داریم. درهرصورت، با ناامیدی به این نتیجه میرسیم که هیچچیز درستبشو نیست.
بعد کسی از راه میرسد که قادر است چینی درهمشکستهٔ وجودمان را بند بزند یا تکهای گمشده را بازگرداند.
shakiba
حق با توست. از اول هم حق با تو بود. همیشه یک شانس وجود دارد.
همیشه.
1995_ranap
«در زندگی از دو قانون ساده پیروی میکنم: اول اینکه اگر به درستی چیزی اعتقاد کامل داشته باشم به آن عمل میکنم و دوم، افرادی را که پایبند درستیِ اعتقاداتشان هستند، تحسین میکنم.»
کاربر ۳۵۰۶۶۶۱
تو به من چیزی دادی که او هرگز به من نداد؛ عشق، بدون کرنومتر.
میس سین
شاید جور شدن روندی ادامهدار است. شاید چسبی که تکهها را پیوند میدهد برای خشک شدن نیازمند زمان است. شاید جوش خوردن استخوانها طول بکشد. شاید آن درهمشکستهای که آن را من مینامم در حال روبهراه شدن است. شاید خروج از بحران طول بکشد. شاید مسافت برای هریک از ما متفاوت باشد. شاید عشق بزرگتر از درهمشکستگی من باشد.
n re
«یک بار پرسیدی: ’چه چیزی قابلبخشایش نیست؟‘» سرم را تکان دادم. «کلمات. این کلمات هستند که دیگر نمیتوانی آنها را پس بگیری چون فردی که آن کلمات را به او گفتی آنها را چهار سالونیم قبل با خود به گور برده است.»
n re
تمام عمرم را دویدهام. یکی از چیزهایی که یاد گرفتهام، این است که همیشه چند قدم جلوتر را در نظر بگیرم، نه بیشتر از چهار یا پنج قدم را.
در مسافتهای طولانی این روش مؤثر است، چون تحت شرایط سخت تقسیمکردن آن به قسمتهای کوچکتر و قابلانجام کمک میکند کار را بهتر انجام بدهم. دیگران میگویند چشمت به خیلی جلوتر باشد، بر روی خط پایان تمرکز کن، اما هرگز نتوانستم چنین کاری کنم. فقط میتوانم بر آنچه پیشرویم هست متمرکز شوم. در اینصورت، خط پایان به من نزدیک خواهد شد.
بنابراین قدمبهقدم پیش رفتم.
n re
شما زنها چطور موجوداتی هستید؟ ما مردها حق نداریم جوابی برای سؤالات نداشته باشیم؟ حق نداریم ندانیم چه باید بکنیم و اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ حق نداریم ناتوان و درهمشکسته و خسته و دلسرد شویم؟ حق نداریم موقع رودررو شدن با مشکلات ندانیم چطور باید آنها را حل کنیم؟
n re
«سنگ و چوب ممکن است استخوان را بشکنند، اما اگر بخواهی به کسی صدمهای عمیق و کاری بزنی... از کلمات استفاده کن.»
n re
از بسیاری اتفاقات تصاویری دیدهام که قربانیان حتی تصور نمیکردند اتفاقی به آن شکل برایشان بیفتد. گاهی بهتر است دنبال هر صدایی نرویم.»
n re
این سرزمین رحم ندارد، زیبا و باشکوه و درعینحال انعطافناپذیر است. یک لحظه از سرما میلرزی، لحظهای دیگر داغ میکنی و لحظهای دیگر منجمد میشوی.
n re
«تنهایش نگذار! تنهایش نگذار! بعداً افسوس میخوری.»
n re
«اینجا شرایط خیلی سخت است و امید خیلی زود به ناامیدی تبدیل میشود.»
n re
خودمان را سرزنش نمیکنم. اگر به آن دوران برگردم دوباره همین کار را میکنم. صادقانه بگویم، همین کار را میکنم. اگر میتوانستم زمان را به عقب برگردانم، همین انتخاب را میکردم.
n re
بهندرت مشروب مینوشید. این کار را سخیف میدانست و معتقد بود افراد ضعیف مشروب مینوشند.
n re
«از نحوهٔ صحبتکردنت درمورد همسرت خوشم میآید. انگار زندگی را با هم نفس میکشید.»
n re
بهنظر رسید قادر است دنیایی را که با فشار در حال لِهکردن اوست عقب براند.
n re
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
قیمت:
۹۴,۰۰۰
۶۵,۸۰۰۳۰%
تومان