بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کوه میان ما | طاقچه
تصویر جلد کتاب کوه میان ما

بریده‌هایی از کتاب کوه میان ما

ویراستار:شهین خاصی
امتیاز:
۴.۲از ۵۴ رأی
۴٫۲
(۵۴)
با مردی ازدواج کن که پنجاه یا شصت سال آینده را پابه‌پای تو بیاید، درها را باز کند، دستت را بگیرد، برایت قهوه درست کند، لوسیون روی ترک‌های پایت بمالد و جایگاهت را به جایی ارتقا دهد که شایستهٔ آن هستی. آیا فقط به‌خاطر چهره یا موهای طلایی‌ات با تو ازدواج کرده یا وقتی ظاهر زنی پنجاه‌ساله را پیدا کنی همچنان عاشقت خواهد بود؟»
Atefeh
«کوتاه‌ترین راه همیشه بهترین راه نیست.»
n re
این تأثیر شب است. شب، ترس‌هایی را بیدار می‌کند که در مواقع دیگر حتی اگر واقعی باشند به‌چشم نمی‌آیند.
Yasaman
گم شدن با تو بهتر از پیدا شدن و تنهایی بود.
n re
«فکر می‌کنی چه‌مدت می‌توانی به این کار ادامه دهی؟» «تا جایی که بشود.» «اگر نتوانی چطور؟» «می‌توانم.» «از کجا می‌دانی؟» «انتخاب دیگری ندارم.»
n re
گم شدن یک مسئله است، گم ماندن مسئله‌ای دیگر.
n re
«باید اجازه می‌دادم برود پی زندگی خودش. او برنمی‌گردد. فاصلهٔ بین ما خیلی زیاد شده، کوه میان ما کوهی است که قادر نیستم از آن بالا بروم.
n re
قلب شکسته هرگز بهبود پیدا نمی‌کند، هرگز مثل قبل نخواهد شد. شاید این چیزها را قبلاً هم شنیده باشی؛ شاید هم نه. فقط این را می‌دانم که وقتی نیمی از وجودت می‌میرد، همهٔ وجودت همچنان درد می‌کشد؛ بنابراین تو دردی دوبرابر، و نیمی از درد و رنج نیمهٔ دیگر را متحمل می‌شوی. می‌توانی باقی عمرت را صرف کنارهم‌گذاری آن قطعات شکسته کنی، اما هرگز موفق نخواهی شد. چیزی برای کنار هم نگاه‌داشتن آن تکه‌ها وجود ندارد
Maryam R
حق با توست. از اول هم حق با تو بود. همیشه یک شانس وجود دارد. همیشه.
اِلی
بخشش، کار سختی است. هم در درخواست و هم در پذیرش آن.
n re
عشق ارزش هرگونه تلاش را دارد. مهم نیست چقدر صدمه ببینی.»
n re
خیلی نزدیک بودیم. چرا باید اینجا همه‌چیز تمام شود؟ خیلی بی‌معنی بود.
n re
گر خواهان بُرد باشی، باید دست‌های بیشتری بازی کنی.
n re
بدترین حرف‌ها هم فقط حرف هستند.»
n re
می‌توانم این را به تو بگویم که زندگی با قلبی شکسته، مانند این است که با نیمی از جانت زندگی کنی و این به آن معنا نیست که نیم دیگرت زنده است. این یعنی نیمی از تو مُرده است و این اصلاً زندگی نیست.
malihe687
«وقتی قلبی می‌شکند دیگر مثل گذشته نخواهد شد. مثل دُم مارمولک نیست که دوباره ترمیم شود، بلکه مانند پنجره‌ای با شیشهٔ رنگی است که به میلیون‌ها تکه تقسیم می‌شود و آن تکه‌ها هرگز کنار یکدیگر قرار نخواهند گرفت-دست‌کم مثل سابق نخواهند شد. شاید بتوان تمام آن تکه‌ها را خرد کرد و به شکل یک تکهٔ واحد درآورد اما هرگز آن پنجرهٔ سابق نخواهد شد، فقط توده‌ای از شیشه‌های رنگی شکسته است. قلب شکسته هرگز بهبود پیدا نمی‌کند، هرگز مثل قبل نخواهد شد. شاید این چیزها را قبلاً هم شنیده باشی؛ شاید هم نه. فقط این را می‌دانم که وقتی نیمی از وجودت می‌میرد، همهٔ وجودت همچنان درد می‌کشد؛ بنابراین تو دردی دوبرابر، و نیمی از درد و رنج نیمهٔ دیگر را متحمل می‌شوی. می‌توانی باقی عمرت را صرف کنارهم‌گذاری آن قطعات شکسته کنی، اما هرگز موفق نخواهی شد. چیزی برای کنار هم نگاه‌داشتن آن تکه‌ها وجود ندارد.»
n re
انتظار کشیدن چنین تأثیری دارد؛ دقیقه‌ها را به ساعت، ساعت‌ها را به روزها و روزها را به یک عمر تبدیل می‌کند.
n re
می‌دانستم وقتی هوا تاریک شود و من پیشش نباشم نگران خواهد شد و نگرانی‌هایش در تاریکی شدت خواهند گرفت. این تأثیر شب است. شب، ترس‌هایی را بیدار می‌کند که در مواقع دیگر حتی اگر واقعی باشند به‌چشم نمی‌آیند.
n re
سکوت همه‌جا را فراگرفته است. انگار کسی دکمهٔ قطع صدای دنیا را فشرده است.
n re
هرچه بیشتر عشق بورزی، عمیق‌تر می‌شود.
n re

حجم

۳۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۳۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۹۴,۰۰۰
۶۵,۸۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد