بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انسان در جست‌وجوی معنا | صفحه ۱۳۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انسان در جست‌وجوی معنا

بریده‌هایی از کتاب انسان در جست‌وجوی معنا

امتیاز:
۴.۰از ۱۰۱۶ رأی
۴٫۰
(۱۰۱۶)
خوشبختی را نمی‌توان دنبال کرد، بلکه باید آن را به‌وجود آورد؛ خوشبختی اثر جانبیِ تعهد یک انسان به هدفی والاست، یا به عبارت دیگر، خوشبختی محصولِ تسلیم‌شدن در برابر هر معنای ارزشمندی غیر از خود شخص است. خوشبختی باید اتفاق بیفتد،
milani
هرروز و هرساعت فرصتی برای تصمیم‌گیری در برابر انسان قرار می‌گیرد و تعیین‌کنندهٔ آن است که آیا انسان تسلیم عوامل سلب‌کنندهٔ آزادیِ درونی و خودِ واقعی خویش خواهد شد یا نه؟ تصمیماتی که تعیین می‌کنند آیا بازیچهٔ شرایط می‌شود یا نه؟ آیا آزادی و بزرگی را نادیده می‌گیرد و به قالبی از یک زندانی معمولی تبدیل خواهد شد یا نه؟
Fr R
شاید افرادی که عادت به یک زندگی روشنفکرانه داشتند بیشتر عذاب می‌کشیدند (که اغلب وضع جسمانی ظریفی داشتند)، اما دچار آسیب درونی کمتری نسبت به سایرین می‌شدند. آنها می‌توانستند از محیط وحشتناکی که محاصره‌شان کرده بود به زندگی آزاد و معنویِ درونی خود پناه ببرند.
Fr R
تنها با صبر و حوصله می‌شد به این افراد فهماند که حق خطاکردنِ عمدی را ندارند، حتی اگر با آنها به غلط رفتار شده باشد. باید تلاش می‌کردیم تا دوباره آنها را با این حقیقت آشنا کنیم،
زهرا بی اذیت
زندانیان اردوگاه از تصمیم‌گیری و ابتکار عمل در هر زمینه‌ای هراس داشتند و این ترس به‌خاطر اعتقاد محکم به سرنوشت بود و باور داشتند که نباید در کار سرنوشت دخالت کرد و باید اجازه دهند خودش رقم بخورد.
Nana
درد و رنج یک انسان مشابه عملکرد گاز است. مقدار مشخصی از گاز که به داخل یک اتاق پمپاژ می‌شود و در نهایت بدون اهمیت داشتن اندازهٔ اتاق، گاز تمام آن را به‌طور یکسان در بر می‌گیرد. درد و رنج هم دقیقاً به همین شکل عمل می‌کنند. روح و ضمیر آگاه انسان را کامل در بر می‌گیرند و مهم نیست که میزانشان چقدر است. برای همین می‌توان گفت که «میزان» رنج بشر کاملاً نسبی است.
Saeid
زمانی یک ارباب ثروتمندِ ایرانی به همراه خدمتکارش در حال قدم‌زدن در باغ بودند. خدمتکار گریه می‌کرد و می‌گفت عزرائیل را دیده که او را به مرگ تهدید کرده است. از اربابش خواهش کرد که سریع‌ترین اسبش را به او بدهد تا هرچه زودتر به تهران برود و بتواند تا شب به آنجا برسد. ارباب پذیرفت و خدمتکار به سمت تهران تاخت. ارباب در راه برگشت به خانه عزرائیل را دید. از او پرسید: «چرا خدمتکار مرا ترساندی و او را تهدید به مرگ کردی؟» عزرائیل پاسخ داد: «من او را تهدید نکردم. فقط از اینکه هنوز او را اینجا می‌دیدم متعجب شده بودم، درحالی‌که قرار بود امشب در تهران به سراغش بروم.»
Saeid
کاش آنها هیچ‌گاه از آینده دست نمی‌کشیدند. اگر کسی در جست‌وجوی هدف زندگی‌اش نباشد، متلاشی می‌شود و به ناچار تسلیم گذشتهٔ خود شده و تنها با واپس‌نگری، مدام خاطرات گذشته را به خود یادآوری می‌کند.
Saeid
«زندگی مانند رفتن به دندانپزشکی است. همیشه انتظار چیزهای بدتر را دارید، درحالی‌که سختی‌ها به پایان رسیده‌اند.»
Saeid
«کسی که دلیلی برای زندگی‌کردن داشته باشد از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد»
Saeid
هیچ موقعیتی دوبار تکرار نمی‌شود و هر موقعیت، پاسخی جداگانه را می‌طلبد.
Saeid
از او پرسیدم درد پایت را چگونه درمان کردی و او پاسخ داد: «با گریه از بدنم خارجش کردم.»
Saeid
تأثیرات رفتاری بسیار مفیدتر از تأثیرات کلمات هستند
Saeid
«آنچه مرا نکُشد، هرآینه قوی‌ترم می‌کند.»
Saeid
«هیچ قدرتی (به‌جز قدرت خداوند) در دنیا قادر نیست تجربه‌های شما را تخریب کند.»
Saeid
«هیچ قدرتی (به‌جز قدرت خداوند) در دنیا قادر نیست تجربه‌های شما را تخریب کند.»
Saeid
بودن خودش نوعی هستی است و شاید هم بهترین نوع آن.
Saeid
بدن کمتر از ذهن نیروی بازدارنده دارد
Saeid
«کسی که چرایی برای زندگی‌کردن داشته باشد از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
Saeid
سلامت ذهنی نیاز به مقدار مشخصی تنش دارد
Saeid

حجم

۱۴۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۱۴۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان