بریدههایی از کتاب انسان در جستوجوی معنا
۴٫۰
(۱۰۱۷)
داستایوفسکی میگوید: «تنها یک چیز است که از آن میترسم، اینکه ارزش رنجهایم را نداشته باشم.»
یک مولوی با مشکلات ریوی
من همیشه بحث و گفتوگو در مورد غذا را خطرناک میدانستم. آیا اگر مزاجی که به جیرههای کمِ غذایی و با میزان کالری پایین عادت کرده را با فکرکردن و تصور غذاهای خوشمزه برانگیخته کنیم کار اشتباهی نیست؟ گرچه این تصورات ممکن است از نظر روانی بهطور موقت آسایش به همراه داشته باشد، اما خیال و وهمی است که قطعاً از نظر جسمانی خطرناک خواهد بود.
mostafa.salehi
«میزان» رنج بشر کاملاً نسبی است.
همچنین میشود از آن بهعنوان کوچکترین چیزی که موجب خوشحالیهای عظیمی میشود نام برد. برای مثال واقعهای که هنگام سفرمان از آشویتس به اردوگاهی وابسته به شهر داخاو اتفاق افتاد را بازگو میکنم. همهٔ ما ترسیده بودیم که نکند مقصد سفرمان اردوگاه ماوتهاوزن باشد. وقتی به پُلی که بر روی رودخانهٔ دانوب قرار داشت نزدیک شدیم اضطرابمان چندبرابر شد، چون طبق گفتهٔ دوستان باتجربهمان برای رسیدن به ماوتهاوزن قطار باید از روی آن پل عبور کند. کسانی که چنین شرایطی را ندیدهاند هرگز نمیتوانند تصور کنند که زندانیان وقتی دیدند مسیرشان از روی پُل نیست و مقصدشان بهجای ماوتهاوزن فقط داخاو است چه رقص و پایکوبیای برپا کردند.
علی محمودی
عشق والاترین هدفی است که انسان در جستوجوی آن است
marya
اگر معنایی در زندگی وجود دارد پس باید معنایی هم در رنج باشد، رنج همانند مرگ و سرنوشت قسمت جدانشدنی زندگی است. بدون مرگ و رنج زندگی انسان کامل نمیشود.
Mina.jahangirian
داستایوفسکی میگوید: «تنها یک چیز است که از آن میترسم، اینکه ارزش رنجهایم را نداشته باشم.»
Mina.jahangirian
باید از سؤالپرسیدن راجع به معنای زندگی دست برداریم و خودمان بهعنوان کسی که هرروز و هرساعت توسط زندگی مورد سؤال قرار میگیرد، فکر کنیم. جواب این سؤالات با رفتار و کردار صحیح مشخص میشود، نه فقط حرف و اندیشه. زندگی یعنی پذیرش مسئولیت برای پیداکردن پاسخ مناسب در مقابل مشکلات و انجام مأموریتهایی که سدّ راهِ هر فرد قرار می گیرد.
hanie
زندگی یعنی رنجبردن و زندهماندن؛ یعنی یافتن معنا در رنجهایی که میبریم. اگر در زندگی غایتی وجود دارد، پس باید معنایی در رنجکشیدن و مُردن وجود داشته باشد؛ اما هیچکس نمیتواند بگوید که آن غایت و معنا چیست.
marya
نیازی نبود که از گریهکردن شرمسار شویم، اشکها گواه بر این بودند که فرد از قدرت و شجاعت عظیمی برای مقابله با سختیها برخوردار است. اما انسانهای اندکی این موضوع را درک میکنند.
HANIX
در این دنیا درد و رنج برای هر شخص منحصربهفرد و خاص است.
HANIX
«عواطفِ درحال رنج به محض اینکه تصویر دقیق و روشنی از آنها ترسیم شود، از رنجکشیدن باز میایستند.»
HANIX
زندگی فعال و پرتلاش به بشر فرصت تشخیص ارزشها در فعالیتهای خلاقانه را میدهد، درحالیکه زندگی بیتلاطم و غرق در لذت تنها فرصت لمس زیبایی، هنر و طبیعت را برای انسان فراهم میکند.
اما زندگیای که عاری از هر دو جنبهٔ فعال و غیرفعال است امکان بروز رفتارهای ارزشمندتری را به انسان میدهد.
hanie
اندیشهای در ذهنم نشست، برای اولینبار در زندگیام حقیقتی را دریافتم که شاعران بسیاری آن را به شعر درآوردهاند و اندیشمندان بسیاری آن را غایت فرزانگی نامیدهاند. آن حقیقت این است که عشق والاترین هدفی است که انسان در جستوجوی آن است؛ و آنجا بود که معنای بزرگترین رازی که اشعار و افکار و اعتقادات بشری سعی بر آشکارکردن آن دارند را متوجه شدم: رستگاری بشر در راه عشق و در خود عشق است.
narjes30
معنای رنج
باید این را در نظر بگیریم که در مواجهه با موقعیتهای دشوار یا حتی در مقابله با سرنوشتی که قدرت تغییر آن را نداریم هم میتوان در زندگی معنا پیدا کرد. پس چیزی که اهمیت دارد این است که انسان به بهترین روش صبر و بردباری به خرج دهد تا بر غم غلبه کند و به پیروزی دست یابد و اوضاع نابسامانش را به دستاوردی ارزشمند تبدیل کند.
کاربر ۱۲۷۷۸۱۲
گاهی ناکامی در یافتن معنای زندگی با قدرتطلبی جایگزین میشود؛ بهخصوص اصلیترین شکل آن، یعنی پولپرستی. در جایی دیگر ناکامی در یافتن معنا با عامل دیگری به نام لذتطلبی ربوده میشود و به همین دلیل اغلب ناکامیهای وجودی با لذتهای جنسی جایگزین میشوند و ورود آنها به خلأ وجودی انسان را به وضوح میتوان احساس کرد.
mahnaz57
کسی که دلیلی برای زندگیکردن داشته باشد از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد
مهدی
«طوری زندگی کنید که گویی بار دومی است که به دنیا آمدهاید و در حال ارتکاب خطاهای زندگی اولتان هستید، پس مراقب رفتارهایتان باشید.»
تاسیـآن
«کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
Nik
مدتی را در کلبهٔ بیماران تیفوس کار کردم که تب بسیار بالایی داشتند و مرتب هذیان میگفتند و بیشتر آنها در بستر مرگ بودند. وقتی یکی از آن بیماران جلوی من مُرد، بدون هیچ ناراحتیای این صحنه را تماشا کردم و این حالتِ من با مرگ بیمارانِ بعدی مدام تکرار میشد. باقی زندانیان یکییکی به جسدی که هنوز گرم بود نزدیک میشدند، یکی باقیماندهٔ سیب زمینیاش را چنگ میزد و دیگری به این فکر میکرد که کفشهای چوبی مردِ مُرده برایش مناسبتر است و آنها را با کفشهای خودش عوض میکرد. نفر سوم هم پالتویش را میدزدید و فرد دیگری هم خوشحال بود که مقداری نخ و طناب از آن جسد گیرش آمده؛ میتوانید تصور کنید؟!
1984
بهطور طبیعی میل جنسی شکلی از عشق است. در حقیقت میل جنسی از آن جهت تندیس مقدسی از عشق است که حامل آن باشد؛ پس عشق عارضهٔ جانبی میل جنسی نیست، بلکه میل جنسی راهی برای نشاندادن نهایت صمیمیت و وابستگی است که عشق نام دارد.
Azar
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان