بریدههایی از کتاب سیرک شبانه
۳٫۹
(۱۳۱)
«اسمها اصلاً اونقدری که مردم فکر میکنن اهمیت ندارن. یه برچسبی که این مؤسسه یا مرحوم والدینت برای شناسایی تو تعیین کردهان برام نه جالبه نه ارزشی داره.
wraith
چاندریش از واکنشها لذت میبرد. واکنشهای حقیقی، نه صرفاً تشویقهای مؤدبانه. او اغلب به واکنشها بیشتر از خودِ نمایش بها میدهد. بالاخره یک نمایش بدون مخاطب هیچ است. پاسخ مخاطبان همانجایی است که قدرت اجرا در آن قرار دارد.
Sara.iranne
زندگی گاهی ما رو به جاهای غیرمنتظرهای میبره. آینده هیچوقت روی سنگ حک نشده، این رو یادت باشه.
دختر پاييزي
رؤیاپرداز کسی است که راهش را فقط در نور ماه پیدا میکند و مجازاتش این است که سحر را پیشاز دیگران میبیند.
ریحانه
سیرک بیخبر از راه میرسد.
هیچ اعلانی از پیش در کار نیست، نه برگهٔ آگهیای روی تیرکها و بیلبوردهای مرکز شهر، نه اشاره یا تبلیغی در روزنامههای محلی. فقط هست، درحالیکه دیروز نبوده.
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
«دیگه خسته شدهم از بس سعی کردم مراقب چیزهایی باشم که نمیشه ازشون مراقبت کرد. چیزی رو کنترل کنم که نمیشه کنترل کرد. خسته شدم بس که از ترس خرابکردن چیزهایی که نمیتونم درستشون کنم چیزی رو که دنبالشم از خودم دریغ کردم. هرکاری بکنیم بازم اون چیزها خراب میشن.»
farez
باید محدودیتهات رو بشناسی تا بتونی بهشون غلبه کنی.
Elentari
از اینکه همه رازهاشون رو اونقدر خوب حفظ میکنن که دیگران رو به کشتن میدن خسته شدهم.
ژنرالیسم
پاپت ناگهان بحث را عوض میکند و میگوید: «ویج میتونه گذشته رو ببینه. یکی از دلایلی که داستانهاش خیلی خوبه همینه.»
ویجت میگوید: «گذشته آسونتره. از قبل وجود داره.»
بیلی میپرسد: «توی ستارهها؟»
ویجت میگوید: «نه. روی آدمها. گذشته روی آدمها میمونه؛ مثل پودر شکر که روی انگشتهای آدم میمونه. بعضیاز مردم میتونن ازش خلاص بشن، ولی هنوز هم هست، اتفاقات و چیزهایی که آدم رو بهسمت جایی که الان هست هل میدن. میتونم... خب، "خوندن" کلمهٔ مناسبی براش نیست، اما خب برای کاری که پاپت با ستارهها میکنه هم مناسب نیست.»
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
دیگر نمیدانی رؤیا کدام سوی حصار است.
اورانوس
حجم
۳۹۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
حجم
۳۹۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۳۲ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
۴۷,۵۰۰۵۰%
تومان