بریدههایی از کتاب کیمیاخاتون
۳٫۳
(۴۴)
ایرانیها نگاه روشنی دارند. طرح چهرهشان طوریست که گویا همیشه لبخند میزنند، حتی اگر از کسی خوششان هم نیاید؛ و تو هیچگاه نمیتوانی مطمئن باشی درباره تو چه فکر میکنند.
Mary gholami
خدا خود عشق است.
کدامین معشوق میتواند گفت «صدبار اگر توبه شکستی، بازآ»؛ و مگر نه این فقط حرف عشق است، و عاشقی که حسرت آن معشوق دارد که خود را در خورد چنین عاشقی بیاراسته است و راه او را بر خود هموار کرده است؟
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
او در این خیال و غرور باطل بود که عشق را فدای ایمان کرده است باید به او میگفتم ایمانیکه عشق را ممنوع کند، ایمانی که حقطلبی را خفه کند، خضوع به شیطان است.
میس سین
ایمانیکه عشق را ممنوع کند، ایمانی که حقطلبی را خفه کند، خضوع به شیطان است. ایمان باید زایندهٔ عشق باشد. باید موجب وصل شود. باید موجد شادی باشد. راه به آشنایی بگشاید. ریشهٔ مصیبت و فراق را بخشکاند. اُف برمؤمنان غافل از عشق.
Mary gholami
بچه که هستند، گنجشکهای کوچک پرتحرک و پرحرف را میمانند؛ مثل ملکه خاتون. بزرگتر که میشوند، پروانهاند ساکت و مرموز و کنجکاو ـ از این در به آن در میزنند تا رمز و راز زندگی را دریابند؛ شبیه هدیه خاتون، خواهر فاطمه خاتون. و بعد از بلوغ، حتی تا چندی پس از وصلت، طاووساند: مستِ جمال و عزت معشوقگی؛ میخرامند، مثل فاطمه خاتون. و بعد که مادر میشوند و بچه میآورند، مثل ماکیان، قلنبه و بیقرار میشوند و همواره در نگرانی آب و دانهاند؛ مثل گوهرخاتون و مادرم. و وقتی بچههایشان بزرگ میشوند، یک چند غازهای چاق و پرمدعایند و با صداهای کلفت و بدنهای سنگین، مرتب این طرف و آن طرف میروند و فرمان میرانند و میپندارند که با تجربهای که پشت سر دارند، همه چیز را بهتر از همه میدانند؛ مثل کراماناخاتون؛ که اگرچه بچه نیاورد، ولی برای فرزندان خداوندگار، مادری کرد برهیچکس معلوم نیست چهگونه این غازهای فربه و مغرور، رفتهرفته به کلاغهای بداخلاق وبدصدا و تکیده بدل میشوند و دایم در زبالههای زندگی مردم به دنبال نشانی از رسوایی میگردند؛ یا چشم میدوزندکه در کجایی، بیماری محتضر یا پیکری مرده بیابند و به نشخوار نوالهای شیون و زاری سردهند؛ مثل مامی. غمانگیزتر این که دوران پروانهای و طاووسی چه کوتاه و زودگذر است، مثل خواب و خیال روزهای کلاغی درازتر و بیپایان میشوند، مثل شب یلدا.
H.H.
نمیدانم چرا همهٔ انسانهایی که بیشتر ادعای زهدوتقرب دارند، بیش از همه از مهربانیها بیخبرند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
«هزارسال کشفوشهود خانقاه، کار یک روز زندگی میان عوام را نمیکند». طلبه باید به میان مردم درآید و سیر منازل در عمل کند، نه در خلوت، که گاه همهٔ شهود آن ارزنی نمیارزد...
کاربر ۱۵۶۹۶۲۷
تعداد اسیرانی که اصلا نمیدانند اسیرند بیش از اسیران واقعیست.
یك رهگذر
هرکس با خلوص نیت مرادی از او بخواهد، به آن خواهد رسید و اگر نرسد نیز حتمآ مصلحتی درکار بوده است.
یك رهگذر
روحِ انباشته از ترس، هرگز مزرعه سنبلههای زرّین امید نخواهد شد. ترس مردابی است که در آن فقط مارهای سیاه و ترنجیدهٔ دروغ و پستی و خودفروشی نمو میکنند
یك رهگذر
حجم
۲۹۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۲۸۵ صفحه
حجم
۲۹۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۲۸۵ صفحه
قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰۵۰%
تومان