بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مغازه خودکشی | صفحه ۴۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مغازه خودکشی

بریده‌هایی از کتاب مغازه خودکشی

۳٫۶
(۲۳۹۹)
یک خاموشی مکرر روی سرش چرخ می‌زد. شکل‌ها و رؤیاها رنگ باختند و ابری مهیب از گذشته‌اش سر برآورد که باعث شد آرام پاهایش را توی بغلش جمع کند.
Dear Moon
ونسان، این ون گوگ عمامه‌به‌سر به پولوور کلاه‌دار آلن خیره شد و جذب طرح روی آن شد. تصویر آکواریومی بود که زیرش نوشته شده بود «خداحافظ.» بالای آکواریوم یک ماهی قرمز به بند بادکنکی بسته شده بود که بالا می‌رفت و از دمش آب می‌چکید. ماهی دیگر داخل آب بود و به سمت او فریاد می‌زد و چند حباب جلوِ دهانش تشکیل شده بود. «نه، برایان! این کار رو نکن.» ونسان نخندید. «این چیه؟» «همین‌جوری، واسهٔ خنده.» «عجب!»
Dear Moon
«همه‌چی رو زشت و سیاه می‌دید. هیچ‌وقت نتونستم شادش کنم.»
Dear Moon
حالا به جاشون طناب‌های کشی سقوط آزاد می‌فروشیم. نظر ونسان بود. می‌گفت وقتی مردم خودشون رو از روی چهارپایه پرت کنند پایین سرشون سه چهاربار که بخوره به سقف دیگه این کار رو نمی‌کنند
Dear Moon
این بچه، این شفابخش دلهره‌های انسانی، عجب چشمان درشتی داشت. نقشه‌های عالی‌اش گنج‌های نهان را آشکار می‌کرد. شیطنتش، فوران خوشحالی‌هایش، خنده بر لب آدم و آسمان تیرهٔ این شهر می‌آورد.
Dear Moon
مسئله این است که فردا دوباره باید به زندگی ادامه بدهد.
Dear Moon
زنده بودن زمان می‌برد. از همه‌چیز بریدن هم زمان می‌برد.
Dear Moon
آقای تواچ، مغازه‌داری زرد و بی‌حال‌شده، با بازتاب رنگ غروب در چشم‌هایش، احساس بیهودگی، خواری، نجاست، فلاکت، فرتوتی، نفرت و جنون می‌کرد.
Dear Moon
میشیما پشت پنجره، توی اتاق‌خواب ایستاده بود. پرده را با یک دست کنار زده بود و غروب خون‌آلود آفتاب را تماشا می‌کرد.
Dear Moon
زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم به‌ت سخت می‌گذرونه. این ماییم که به‌ش ارزش می‌دیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم. حالا اون تفنگ و طناب رو پس بده. حالی که تو این لحظه توشی پُرِ استرس و درده؛ الآن سرت داغه. هر چیزی امکان داره اتفاق بیفته.
Dear Moon
امیدوارم این پاهات این قدرت رو داشته باشند که تو رو با این خانم توی آینهٔ برگردونند خونه.
Dear Moon
اول یاد بگیر به خودت عشق بورزی
Dear Moon
اگه اول خودت با این زن توی آینه آشتی کنی بقیهٔ آدم‌ها هم باهاش آشتی می‌کنند
Dear Moon
ولی بخوای حساب کنی، می‌بینی این‌ها در مقایسه با کل کائنات چه‌قدر کوچیکند. این عددها اون‌قدری نیستند که آدم رو از پا بندازند.
Dear Moon
ونسان ــ این انسان رنج‌دیده با صورت سرخ هنرمندی پریشان ــ چشمانی همچون گل‌های آفتاب‌گردان داشت. ظاهرش شبیه شعله‌ای بود که می‌سوخت و جرقه می‌افکند. سبک‌وزن بود. همان یک ذره گوشتی که به بدن نحیفش چسبیده بود مملو از عصب بود. رنگ صورتش شبیه به آجری می‌مانست که بیش‌ازحد در کوره مانده باشد؛ کسی که از توهم رنج می‌برد. تاب موهایش با هر ضربهٔ عصبی و محکم قلم‌مو بر ماسک کریه و چروکیده بالاوپایین می‌رفت. تمام اشکال ناهماهنگ و ناهنجار این نقابْ تمام پرتو و طراوت رنگ‌هایش و هر رنگی که انگار از خمیرش بیرون می‌جهید، همه فریاد می‌زدند و قی می‌کردند، «آلن!»
Dear Moon
صدایش کوتاه‌تر از نجوا و بلندتر از خیال بود. خاک بلوک سیمانی از لابه‌لای انگشتانش عبور می‌کرد. شرم همچون آب سردی وجودش را فراگرفت. یک هفته می‌شد که هر شب از کابوس‌های وحشتناک رنج می‌برد. در تخت‌خواب چپ‌وراست می‌غلتید و تنها بی‌خوابی با او بیدار بود. حتا اگر خواب به چشمانش می‌آمد، در خواب زار می‌زد، «آلن!»
Dear Moon
زنده بودن زمان می‌برد. از همه‌چیز بریدن هم زمان می‌برد. «می‌خوام بخوابم.» مسئله این است که فردا دوباره باید به زندگی ادامه بدهد.
کاربر ۳۸۲۵۲۲۸
زنده بودن زمان می‌برد. از همه‌چیز بریدن هم زمان می‌برد.
کاربر ۳۸۲۵۲۲۸
«زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم به‌ت سخت می‌گذرونه. این ماییم که به‌ش ارزش می‌دیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
کاربر ۳۸۲۵۲۲۸
بی‌خوابی با او بیدار بود.
book lover

حجم

۱۰۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۱۰۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان