خداوند کار خطایی نمیکند.
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲
عاقلانه نیست آنچه را که برای ما مهم است به تعویق بیندازیم. زندگی چیزهایی را که عزیز و ارزشمند است از دستمان میرباید و دیگر نمیتوان آنها را دوباره به دست آورد.
n re
«نمیخوام چیزی رو پنهان کنم، فقط فکر میکنم زنده کردن خاطرات تلخ گذشته وقت تلف کردنه.»
n re
زندگیها بر باد رفته، نشانهها بر جا مانده بود. و دربارهٔ یأس و نومیدی بشر که غم و اندوه نابودش کرده بود به فکر فرورفت. برای رانده شدن به لبهٔ پرتگاه نیازی نبود که انسان در جنگ شرکت کند.
n re
او باید به چیزی محکم و استوار متوسل شود، زیرا اگر چنین کاری نمیکرد ــ کسی چه میدانست کِی و کجا ــ ذهن و روحش همچون بادکنکی بیآنکه بترکد از هم میپاشد.
n re
آخرین حرفی که این آقا، طفلکی، نیاز داره حرفهای پر از یأس و نومیدی شماست
n re
«پیروزی با مرگ چه پیروزی فقیرانهای است!»
n re
البته همیشه از دست دادن فرزندان آزمونی بوده است که باید آن را تحمل کرد. بارداری هرگز این تضمین را با خود نداشت که حتماً نوزاد زنده به دنیا بیاید، یا اگر هم به دنیا بیاید عمری طولانی در این دنیا داشته باشد.
n re
جنگ و سربازی آدم رو عوض میکنه
n re
او خوب میداند مردی که پا در راه سفر میگذارد در طی مسیر و برخورد با دیگران شکل میگیرد.
Hopefull_librarian