بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فانوسی میان اقیانوس‌ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب فانوسی میان اقیانوس‌ها

بریده‌هایی از کتاب فانوسی میان اقیانوس‌ها

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۰ رأی
۴٫۰
(۳۰)
«حرف واقعی هیچ‌وقت به زبون نمی‌آد.
n re
«عشق بزرگ‌تر از کتاب‌های قانونه،
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲
آدم هیچ‌وقت نمی‌دونه که از چی باید شکرگزار باشه
n re
مادر بودن چه کار رازآمیزی است. با خود فکر کرد یک زن تا چه اندازه باید شجاع باشد که این کار را بر عهده بگیرد
n re
من این شیوهٔ دشوار رو یاد گرفتم که برای داشتن هر نوع آینده‌ای که به دست آوردی باید امیدت رو از گذشته‌ای که مدام رنگ عوض می‌کند قطع کنی.
khiabani
آخه زندگی از کجا ناشی می‌شه؟» «مهمه که از کجا ناشی می‌شه؟» تام باتردید پرسید «مهمه؟» «این یه رازیه که ما ازش سر درنمی‌آریم.» «بارها پیش اومده بود که من جواب می‌خواستم. همین‌قدر می‌تونم به‌ت بگم. بارها پیش اومده که آخرین نفس کشیدن یه آدم رو به چشم خودم دیده‌م، می‌خواستم ازش بپرسم کجا داری می‌ری. تو درست چند ثانیهٔ پیش درست همین جا کنار من بودی، و حالا چندتا گلولهٔ سربی سوراخ‌هایی در پوست تو به وجود آورده، چون اون‌ها تو رو خیلی سریع زدن، و ناگهان یه جای دیگه‌ای هستی. این چه‌طور می‌تونه امکان داشته باشه؟»
n re
هنوز روزهای بیشتری در راه است که بتوان در این زندگی سفر کرد. و او خوب می‌داند مردی که پا در راه سفر می‌گذارد در طی مسیر و برخورد با دیگران شکل می‌گیرد. جای زخم‌ها گونه‌ای دیگر از خاطره است. ایزابل پاره‌ای از وجود اوست، هر کجا که هست، درست همان‌گونه که جنگ، فانوس دریایی و اقیانوس پارهٔ تن اوست. به‌زودی زود روزها راه را بر زندگی‌شان خواهند بست، علف روی گورهای‌شان سبز خواهد شد، تا آن‌جا که از داستان آن‌ها تنها سنگ قبری سوت‌وکور باقی می‌ماند.
Mahbubeh 1993
هیچ‌وقت امیدم را از دست ندادم، امید به این‌که تو می‌آیی.
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲
تمام شب آسمون غرق در انبوه ستاره‌هاست، و دیدن سُر خوردن صورت فلکی از این‌طرف به اون‌طرفِ آسمون مثل تماشای صفحهٔ یه ساعته. وقتی بدونی که اون‌ها دوباره تو آسمون ظاهر می‌شن، هر چه‌قدر هم روز بدی بوده باشه، هر چه‌قدر هم اوضاع ناخوشایندی باشه، باعث آرامش می‌شن.
Mahbubeh 1993
مردم مدت مدیدی حالت گیج و آشفتهٔ بازیکنانی را داشتند که انگار ناگهان قواعد بازی عوض شده باشد. سخت کوشیده بودند که خودشان را با این فکر دلداری بدهند که پسرهای‌شان بیهوده کشته نشده‌اند. آن‌ها بخشی از تلاش شکوهمند برای حق و حقیقت بودند. اما لحظه‌هایی بود که نمی‌توانستند آن را باور کنند و آوای خشم و نومیدی را در خود خاموش کنند؛ نومیدی و خشمی که می‌خواست راه خود را با زخم و خراش از میان گلوی آن‌ها به بیرون باز کند، درست مانند پرنده‌ای ماده.
Mahbubeh 1993
گاهی خوبه که گذشته رو به دست گذشته بسپری.»
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲
«هیچ‌وقت از خندیدن عذرخواهی نکن.»
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲
هر چیزی به وقت خودش می‌آد، فقط به اون‌ها زمان بده
n re
گاهی خوبه که گذشته رو به دست گذشته بسپری.
n re
باز هم بعدها یادبودهای زمانِ جنگ سر از خاک برمی‌آوردند تا آن‌ها را نه بر پایهٔ خسران، بلکه بر پایهٔ چیزی که به سودشان تمام شده بود، شرح و بسط بدهند و بگویند پیروز شدن چه خوب است. برخی زیرلب زمزمه‌کنان می‌گفتند «پیروزی با مرگ چه پیروزی فقیرانه‌ای است!»
Mahbubeh 1993
بعضی وقت‌ها زندگی روی بدش رو نشون می‌ده. بعضی وقت‌ها حسابی پوست تنت رو می‌کَنه. گاهی هم درست وقتی که فکر می‌کنی بدترین کارها رو باهات کرده، برمی‌گرده و تکهٔ گندهٔ دیگه‌ای رو هم می‌کَنه
sepid sh
کار درست و نادرست مثل مارهای نکبتی می‌مونن: چنان درهم گره خورده‌ن که نمی‌تونی بگی کدوم به کدومه تا وقتی هر دوی اون‌ها رو با یه تیر بزنی، و اون وقت هم که خیلی دیره
sepid sh
دنیا را در نظر می‌گیرد که بدون او به راه خود ادامه داده است، ماجراهایش نقش خود را می‌زنند چه او باشد چه نباشد.
khiabani
اقیانوس را تماشا می‌کند که تسلیم شب می‌شود، می‌داند که روشنایی از نو آشکار خواهد شد.
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲
اقیانوس را تماشا می‌کند که تسلیم شب می‌شود، می‌داند که روشنایی از نو آشکار خواهد شد.
𝓜𝓪𝓷𝓮𝓵𝓲

حجم

۴۱۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۲۵ صفحه

حجم

۴۱۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۲۵ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۴۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد