بریدههایی از کتاب زمان دست دوم
۳٫۵
(۵۹)
صبر کردیم، هی تحمل کردیم، اما زمانی رسید که دیگه دروغ و بیقانونی امانمون رو برید
دختر بارون
همیشه از رنج صحبت میکنیم... این همون راه شناخت ماست.
Book
توی یه فیلم، “سرخها” به “سفیدها” پیروز میشن، توی فیلم بعدی “سفیدهای شجاع” به “سرخها” غلبه میکنند، روانگسیختگی یعنی همین!
Book
نسل من با پدرهایی بزرگ شد که یا از جنگ برگشته بودند یا از اردوگاههای استالین.
Book
فرزندان: آزادی یعنی عشق؛ این آزادیِ درونیه که ارزش مطلق داره؛ آزادی یعنی وقتی که از آرزوها و خواستههات نترسی؛ آزادی یعنی کلی پول داشته باشی؛ اون وقت میتونی هر چی بخوای بخری؛ آزادی یعنی وقتی بتونی طوری زندگی کنی که حتی به فکر آزادی هم نیفتی. آزادی بد نیست، نرماله.
Book
پدران: آزادی یعنی نبودن ترس؛ آزادی یعنی سه روز از ماه اوت، وقتی ما شورش رو خوابوندیم؛ آدمی که توی مغازه از بین صد نوع کالباس یکی رو انتخاب میکنه مسلماً آزادتر از کسیه که مجبوره بین ده نوع کالباس انتخاب کنه؛ آزادی یعنی کسی شلاقت نزنه، اما دیگه نسل شلاقنخورده نخواهیم دید؛ انسان روس آزادی رو نمیفهمه، باید حتماً کازاک و شلاق بالا سرش باشه.
Book
کسانی که در اتحاد جماهیر شوروی به دنیا آمدهاند با کسانی که در آنجا متولد نشدهاند تجربهٔ مشترکی ندارند. آنها مردمی هستند از سیارههای متفاوت.
Book
ما با پدران و مادرانمان بسیار بیرحم بودیم.
به نظرمان میرسید آزادی خیلی چیز سادهای است. تا اینکه زمان گذشت و ما هم زیر بارش خم شدیم، زیرا کسی به ما آزادی را نیاموخته بود. تنها چیزی که به ما یاد داده بودند کشته شدن در راه آزادی بود.
Book
از ملت میترسیدیم، البته ملت هم خودبخخود هنوز از ما میترسیدند. اما بعدش ترسشون هم ریخت... هزاران نفر توی میدونها جمع میشدند... یه پلاکارد توی ذهنم مونده: «مثل سال ۱۹۱۷ انقلاب میکنیم.»
دختر بارون
میگفت هر چوبی بوی خاص خودش رو داره، تندترین بو مال چوب کاجه. «کاج بوی یه نوع چای خوب رو داره، اما افرا بوی خیلی شادی داره.»
الی
صبر کن، تحمل کن... صبر کن، تحمل کن دیگه بابا... ما برای هر دردی فقط یه دارو داریم: تحمل. همینطوری زندگی گذشت
الی
راجعبه ما میگن «احمقها! به خاطر چی رفتید انقلاب کردید؟» اما من به خاطر دارم... من مردمی رو که توی چشمهاشون شور و میلِ انقلاب موج میزد به خاطر دارم. قلبمون به نور انقلاب روشن بود. الآن هیچکی حرفم رو باور نمیکنه! اما من دیوونه نشدهم... یادمه... بله... این مردم هیچی واسهٔ خودشون نمیخواستند، اون موقع مثل الآن نبود که «من» در اولویت باشه. یه قابلمه شی... یه خونهٔ کوچولو... یه باغچه... همین کافی بود. تنها چیزی که وجود داشت «ما» بود
MohammadAA2000
“کمونیست کسیه که آثار کارل مارکس رو خونده، ضدکمونیست کسیه که آثار کارل مارکس رو فهمیده.”
احسان
فرزندان: آزادی یعنی عشق؛ این آزادیِ درونیه که ارزش مطلق داره؛ آزادی یعنی وقتی که از آرزوها و خواستههات نترسی؛ آزادی یعنی کلی پول داشته باشی؛ اون وقت میتونی هر چی بخوای بخری؛ آزادی یعنی وقتی بتونی طوری زندگی کنی که حتی به فکر آزادی هم نیفتی. آزادی بد نیست، نرماله.
احسان
انسان زبانهای مختلفی دارد: زبانی که با بچهها صحبت میکند، زبانی که مردم وقتی عاشق میشوند با آن سخن میگویند... یک زبان دیگر هم هست که ما با خودمان حرف میزنیم، مکالمات درونی. در خیابان، سر کار، سفر، همهجا حرف ما متفاوت شنیده میشود، این تنها کلمات نیستند که تغییر میکنند، چیز دیگری هم عوض میشود. حرفهای صبح و شبِ انسان تفاوت دارد. و آنچه شبهنگام میان دو انسان رخ میدهد کاملاً از تاریخ محو میشود.
احسان
توی جنگ خیلی چیزها دستت میآد... هیچ حیوونی وحشیتر از آدم نمیتونی پیدا کنی. این آدمه که آدم رو میکشه، نه گلوله.
S.Abolqasem
برداشتنِ حاکمِ بیعرضه مشکل چندان مهمی نیست. مهم اینه که بعدش میخواید چیکار کنید؟’
nastar-esm
هر چی بیشتر میگفتند و مینوشتند “آزادی! آزادی!” نهتنها پنیر و گوشت که نمک و شکر هم با سرعت بیشتری از قفسههای فروشگاهها ناپدید میشدند
farnaz3000
یلتسین در آغاز دوران ریاستجمهوری خویش سوگند یاد کرد، اگر بگذارد تا سطح زندگی مردم نزول کند، روی ریل قطار دراز خواهد کشید. این سطح نهتنها نزول پیدا کرد، بلکه میتوان گفت به درهای بیانتها سقوط کرد. اما یلتسین روی ریل نخوابید.
Tiva
روسیه همیشه برای غرب دشمن بوده، غربیها ازش میترسند. روسیه استخونیه که تو گلوشون گیر کرده.
tina G
حجم
۷۸۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۵۲ صفحه
حجم
۷۸۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۵۲ صفحه
قیمت:
۱۴۶,۰۰۰
۷۳,۰۰۰۵۰%
تومان