انسان هیچگاه از دغدغهٔ بهشتش رها نبوده است. تنها آن را از نو تعبیر میکند، با چیزهایی که در دست دارد. تعریف زندگی به عنوان فاصلهٔ انسان و بهشت او را ناگزیر میکند که بنا را برمبنای پُر کردنِ این فاصله قرار دهد. از زمانی که آدمها موسیقی و نقاشی و ادبیات را شناختند، این ابزار را جزئی لاینفک و جدانشدنی از سیر واقعیت زندگی تا واقعیت بهشت قرار دادند. آدمِ از بهشت جداافتاده فاصلهاش را با اینها پُر میکند تا احساس جدایی آزارش ندهد.
da☾
عاشقْ همهچیز را دربارهٔ معشوق میداند.
da☾
انسان هیچگاه از دغدغهٔ بهشتش رها نبوده است. تنها آن را از نو تعبیر میکند، با چیزهایی که در دست دارد. تعریف زندگی به عنوان فاصلهٔ انسان و بهشت او را ناگزیر میکند که بنا را برمبنای پُر کردنِ این فاصله قرار دهد. از زمانی که آدمها موسیقی و نقاشی و ادبیات را شناختند، این ابزار را جزئی لاینفک و جدانشدنی از سیر واقعیت زندگی تا واقعیت بهشت قرار دادند. آدمِ از بهشت جداافتاده فاصلهاش را با اینها پُر میکند تا احساس جدایی آزارش ندهد.
da☾
آدمی بهشت را با داشتههایش میسازد
da☾
آدمی بهشت را با داشتههایش میسازد
da☾
«ببخشید، خیلی خستهام میخواهم اینجا بیفتم.»
da☾
«خدا به کام دل رساند ما را
خدا ز قید غم رهاند ما را...»
SomayehFatemi
«بالاخره در دنیای شما ساعت چند است؟»
Moti
بنویس... «تقدیم به گیلهگلخانم عزیز.»
فرهاد: واقعاً؟ خودتون به خودتون میگین عزیز؟!
saminé
من فرهادِ دانشکدهم که دانشجو نبود... نمیدونم شاید یادتون رفته...
saminé
این حرف مال یه فیلمه، یا حرف خودمه؟ یادته «آدمهای تنها حافظهشون قویتره.»
Elle