بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر پیچ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختر پیچ

بریده‌هایی از کتاب دختر پیچ

نویسنده:سعیده شفیعی
انتشارات:نشر چرخ
امتیاز:
۲.۶از ۱۹ رأی
۲٫۶
(۱۹)
امید، هر چه‌قدر هم که بیهوده باشد باز امید است.
میلاد پرنیانی
چرا باید به چیزهایی بچسبم که مال من نیست؟
میلاد پرنیانی
از آن کتاب‌فروش‌ها بود که در بحبوحهٔ سال‌های اول اصلاحات کارشان را شروع کردند. انگار توی قطار، دختر دانشجویی کنارش بوده که گفته ممنوعه‌ها و نایاب‌ها را هم دوسه‌روزه مثل آب خوردن جور می‌کند. پای کارش هم می‌ایستد و هر چند وقت یک‌بار می‌رود زندان. بعد از چند ماه دوباره آزاد می‌شود و باز روز از نو و روزی از نو. حسابی پیر شده بود ولی سیگار از دستش نمی‌افتاد. پشت‌سرهم می‌کشید. آن‌قدر توی مغازه دود کرده بود که بوی سیگار رفته بود توی جان تمام کتاب‌ها، لای همهٔ برگه‌ها.
میلاد پرنیانی
بدون قلب زیستن راحت‌تره.
میلاد پرنیانی
از این آت‌وآشغال‌ها درست می‌کنن و می‌دن دست بچه‌های مردم، اسمش رو هم گذاشته‌ن تولید ملی
میلاد پرنیانی
با گفتن هر راز یک فشنگ از خشابت کم می‌شود و دیگر هم جایش پُر نمی‌شود.
میلاد پرنیانی
از تو یاد گرفته بودم به جای این‌که کنار آدم‌ها بایستم، بروم بالا و از آن‌جا به‌شان نگاه کنم، نه این‌که خودم بِبُرم و بدوزم. عصبانی که می‌شدم و دلم می‌خواست زمین‌وزمان را به‌هم بریزم، دلداری نمی‌دادی ولی می‌گفتی قبلِ قضاوت کردن بروم بالا تا راحت‌تر همه‌چیز را ببینم؛ اما چرا نوبت من که شد یک قدم هم بالاتر از زمین نرفتی؟
میلاد پرنیانی
آدم‌ها از مادر یتیم می‌شوند.
میلاد پرنیانی
شخصیت هر کسی موقع تولد، مثل گاز است که هیچ شکل خاصی ندارد. از دو تا هشت‌سالگی، شخصیت ما شکل مایع به خود می‌گیرد و توی هر ظرفی که ریخته بشود شکل همان می‌شود. برای همین است که دو تا هشت‌سالگی مهم‌ترین سال‌های زندگی آدم‌هاست. تا هشت‌سالگی، حدود هشتاد درصد شخصیت شکل گرفته است. بعد از آن شخصیت ما جامد می‌شود و تنها آن بیست درصد باقی‌مانده را آن هم با خواست خودِ فرد می‌توان تغییر داد.
میلاد پرنیانی
کاش به همون تنهایی لعنتیم ادامه داده بودم و واسه تو هم اِن‌قدر ناراحتی ایجاد نمی‌کردم.
میلاد پرنیانی
سی‌سالگی در ایران سن مهمی است؛ خصوصاً اگر زن باشی. مامان که می‌گوید آدم باید تا سی‌سالگی راه و مسیر زندگی‌اش مشخص شده باشد.
میلاد پرنیانی
حمید، ما جا ماندیم توی تاریخ. توی تمام موزه‌هایی که باهم چرخ زدیم و آن‌قدر غرق‌شان شدیم که یادمان رفت خودمان هم داریم بخشی از آن می‌شویم.
میلاد پرنیانی
آن‌قدر گل چیده بودم که هر جا را نگاه می‌کردم چشم‌هایم گل‌های بنفش می‌دید.
میلاد پرنیانی
کلمه‌ها به چه دردی می‌خورند وقتی خودش این‌جا نیست.
میلاد پرنیانی
نمی‌دانم از تنهایی خسته بودم یا عاشقت شده بودم. کلافه بودم.
میلاد پرنیانی
قول‌وقرار یعنی کتاب‌های مشترک قفسهٔ کتاب‌ها
میلاد پرنیانی
هر چیزی زیادی‌اش آدم‌ها را دچار خیالات می‌کند.
میلاد پرنیانی
بوی خوبی توی ماشین می‌آید، از آن‌ها که آدم را به یاد خاطره‌های دور می‌اندازد.
میلاد پرنیانی
عشق هم یادگرفتنی است، مشق‌کردنی.
میلاد پرنیانی
با این‌که چادری است، لاک صورتی کمرنگ ناخن‌هایش نشان می‌دهد که نمازخوان نیست.
میلاد پرنیانی

حجم

۱۵۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۳ صفحه

حجم

۱۵۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۳ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد