بریدههایی از کتاب هوش هیجانی
۴٫۱
(۶۹)
۲- خودتنظیمی
شاید ما گمان کنیم که کنترل زیادی بر روی احساسات خود نداریم، ولی احساسات منفی را میتوان با استفاده از شگردهایی مانند راه رفتن، نیایش کردن، دویدن و مراقبه کردن مدیریت نمود. برای آنکه فرد بتواند خودتنظیمی مؤثری داشته باشد و هیجانات خود را بهخوبی کنترل کند باید روی رفتارهای ناخودآگاه خود کنترل داشته باشد، باید صداقت و درستی از خود نشان دهد، باید تفکر خلاق داشته باشد، باید بتواند تغییر را بهسادگی مدیریت کند و همچنین باید مسئولیت رفتارها و اعمال خود را برعهده گیرد.
mehdi
۳- انگیزه
انگیزه یعنی توانایی تلاش و حرکت در راستای رسیدن به اهداف. مهمترین جنبه از مقولهٔ انگیزه، داشتن مثبتاندیشی است. برای آنکه مثبتاندیش باشیم، باید همواره مثبت فکر کنیم و بتوانیم اندیشههای منفی را از خود دور سازیم. این کار را میتوان با خوشبینی، تعهد، ابتکار عمل و حرکت به سمت هدفها انجام داد. شما باید همیشه و همواره به دنبال بهبود و ارتقای خود باشید تا به فرد بهتری تبدیل شوید.
mehdi
۴- همدلی
همدلی یکی از مؤلفههای بسیار مهم در هوش هیجانی است. همدلی یعنی توانایی اینکه نه تنها احساسات و هیجانات دیگران را درک کنیم، بلکه همان احساسی که آنها دارند را در خود احساس کنیم. همدلی عبارت است از درک دیگران، توانایی تشخیص نیازهای دیگران، کمک به دیگران برای رشد و پیشرفت و برقراری روابط سازنده با افرادی که کاملاً با ما متفاوت هستند. همدلی دربرگیرندهٔ چند توانایی و مهارت متفاوت است، ولی در اصل به معنای این است که احساسات دیگران را درون خود احساس و تجربه کنیم.
mehdi
۴- مهارتهای اجتماعی
ارتباط برقرار کردن با دیگران یکی دیگر از نشانههای هوش هیجانی است. مهارتهای اجتماعی در مواردی مانند کارهای تیمی، همکاری دوجانبه، برقراری ارتباط، اثرگذاری بر دیگران، تعامل با دیگران و مدیریت اختلافات از اهمیت اساسی برخوردار است.
mehdi
مدل خصیصهٔ هوش هیجانی
این مدل از هوش هیجانی توسط پتراید و همکارانش در سال ۲۰۰۹ به منظور ارزیابی ضریب هوش هیجانی ارائه شد و برخلاف مدلهای قبلی که مبتنی بر توانمندی (یا توانایی) بودند، بر اساس خصیصه بنا نهاده شدهاست. این مدل میگوید که افراد بر اساس شخصیت خاص خود دارای ویژگیها یا خصیصههای هیجانی ویژه و خودادراکیهای خاصی هستند.
mehdi
اصطلاح «هوش هیجانی» نخستین بار در سال ۱۹۹۰ توسط پیتر سالووی و جان مایر اختراع شد و آن را بهعنوان گونهای از هوش اجتماعی تعریف کردند که شامل این موارد است: توانایی فرد برای مدیریت هیجانات خود و هیجانات و احساسات دیگران، توانایی فرد برای تفاوت قائل شدن میان این هیجانات و بهکارگیری این دانش و اطلاعات برای هدایت اندیشهها و رفتارهای فرد.
mehdi
در مطالعهای که روی گروهی از افراد انجام دادند دریافتند افرادی که قادر به تشخیص درست و برچسبگذاری شفاف هیجانات هستند، میتوانند به سادگی از احساسات ناشی از تماشای یک فیلم غمگین خود را رها سازند.
mehdi
در مطالعهای که روی گروهی از افراد انجام دادند دریافتند افرادی که قادر به تشخیص درست و برچسبگذاری شفاف هیجانات هستند، میتوانند به سادگی از احساسات ناشی از تماشای یک فیلم غمگین خود را رها سازند.
mehdi
در اوایل دههٔ ۱۹۹۰، دانیل گلمن با پژوهش سالووی و مایر آشنا شد و همین امر او را به سوی نوشتن کتاب «هوش هیجانی» سوق داد.
mehdi
۱- افراد دارای هوش هیجانی بالا هیجانات و احساسات خود را بهتر تشخیص میدهند یا خودهشیاری بهتری دارند.
۲- این افراد توانایی بالایی در مدیریت هیجانات خود دارند.
۳- این افراد توانایی ابراز همدلی با هیجانات سایر افراد را دارند.
۴- این افراد در کنترل هیجانات دیگر افراد عملکرد مؤثری دارند.
mehdi
یکی از حیاتیترین جنبههای هوش هیجانی این است که برخلاف ضریب هوشی، ثابت و پایدار نیست. درحالیکه برخی افراد به صورت مادرزادی توانایی خاصی در مؤلفههای گوناگون هیجانی و اجتماعی دارند، هوش هیجانی در افراد بسیار انعطافپذیر و متغیر است
mehdi
متخصصان این حوزه بر سر این موضوع توافق دارند که ضریب هوشی به معنای متعارف آن، حدود ۲۵-۱۰ درصد در میزان موفقیت افراد تأثیر دارد.
mehdi
پژوهشی که توسط فارغالتحصیلان دانشگاه هاروارد درمورد چندین شغل و حرفه از جمله پزشکی و حقوق، انجام گرفت نشان داد که میان ضریب هوشی بالای افراد و موفقیت در مشاغل و حرفههای گوناگون هیچ رابطهای وجود ندارد و حتی گاه رابطهٔ عکس دیده میشود.
mehdi
تحقیقی که به سرپرستی دکتر تراویس برادبری انجام شد نشاندهندهٔ این واقعیت بود که ۹۰% کارکنانی که در یک سازمان بهترین عملکرد را داشتند از هوش هیجانی بالایی برخوردار بودند.
mehdi
این چارچوب میگوید که هوش هیجانی دارای پنج حوزهٔ اساسی است که خود به چهار بخش مجزا تقسیم میشوند. دو مورد از این حوزهها در ارتباط با تواناییهای شخصیاند، درحالیکه بقیهٔ آنها با توانشهای اجتماعی در پیوندند
mehdi
نظریهٔ گلمن دارای شهرت جهانی است و دلیلش این است که هوش هیجانی را یک توانایی میبیند که میتوان آن را افزایش و رشد داد؛ درحالیکه ضریب هوشی را وابسته به عوامل ژنتیکی و مادرزادی درنظر میگیرد.
mehdi
در این چارچوب، توانشهای شخصی به دو دستهٔ خودهشیاری و خودمدیریتی تقسیم میشوند و توانشهای اجتماعی شامل آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط است.
mehdi
خودهشیاری عبارت است از توانایی فرد در تشخیص و شناسایی هیجانات خود و آگاهی از تأثیر این هیجانات بر روی روابط خود و اطرافیان. خودتنظیمی یا خودمدیریتی به معنای مدیریت یا تنظیم هیجانات خویشتن است تا اینکه مطمئن شویم هیجانات ما را به کنترل خود درنمیآورند.
آگاهی اجتماعی مواردی مانند آگاهی سازمانی، خدمتگرایی و همدلی را شامل میشود. مدیریت روابط شامل این موارد میشود: رهبری، انگیزهبخشی و ارتقای دیگران، تأثیرگذاری، تحولآفرینی، ایجاد پیوند، کار گروهی، ارتباط و همکاری.
mehdi
خودهشیاری
خودهشیاری، توانایی تشخیص احساسات خود و پیامدهای آنها است. افراد دارای خودهشیاری بالا از تواناییهای زیر برخوردارند:
- میدانند در هر لحظه چه احساساتی را دارند تجربه میکنند و چرا آن احساسات را دارند.
- میدانند که احساسات آنها چه تأثیری بر روی عملکردشان میگذارد.
- نقاط قوت و ضعف خود را میشناسند.
- افراد خودهشیار انتقاد یا بازخورد سازنده، دیدگاههای تازه، یادگیری مداوم و رشد شخصی را با آغوش باز میپذیرند.
mehdi
آنها ذاتاً اهل تصمیمگیری و عمل هستند و حتی در زیر فشار یا در هنگام رویارویی با بیثباتیها، میتوانند تصمیمات روشن بگیرند.
- افراد دارای خودهشیاری بالا میتوانند رابطهٔ میان احساسات، اندیشهها و رفتارهای افراد را تشخیص دهند.
mehdi
حجم
۹۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه
حجم
۹۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان