بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همواره عشق | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب همواره عشق

بریده‌هایی از کتاب همواره عشق

نویسنده:علی رضا بدیع
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۲ رأی
۴٫۵
(۱۲)
جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
لبت «نه» گوید و پیداست می‌گوید دلت: «آری» که این‌سان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری دلت می‌آید آیا از زبانی این‌همه شیرین  تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
لبریزی از گفتن، ولی در هیچ سویت محرمی نیست
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
مردم به فکر قصر شنی، روی ساحل‌اند عاشق به فکر وسعت دریای روبه‌روش
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
قلبت، بگو، قلبت چطور است؟ قلبم؟ چه می‌دانم
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
گفتم که «آقای مجنون! بس کن! که دوشیزه لیلی انگار دیگر نه انگار کز عشق هیچش خبر هست»
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
آغاز فروردین چشمت، مشهد من شیراز من، اردیبهشت دامن تو هر اصفهان ابرویت نصف جهانم خرمای خوزستان من خندیدن تو من جز برای تو نمی‌خواهم خودم را ای از همه من‌های من بهتر، منِ تو هرچیز و هرکس رو به چیزی در نمازند ای چشم‌های من نماز دیدن تو حیران و سرگردان چشمت تا ابد باد منظومه دل بر مدار روشن تو
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
گفتی «به غیر تو به کسی دل نبسته‌ام» گفتی، ولی دروغ، دلت شرمسار بود
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
فرشی به زیر پای تو از سبزه‌زار بود من بودم و تو بودی و فصل بهار بود افتاده بود ماه در آغوش جویبار خیره نگاه ما به دل جویبار بود زلفت نمی‌گذاشت ببینم رخ تو را من تازه‌کار بودم و او کهنه‌کار بود
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
یک با یک جمع شد؛ یکی شد، یک شد این عشق، ریاضیات خود را دارد!
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
ای تکیه‌گاه و پناهِ زیباترین لحظه‌های پر عصمت پر شکوهِ تنهایی و خلوت من! ای شط شیرین پر شوکت من
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه‌رسان من و توست
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه‌رسان من و توست
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
آتش مگر در طبع چون آویشنت داری؟
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
من و تو همچنان تب کرده و بیمارِ هم، هرچند خدا داروی ما را هر دو در یک نسخه پیچیده
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
من و تو با گناه عشق در جان هم افتادیم گناهی که خدا بخشیده آن را و... نبخشیده
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
تو آن بازیگر تردستی و من آن گل پوچی که او را هیچ‌کس از هیچ دستی برنمی‌چیده
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
تعادل در ترازوی کدامین دولتی، ای عقل؟ که ناسنجیده می‌گویی، ولو سنجیده ‌سنجیده
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰

حجم

۱۱۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱۱۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان