بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همواره عشق | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب همواره عشق

بریده‌هایی از کتاب همواره عشق

نویسنده:علی رضا بدیع
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۲ رأی
۴٫۵
(۱۲)
بیگانگی ز حد رفت، ای آشنا! مپرهیز زین عاشق پشیمان، سرخیل شرمساران
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
ای مهربان‌تر از برگ در بوسه‌های باران! بیداری ستاره در چشم جویباران! آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخند گاه‌گاهت، صبح ستاره‌باران بازآ که در هوایت خاموشی جنونم فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران ای جویبار جاری! زین سایه‌برگ، مگریز! کاین‌گونه فرصت از کف دادند بی‌شماران گفتی: «به روزگاری مهری نشسته» گفتم: بیرون نمی‌توان کرد «حتی» به روزگاران
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
من همان انگور بدمستم که بوی موی تو در مشام این شب وحشی شرابم کرده ‌است
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
مرا تو بی‌سببی نیستی. به‌راستی صلت کدام قصیده‌ای ای غزل؟
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود و انسان با نخستین درد.
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
جهان زندان دل‌بازی است؛ دل‌تنگی به من می‌گفت که ماهی‌ها نمی‌خواهند حتی تُنگ دریا را
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
جهان را با تو تنها می‌شود چندی تحمّل کرد الهی، بی‌تو چشمانم نبیند صبح فردا را
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
چنان آشفته‌ام کردی که ابراهیم، بت‌ها را به حدّی دوستت دارم که دنیادوست، دنیا را
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
باور مکن که زنده بمانم بدون تو نه من کم از زمینم و نه تو کم از بهار
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
غمی نجیب نهفته است در دلم، که مرا رها نمی‌کند احساس دوست داشتنت
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
در خواب، چراغ تا سحر دستم بود در خواب، کلید هرچه در دستم بود زیباتر از این خواب، ندیدم خوابی بیدار شدم، دست تو در دستم بود
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
پایان حکایتم شنیدن دارد من عاشق او بودم و او عاشق او...
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
سه عقربه که سه تا خنجرند بعد از تو گلوی ثانیه را می‌درند بعد از تو
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
خدا کند فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
خبر به دورترین نقطه جهان برسد نخواست او به منِ خسته بی‌گمان برسد شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
تو را به خون دل مریمِ ملامت‌کش مسیح معجزه را از دلم نران، هلنا!
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
یاد مرا به حافظه بسپار اما... نام مرا بر لب مبند که مسموم می‌شوی
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
یاد مرا به حافظه بسپار اما... نام مرا بر لب مبند که مسموم می‌شوی
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
کدام ما دو نفر شادمان‌تریم از هم در این قمار که ما هر دو می‌بریم از هم
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
به سرنوشت غریبم خوش آمدی امروز در انتظار تو رنجور سالیان بودم
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰

حجم

۱۱۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱۱۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان