بریدههایی از کتاب وقتی همه چیز فرو میپاشد
۳٫۰
(۲۳)
چیزهایی مثل ناامیدی و اضطراب نشانههایی هستند که به ما میگویند در شرف رفتن به اقلیمی ناشناخته هستیم. در شرف تجربه کردن چیزی ناشناخته.
کاربر ۱۶۴۴۲۱۹
عمدهترین خشونتی که میتوانیم نسبت به خودمان اعمال کنیم و اساسیترین آسیبی که میتوانیم به خود وارد کنیم، این است که با نداشتنِ شهامت و بدون اینکه با خودمان رابطهای آرام و صادقانه داشته باشیم، در بیخبری بمانیم.
maryam mahjoobian
مثل بچههایی هستیم که قلعهای شنی میسازند. آن را با صدفهای زیبا، تکههایی چوبی و شیشهخردههای رنگی تزیین میکنیم. این قلعه مالِ ماست، دیگران حق ورود به آن را ندارند. اگر دیگران تهدید کنند که میخواهند به آن صدمه بزنند، خودمان دست به کار میشویم. هنوز علیرغم تمام وابستگیهایمان، میدانیم که بیگمان موج میآید و این قلعه شنی را با خود میبرد. نکته در این است که بی آنکه به این قلعه وابستگی پیدا کنیم، نهایت لذت را از آن ببریم و وقتی که زمانش رسید، بگذاریم با موج به دریا بازگردد و با آب دریا آمیخته شود.
meysam raeisi
فکر میکنیم اگر به اندازهٔ کافی مدیتیشن کرده بودیم، یا دویده بودیم و یا غذاهای خوب خورده بودیم، همه چیز عالی بود. اما از دیدِ آدمی که بیدار است، این مرگ است. به دنبال امنیت و کمال بودن، شاد و خوش بودن از این حس که مورد تأیید قرار گرفتهایم، این که کامل، بینیاز و راحت هستیم، نوعی مرگ است.
khorshid
«پریشانی و آشفتگی را باید خبری بسیار خوش قلمداد کرد.»
fatemeh
کلامی در تعالیم ماهایانا وجود دارد که میگوید، «همهٔ سرزنشها را متوجه خود کنید.» ماهیت این کلام این است که، «وقتی چیزی خیلی ناراحتکننده است، به این دلیل است که من به آن موضوع خیلی سخت و مجکم چسبیدهام و بر آن سماجت میکنم.» این کلام به این معنا نیست که خودمان را بایستی توبیخ و یا سرزنش کنیم. به این معنا نیست که طرفدار رنج کشیدن هستیم. آنچه که این موضوع بیان میکند این است که رنج کشیدن ناشی از این است که ما آنقدر سخت و محکم به موضوع میچسبیم و آنقدر بر آن سماجت میکنیم تا آن را به صورتی تیدیل کنیم که خودمان میخواهیم و سرزنش کردنِ دیگران، هنگامی که احساس ناراحتی میکنیم، وقتی خودمان را در وضعیتی نامطلوب میبینیم و یا وقتی در موقعیتی ناخوشایند هستیم، یکی از راههای اصلی فرار است.
khorshid
وقتی اوضاع متزلزل است و هیچ چیز جواب نمیدهد، ممکن است بفهمیم که در آستانهٔ چیزی هستیم. ممکن است بفهمیم که در وضعیتی بسیار حساس و آسیبپذیر هستیم که یکی از این دو مورد پیش میآید. میتوانیم برنجیم، دلخور شویم و دست به هیچ کاری نزنیم و یا میتوانیم آن وضعیت لرزان و پرتپش را حس کنیم. اینجا قطعآ چیزی لطیف، ظریفت و پرتپش در مورد ناپایداری و بیثباتی وجود دارد.
کاربر ۱۶۴۴۲۱۹
ترس واکنشی طبیعی است نسبت به نزدیک شدن به واقعیت
کاربر ۳۰۵۲۵۹۲
اما ارتباطِ واقعی فقط، در آن محیط باز و گشوده میتواند بهوجود بیاید.
خواه خودمان باشیم، خواه فرد مورد علاقهمان، چه رئیسمان، چه فرزندانمان، چه کسی که به خسیسی معروف است، و چه اوضاع سیاسی، این بسیار دلیرانه و واقعی است که کسی را از قلبمان بیرون نکنیم و دیگران را به دشمن تبدیل نکنیم. اگر شروع کنیم اینگونه زندگی کنیم، متوجه خواهیم شد که در واقع نمیتوانیم اوضاع را کاملاً خوب و یا کاملاً بد بدانیم چون اوضاع و شرایط خیلی خندهدار و بیثباتتر از آن است. همه چیز مبهم است، همه چیز دایم در حال تغییر و تحول است و از اوضاع و احوال، به تعداد افرادی که با آن سروکار دارند، برداشتی متفاوت وجود دارد. تلاش برای پیدا کردنِ درست و غلط مطلق، کلکی است که به خودمان میزنیم تا احساس امنیت و راحتی کنیم.
khorshid
هر چه که در زندگی ما نامطلوب و ناخواسته بهنظر میرسد، نباید موجب عکسالعملهای عادتیمان شود.
Juror #8
هیچ چیز هرگز از بین نمیرود مگر اینکه آنچه را که باید بدانیم به ما یاد دهد.
AuroraaLight
مواجه شدن با مقاومتی که نسبت به مسائل زندگی داریم، راه ازبین بردن آنهاست.
AuroraaLight
لازم است سعی کنم به همان اندازه که فرار میکنم، به آنچه که مرا میترساند نگاه کنم.
AuroraaLight
ما در الگوهای گرفتن و چنگ زدن، تثبیت و منجمد کردن گیر افتادهایم که باعث میشوند همان افکار و عکسالعملها پیش بیایند. به این طریق دنیایمان را به تصویر میکشیم. وقتی این چیزها را میبینیم، حتی اگر فقط به مدت یک ثانیه در طی سه هفته باشد، آن وقت بهطور طبیعی به فوت و فن تغییر مسیرِ این روند و به راز و رمز دست کشیدن از دنیای بسته و محصوری که میشناسیم پی میبریم و باری را که قرنها به دوش میکشیدیم، زمین میگذاریم و به قلمرویی جدید وارد میشویم.
Juror #8
اگر به روشنبینی رسیدن ممکن باشد زمانِ آن، درست همین حالاست، نه بعدآ. همین الان وقتِ آن است.
Juror #8
راه دارای یک مشخصهٔ بسیار واضح است: از پیش ساخته نیست. از قبل وجود ندارد. راهی که در مورد آن صحبت میکنیم تغییر و تحولِ لحظهبهلحظهٔ دنیای پدیدههاست، تغییر و تکاملِ لحظهبهلحظهٔ افکار و احساسات ما.
Juror #8
وقتی میفهمیم و درک میکنیم که مقصد، راه است، حسی از کارآمدی وجود دارد.
Juror #8
این پسر برای آنها خیلی عزیز و گرامی بود و تنها چیز مهم برای آن خانواده این بود که او آنها را از نظر مالی حمایت و آبرویشان را حفظ میکرد. بعد آن پسر از اسب به زمین افتاد و فلج شد. بهنظر میآمد دیگر زندگیشان به آخر رسیده. دو هفته بعد، از طرف ارتش وارد دهکده آنها شدند و همه مردان سالم و قوی را برای شرکت در جنگ بردند اما به این پسر اجازه دادند بماند و مواظب خانوادهاش باشد.
زندگی هم همینطور است. ما هیچی نمیدانیم. بعضی چیزها را بد میدانیم و بعضی چیزها را خوب. اما واقعآ درست نمیدانیم چه چیزی بد و چه چیزی خوب است.
Shahram Rafieian
رسیدن به آستانهٔ تحمل، مجازات و کیفر نیست. وقتی به جایی میرسیم که در شرف مردن هستیم، میترسیم، رعشه بر انداممان میافتد و این در واقع نشانهٔ سلامتی است. نشانهٔ دیگر سلامتی این است که ما نه تنها با این ترس و لرز، دستخوش اضطراب نشویم، بلکه آن را به این معنی و مفهوم بدانیم که وقت آن است که دست و پا زدن و کشمکش را تمام کنیم و چشم توی چشم چیزی بیاندازیم که موجب ترس ما شده است. چیزهایی مثل ناامیدی و اضطراب نشانههایی هستند که به ما میگویند در شرف رفتن به اقلیمی ناشناخته هستیم. در شرف تجربه کردن چیزی ناشناخته.
Juror #8
ناامیدی، خجالت و تمام مواردی که در آن احساس خوبی نداریم، یک جور مردن است. استواری و استقرار خود را کاملاً از دست دادهایم و دیگر نمیتوانیم آن را بهدست آوریم و احساس میکنیم در اوج گرفتاریها و مشکلاتمان هستیم. به جای آنکه بفهمیم لازمهٔ تولد، مرگ است، فقط با ترسِ ناشی از مرگ میجنگیم.
Juror #8
حجم
۱۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۵۳,۰۰۰
۱۵,۹۰۰۷۰%
تومان