آی مترسک! کی بهت گرسنگی داده
نشوندت توی این باد یخزده
بعدشم فراموشت کرده؟
S
دو تا مگس قفل شدن توی عشق
با یه روزنامه ضربه خوردن و
با هم از دنیا رفتن
S
تصمیمت رو بگیر حلزون
نصفت توی خونهته
نصفت بیرون
S
اون مهی که اونجا وایساده و
داره ویترین مغازهها رو میبینه
از حسادته که سفید شده
S
یعنی میشه این آهنگو
یه پرندههای دیگهای بخونن
توی یه کشورِ دیگه؟
S
خفه شید جیرجیرکا!
نمی تونم بفهمم
زنم چی داره بهم میگه
S
گنجشک خم شد
و سرش را به زیر پرهایش برد
آیا دکمهای را میدوخت؟
S
در گرگ و میش پاییز
عنکبوتی با حوصله رفو میکند
سوراخی را بر دیوار
S
واسم یه نامه بنویسید
از اونجایی که درختای آلو شکوفه دادن
آهای غازهای مهاجر!
S
گنجشکِ زخمی
پای پنجرۀ سفید
به جا میگذارد ردی از خون
S