بریدههایی از کتاب بابا لنگدراز
۴٫۵
(۴۵۷)
بعضیها زندگی نمیکنند، مسابقهی دو گذاشتهاند، میخواهند به هدفی که در افق دوردست است برسند و درحالیکه نفسشان به شماره افتاده میدوند و زیباییهای اطراف خود را نمیبینند.
m
آه که درس خواندن چه کار خستهکنندهایست!
Hadis🦋
بابا من سِرّ خوشبختی را پیدا کردهام و آن اینست که برای «حال» زندگی کن.
m
چه سرزمین مزخرفی که اشخاص درست و تحصیلکرده و باوجدان و بااستعدادی مثل مرا به حساب نمیآورد.
rezaat98
یکی از آنها سال آخر دانشکده است
rezaat98
تحصیل چه کار پوچی است.
"Shfar"
این یکی از بازیهای طبیعت است که اجزای جهان را با هم خویشاوند میکند.
آرام
بعضیها زندگی نمیکنند، مسابقهی دو گذاشتهاند، میخواهند به هدفی که در افق دوردست است برسند و درحالیکه نفسشان به شماره افتاده میدوند و زیباییهای اطراف خود را نمیبینند. آنوقت روزی میرسد که پیر و فرسوده هستند و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف برایشان بیتفاوت است.
ولی من تصمیم گرفتهام که سر راه بنشینم و تودهای از خوشیهای زندگی را ذخیره کنم
িមተєကє .నមժមተ
آدم هوس چیزهایی که مزهاش را نچشیده هرگز نمیکند، ولی بعد از اینکه یک بار مزهی نعمتی را چشید آنوقت دیگر محرومیت از آن مشکل است. برای اینکه آنوقت آدم خود را به داشتن آن نعمت ذیحق میداند.
AM!R HOSSEiN
برای اینکه آدم مردی را سر به راه کند دو طریق دارد؛ یا آدم باید آن مرد را ریشخند کند یا بدخلقی پیش گیرد
بارانB
تحصیل چه کار پوچی است
⚽️ kaka ⚽️
بابا من سِرّ خوشبختی را پیدا کردهام و آن اینست که برای «حال» زندگی کن. افسوس گذشته را خوردن و به انتظار آینده به سر بردن غلط است بلکه باید از این لحظه حداکثر استفاده را کرد.
من میخواهم هر ثانیه از زندگیم را خوش باشم و میخواهم وقتی که خوش هستم بدانم که خوش هستم.
بعضیها زندگی نمیکنند، مسابقهی دو گذاشتهاند، میخواهند به هدفی که در افق دوردست است برسند و درحالیکه نفسشان به شماره افتاده میدوند و زیباییهای اطراف خود را نمیبینند. آنوقت روزی میرسد که پیر و فرسوده هستند و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف برایشان بیتفاوت است.
ناهید
آه که درس خواندن چه کار خستهکنندهایست!
i_ihash
بابا من سِرّ خوشبختی را پیدا کردهام و آن اینست که برای «حال» زندگی کن.
"Shfar"
نمیدانم چرا ناگهان این چیزها یادم آمده است جز اینکه بهار است و پیدا شدن قورباغه این خاطرات را در من بیدار کرده است. تنها عاملی که مانع از قورباغه جمع کردن من میشود اینست که در اینجا هیچ قانونی جمع کردن قورباغه را منع نکرده است.
آنه
اگر عاشق بودهاید که احتیاجی به شرح و بسط نیست و اگر نبودهاید که من نمیتوانم برایتان شرح بدهم
⚽️ kaka ⚽️
میخواهم به خودم تلقین کنم که زندگی یک صحنه بازی است و من باید آن را با مهارت بازی کنم، و اگر ببرم یا ببازم، در هر حال شانهها را بالا بیندازم و بخندم.
Z...
بابا، من معتقدم که مهمترین خصوصیت آدمی قوهی تخیل و تصور است، برای اینکه آدم میتواند خودش را به جای دیگری فرض کند. این خصوصیت آدم را مهربان و دلسوز و فهمیده میکند و من معتقدم که باید این صفت را در اطفال تقویت کرد ولی در مؤسسه ژان گریر اگر کوچکترین اثری از آن نمودار میشد خفهاش میکردند تنها حسی را که در اطفال تشویق و تقویت میکردند وظیفهشناسی بود. به نظر من بچهها باید یاد بگیرند که هر کاری را با عشق و علاقه انجام دهند نه به خاطر وظیفهشناسی.
িមተєကє .నមժមተ
وقتی که آدم به شخصی، محلی، یا روش مخصوصی در زندگی عادت کرد و ناگهان آن را از دست داد یک جای خالی در دل آدم باقی میگذارد
"Shfar"
به ناچار باید نامهام را تمام کنم، چه میترسم اشکم نامه را خیس کند، اشکی که از رضایتخاطر و خوشی است، نه اشک غم.
i_ihash
حجم
۸۶۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۸۶۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰۵۰%
تومان