بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بابا لنگ‌دراز | صفحه ۴۲ | طاقچه
۴٫۵
(۴۴۳)
ناراحتی‌های بزرگ نیست که صبر و بردباری لازم دارد بلکه این ناراحتی‌های خردخرد و جگر سوراخ‌کن را با تبسم برگزار کردن حقیقتاً روحیه لازم دارد و من سعی می‌کنم این روحیه را به دست آورم. می‌خواهم به خودم تلقین کنم که زندگی یک صحنه بازی است و من باید آن را با مهارت بازی کنم، و اگر ببرم یا ببازم، در هر حال شانه‌ها را بالا بیندازم و بخندم. چه ژولیا جوراب ابریشمی بپوشد و چه هزارپا از سقف بیفتد شما هرگز شکایتی از من نخواهید شنید.
neda
الان سالی ماک براید سرش را کرد توی اتاق و گفت: «آن‌قدر دلم برای مامان و پاپا تنگ شده که دارم دق می‌‌کنم. تو چطور؟» من تبسمی کردم و گفتم: «چاره چیست باید ساخت.» دلتنگی خانوادگی از آن بیماری‌هاست که من اقلا در برابر آن مصونیت دارم مگر کی هم دلش برای دارلایتام و مادام لیپت تنگ می‌شود.
R.R
من سِرّ خوشبختی را پیدا کرده‌ام و آن اینست که برای «حال» زندگی کن. افسوس گذشته را خوردن و به انتظار آینده به سر بردن غلط است بلکه باید از این لحظه حداکثر استفاده را کرد.
fatigol
در این هوای بهاری که همه چیز آن‌قدر زیباست و همه‌جا را سبزه فراگرفته و غنچه‌ها سر درآورده‌اند، دلم می‌خواهد به درس و کار پشت کنم و به دشت و صحرا بگریزم و به طبیعت پناه ببرم. وه که چقدر دشت و صحرا پرماجراست! و لذت زندگی در آمیختن با این ماجراهاست نه نوشتن آن‌ها در کتاب.
گل نرگس
بابا لنگ‌دراز عزیز، دیشب نزدیک غروب در حالی که در رختخواب نشسته و از پنجره به ریزش باران نگاه می‌کردم و از زندگی خسته شده بودم ناگاه پرستار با جعبه سفید بلندی پر از زیباترین گل‌های سرخ که اسم من روی آن نوشته شده بود وارد شد، ولی بهتر و زیباتر از گل‌ها پیغامی بود که با خط منظم و ریزی روی کارتی نوشته شده بود. مرسی بابا جون یک دنیا متشکرم. این گل‌ها اولین هدیه‌ایست که من در عمرم دریافت کرده‌ام. اگر بخواهید بدانید که واقعاً چقدر بچه هستم برایتان می‌نویسم که دراز کشیدم و از شدت ذوق زار زار گریه کردم.
گل نرگس
تحصیل چه کار پوچی است.
گل نرگس
همچو سؤال بی‌جایی از موجودی که در نوانخانه بزرگ شده بکنند چه حالی می‌شود. آن‌قدر شهامت نداشتم که بگویم «نمی‌دانم.» بنابراین اول اسمی که به خاطر آمد گفتم و آن «مونتگومری» بود. آن‌وقت ژولیا می‌خواست بداند که من از مونتگومری‌های ماساچوست هستم یا از مونتگومری‌های ورژیتیبا! مادر ژولیا از «روتر فورد»هاست که با هانری هشتم قرابت سببی داشتند. از طرف پدری نسبت آن‌ها به «حضرت آدم» می‌رسد خلاصه وقتی که به شجره‌نامه‌ی ژولیا نگاه کنید می‌بینید در سربلندترین شاخه‌ها، میمونی از عالی‌ترین نژادها که مویش مثل ابریشم نرم است و دم فوق‌العاده درازی دارد نشسته است.
گل نرگس
یکدفعه بدون این‌که متوجه باشم شروع کردم برای دیگران احساسات خود را شرح‌دادن ولی فوری متوجه شدم و جلو خود را گرفتم. خیلی مشکل است که آدم بخواهد تمام وقت مواظب خود باشد تا آن‌چه را احساس می‌کند نگوید. من طبعاً دوست دارم درد دل خود را بگویم، اگر شما را نداشتم تا همه چیز را برایتان بگویم دق می‌کردم.
گل نرگس
با این‌که معمولاً به دانش‌آموزان سال اول اتاق تنها نمی‌دهند، نمی‌دانم چه شده که بدون درخواست به من اتاق تک داده‌اند. فکر می‌کنم کسی که اسامی را ثبت می‌کند نخواسته دختران پدر و مادردار را با من که در نوانخانه بزرگ شده‌ام یک‌جا بگذارد، می‌بینید گاهی یتیم بودن هم مزایایی دارد.
گل نرگس
شب یک‌شنبه حدود ساعت یازده است و من قاعدتاً باید حالا خوابیده باشم ولی با شام قهوه ترک خوردم و خواب از چشمم پریده است.
Gray.smile

حجم

۸۶۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۸۶۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۴۱
۴۲
صفحه بعد