شاید آن ایمیل را صد بار خوانده باشم. شاید هم دویست بار. تک تک کلماتش، بندها و حتی نحوهٔ نگارشش را تحلیل کردهام. مدام به دنبال معانی پنهان در ایمیلت بودم.
مهدی بهرامی
وقتی منتظر پیامی از سوی تو نبودم آرامتر بودم.
مهدی بهرامی
الکسیس گفت: «فقط یه مرد میتونه جای یه مرد دیگه رو بگیره. باور کن. من به این حرفم ایمان دارم.»
مهدی بهرامی
خیلی چیزها هستند که وجود دارند اما ما از وجودشان بیخبریم.
مهدی بهرامی
بعضی وقتها یک سال آنقدر دیر میگذرد که انگار قصد تمام شدن ندارد. انگار زمان به بخشهای کوچکی تقسیم شده که هیچکدامشان تمام نمیشوند. هر بخش هم آنقدر بزرگ میشود که انگار یک زندگی را در دل خود دارد
Mary gholami
کسانی هستند که آدم در طول عمرش با آنها برخورد میکند و وارد زندگیاش میشوند، ولی وقتی میروند برای همیشه رفتهاند. البته ممکن است دوباره آنها را ببینیم، ولی دیدارمان احتمالاً به یک سلام و علیک ساده ختم میشود. اما بعضی دیگر هم هستند که رابطه با آنها سطح زندگی آدم را ارتقا میدهد و هر بار دوباره آنها را میبینیم، آنقدر احساس راحتی و آرامش میکنیم که انگار از رفتنشان یک ثانیه هم نگذشته است
Mary gholami
گفت: «خُب، زن خیلی از همکارهام...»
گفتم: «من زن همکارات نیستم
مهدی بهرامی
بودن در آغوش درن مثل حسی بود که بعد از کندن کفشهای پاشنه بلند بعد از یک روز طولانی به آدم دست میدهد. طبیعی، آزادی بخش و بیدغدغه.
Mary gholami
وقتی با هم بودیم تو شارژ میشدی و دوباره همان آش بود و همان کاسه. آن موقع، به خودم میبالیدم که تو برای شارژ شدن به من نیاز داشتی.
مهدی بهرامی
اما یکی از باورهایی که نسبت به تو داشتم و دارم و هنوز هم صادق میباشد، این است که تو در هرجایی میتوانی زیبایی ببینی. تو چیزهایی را میبینی که بقیه نمیتوانند ببینند. من همیشه تو را به خاطر این قابلیت، تحسین کردهام.
مهدی بهرامی