بریدههایی از کتاب پیرمرد صدسالهای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد
نویسنده:یوناس یوناسون
مترجم:شادی حامدی
ویراستار:مجتبی پورمحسن
انتشارات:انتشارات بهنگار
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۳از ۳۳۲ رأی
۴٫۳
(۳۳۲)
تنها نتیجۀ هر انقلاب احتمالاً انقلاب بعدی بود، البته در جهت مخالف.
f.key
هیچچیز ابدی نیست، غیر از احتمالاً حماقت بشر.
StarShadow
باعث افتخاره که مهمونمون باشین.
آلوین (هاجیك) ツ
هیچچیز ابدی نیست، غیر از احتمالاً حماقت بشر.
مندوستدارکتابم
در شرایطی خاص بهتر است که ندانی، یا دستکم دانستن آنچه را میدانی آشکار نکنی
hodsan
فکر کرد حالا وقتش شده!
آلوین (هاجیك) ツ
مسئله این نیست که از مرگ ترسی داشته باشد، بلکه فقط فکر میکرد هنوز روی زمین کارهای بسیاری دارد که باید انجام بدهد.
اِیْ اِچْ|
«انتقام خوبچیزی نیست. انتقام مثل سیاست میمونه، همیشه یک چیز باعث یک چیز دیگه میشه تا اینکه بد به بدتر تبدیل میشه و بدتر به بدترین.»
f.key
«پسرم، تو باید از کشیشها حذر کنی. همینطور از کسانی که ودکا نمینوشن. از همه بدتر، کشیشهایی که ودکا نمینوشن.»
Johnny
آلن با خودش فکر کرد اینهمه خوششانسی دیگر مسخره است
setareh.
آلن به او هشدار داد: «انتقام خوبچیزی نیست. انتقام مثل سیاست میمونه، همیشه یک چیز باعث یک چیز دیگه میشه تا اینکه بد به بدتر تبدیل میشه و بدتر به بدترین.»
StarShadow
آلن فکر کرد اصلاً لازم نبود مردم قرن هفدهم همدیگر را بکشند. اگر کمی صبور بودند، همهشان به هر حال آخر سر میمردند. ژولیوس گفت این را برای هر عصری میتوانی بگویی
hodsan
حاصل کار شرکت نفت ایران-انگلیس رکوردشکن شده و نفتْ ایران و انگلستان را بسیار ثروتمند کرده بود؛ البته اگر حقیقت را بخواهید، بیشتر انگلستان را ثروتمند کرده بود که البته منصفانه بود؛ چون تنها سهم ایران در این شراکت نیروی کار ارزان و البته خود نفت بود!
StarShadow
ابتدا دانشجویانی بودند طرفدار آزادی روابط جنسی و علیه جنگ ویتنام. تا اینجا از نظر رئیسجمهور اشکالی نداشت، چون دانشجویان همیشه چیزی پیدا میکردند که به آن اعتراض کنند.
StarShadow
مثلاً هندِ انگلیس را ببین، که حالا داشت از هم میپاشید. هندوها و مسلمانها با هم نمیساختند و وسطشان هم که ماهاتما گاندی لعنتی چهارزانو نشسته بود و لب به غذا نمیزد چون از چیزی ناراضی بود. این دیگر چهجور استراتژی جنگی است؟
StarShadow
آلن وسط حرف دو برادر پرید و گفت که همۀ دنیا را گشته و اگر یکچیز یاد گرفته باشد این بوده که بزرگترین و ظاهراً ناممکنترین نبردها روی زمین بر اساس این گفته شکل میگیرند که: «تو احمقی... نه، تویی که احمقی... نه، این خودتی که احمقی...»
hodsan
او هم مثل آلن در حال فرار بود ولی برخلاف آلن هیچ حقوق شهروندی نداشت. احتمالاً او را سوئدی محسوب نمیکردند و در سوئد، درست مثل هر کشور دیگری، وقتی خارجی محسوب شوی آدم حساب نمیشوی.
StarShadow
«خب، پس یارو هم ترکه هم مسلمون! دیگه بدتر! پس باید سابقۀ خودش و قوموخویشهای لعنتیاش رو درست بررسی کنین. یارو صدتا فامیل اینجا داره و هَمَشونم دارن در رفاه زندگی میکنن.»
StarShadow
تنها نتیجۀ هر انقلاب احتمالاً انقلاب بعدی بود، البته در جهت مخالف.
setareh.
آلن لبخندی زده و گفته بود ـ البته با اجازه ـ که نمیتواند به این احتمال، که کشیش دیوانه است، فکر نکند. مسلماً اینکه بخواهی با کمونیستها بر سر دین به توافق برسی کاری کاملاً بیهوده است. آیا کشیش این را نمیفهمید؟
StarShadow
حجم
۳۷۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۴۴ صفحه
حجم
۳۷۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۴۴ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان