بریدههایی از کتاب اشتباه در ستارههای بخت ما (نحسی ستاره های بخت ما)
۴٫۲
(۲۸۴)
ماشین را نگه داشتم و نگاهش کردم. واقعاً زیبا بود. میدانم که قرار نیست پسرها زیبا باشند، ولی او بود.
R.T
زخمی. مثل کارولاین مترز که یک بمب بود و وقتی منفجر شد خُردهترکشهای زیادی توی ذهن اطرافیانش به جا گذاشت.
R.T
هر طلوعی غروبی دارد.
R.T
خودت بهتر از هر آدم دیگهای میدونی که میشه با درد هم زندگی کرد.»
R.T
گه اونجا رفتی، که امیدوارم یه روز بری، نقاشیهای زیادی از مُردهها میبینی. عیسیمسیح رو روی صلیب میبینی و شخصی که چاقو تو گردنش فرورفته و آدمهایی که توی دریا در حال مُردنن. همینطور آدمهایی که در نبرد و در حال رژهٔ شهادتن، ولی حتی یه بچهٔ سرطانی بین اونها نمیبینی. حتی یه نفر مبتلاها به طاعون یا تب زرد یا هر بیماری دیگهای رو نقاشی نکرده، چون هیچ افتخار و عظمتی توی بیماری نیست. هیچ معنایی توی اون نیست. مُردن از بیماری افتخار نیست
کاربر ۲۴۶۴۵۸۴
زندگی مال زندههاست و فرصت اندک.
son son
دنیا کارخانهٔ تضمین آرزوها نیست.
میشه گفت کتابخوان
«نمیتوانم دربارهٔ قصهٔ عشقمان حرف بزنم؛ بنابراین از ریاضی میگویم. من ریاضیدان نیستم، ولی این را میدانم که بین صفر و یک بینهایت عدد وجود دارد؛ مثل یکدهم و دوازدهصدم و یکصد و دوازدههزارم و بینهایت عدد دیگر. البته بین صفر و دو یا بین صفر و یک میلیون بینهایتِ بزرگتری وجود دارد؛ بنابراین برخی بینهایتها بزرگتر از بینهایتهای دیگرند. یک نویسنده، که هر دو دوستش داشتیم، این را به ما آموخت. روزهایی هست، روزهای زیادی، که از اندازهٔ مجموعهٔ بینهایتم عصبانی میشوم. اعدادِ بیشتری از چیزی میخواهم که قرار است بگیرم. خدایا، اعدادِ بیشتری از چیزی که آگوستاس واترز گرفته برایش میخواهم؛ ولی گاس، عشق من، نمیتوانم بگویم که چهقدر از بینهایتِ کوچکمان سپاسگزارم. حاضر نیستم آن را با دنیا عوض کنم. در همین روزهای معدود، تو ابدیت را به من دادی و من سپاسگزارم.»
MaaM
“درد مثل پارچهست؛ هر چی مستحکمتر باشه، ارزشمندتره.” درسته، هَزِل؟»
...love
«یه روز میآد که همهٔ ما از دنیا رفتهایم. همهٔ ما. زمانی میرسه که هیچ انسانی باقی نمیمونه که به خاطر بیاره زمانی کسی وجود داشته، یا اینکه گونهٔ ما آدمها چه کارهایی کرده. هیچکس باقی نمیمونه که ارسطو یا کلئوپاترا رو به خاطر بیاره، چه برسه به شما. هر کاری که کردیم و هر چی که ساختیم و نوشتیم، فکر کردیم و کشف کردیم، فراموش میشه.» بعد با اشاره به اطرافم ادامه دادم «و همهٔ اینها به خاطر هیچ بوده. شاید اون زمان بهزودی برسه و شاید میلیونها سال طول بکشه، اما حتی اگه نابود شدن خورشید رو هم دووم بیاریم، باز هم تا ابد زنده نمیمونیم. قبل از اینکه اندامها هوشیار بشن، زمان وجود داشته. بعد از اون هم زمان ادامه خواهد داشت. اگه فراموش شدن حتمیِ بشر نگرانت میکنه، تشویقت میکنم که بهش توجه نکنی. فقط خدا میدونه آدمهای دیگه چه کار میکنن.»
erfan
در این دنیا نمیتوانی انتخاب کنی که آسیب ببینی، ولی میتوانی انتخاب کنی چه کسی به تو آسیب برساند. من انتخابهایم را دوست دارم. امیدوارم او هم انتخابهایش را دوست بدارد.
من هم انتخابهایم را دوست دارم.
دوستشان دارم.
آسمان دار
خداوند توی روزهای تاریک بهترین آدمها رو وارد زندگی آدم میکنه.»
Rozhan
افسردگی عارضهٔ جانبی مرگ است (سرطان هم یکی از عوارض جانبی مرگ است. همهٔ بیماریها عوارض جانبی مرگاند).
آسمان دار
«بعضی توریستها خیال میکنن که آمستردام شهر گناهه، اما حقیقت اینه که اینجا یه شهر آزاده و بیشتر آدمها توی آزادی گناه رو پیدا میکنن.»
شکوفه
“درد مثل پارچهست؛ هر چی مستحکمتر باشه، ارزشمندتره.”
💮rosy💮
فقطوفقط تو ما را مثل خودمان میشناسی. راهنمای زندگی ما باش و بزرگترین آزمون زندگی ما را آسان فرما.
helya.B
“گاهی به نظر میرسه که جهان میخواد مورد توجه باشه.”
siavash fouladi
از حرفم خندید و گفت «موضوع مهم دربارهٔ آدمهای مُرده...» یکدفعه مکث کرد. «موضوع مهم اینه که اگه از اونها آرمانگرایانه حرف نزنی، عوضی هستی، اما گمان میکنم حقیقت... پیچیدهست. خودت با عبارتهای استعارهایِ بردباری و مصمم بودن قربانیان سرطان آشنایی. کسانی که قهرمانانه و با نیرویی مافوق انسانی با سرطانشون مبارزه میکنن و هیچوقت شکایت نمیکنن و تا آخرین لحظه لبخند از لبشون نمیافته و غیره...»
گفتم «واقعاً. اونها قلب رئوف و روح سخاوتمندی دارن، کسانی که هر نفسشون الهامبخش بقیهست. اونها واقعاً قویان؛ بنابراین تحسینشون میکنیم.»
«درسته؛ ولی راستش، واضحه که غیر از خودمون، از لحاظ آماری، بچههای سرطانی محترمتر یا دلسوزتر یا ثابتقدمتر از بقیه نیستن.
یه کاربر خسته
«یه روز میآد که همهٔ ما از دنیا رفتهایم. همهٔ ما. زمانی میرسه که هیچ انسانی باقی نمیمونه که به خاطر بیاره زمانی کسی وجود داشته، یا اینکه گونهٔ ما آدمها چه کارهایی کرده. هیچکس باقی نمیمونه که ارسطو یا کلئوپاترا رو به خاطر بیاره، چه برسه به شما. هر کاری که کردیم و هر چی که ساختیم و نوشتیم، فکر کردیم و کشف کردیم، فراموش میشه.» بعد با اشاره به اطرافم ادامه دادم «و همهٔ اینها به خاطر هیچ بوده. شاید اون زمان بهزودی برسه و شاید میلیونها سال طول بکشه، اما حتی اگه نابود شدن خورشید رو هم دووم بیاریم، باز هم تا ابد زنده نمیمونیم. قبل از اینکه اندامها هوشیار بشن، زمان وجود داشته. بعد از اون هم زمان ادامه خواهد داشت. اگه فراموش شدن حتمیِ بشر نگرانت میکنه، تشویقت میکنم که بهش توجه نکنی. فقط خدا میدونه آدمهای دیگه چه کار میکنن.»
Melika_SA
خداوند توی روزهای تاریک بهترین آدمها رو وارد زندگی آدم میکنه.
Parinaz
حجم
۲۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
حجم
۲۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان