بریدههایی از کتاب اشتباه در ستارههای بخت ما (نحسی ستاره های بخت ما)
۴٫۲
(۲۸۴)
عشق پایبند بودن به قولوقرارها توی هر زمان و هر موقعیتیه.
اژدهای کوچک
خدایا، به من آرامش بده تا چیزهایی را که قادر به تغییر آن نیستم بپذیرم؛ و شجاعت تغییر چیزهایی که قادر به تغییر آن هستم و دانایی درک تفاوت این دو را
Hossein shiravand
فقط میخوام از مردم دور بمونم و کتاب بخونم
شیلا در جستجوی خوشبختی
«چرا اینطوری نگام میکنی؟»
آگوستاس لبخند کوتاهی بر لب آورد. «چون تو قشنگی. از نگاه کردن به آدمهای قشنگ لذت میبرم. مدتی قبل تصمیم گرفتم که این لذتهای سادهٔ زندگی رو از خودم نگیرم.
eli
«تا زمانی که صدای انسانیت باقیه، داستان ماجراهای ما موندگار خواهد موند.»
حنای
«تو برای ما نارنجک نیستی. هَزِل، فکر کردن به مرگ تو ما رو غمگین میکنه، ولی تو نارنجک نیستی. تو فوقالعادهای. شاید خودت نمیدونی عزیزم، چون هیچوقت بچهای نداشتی که به یه جوون خارقالعاده و کتابخون و علاقهمند به برنامههای جالب تلویزیونی بدل بشه، اما لذت و شادیای که به ما هدیه میدی خیلی بیشتر از غمیه که از بیماریت احساس میکنیم.»
دختر بارون
«یه روز میآد که همهٔ ما از دنیا رفتهایم. همهٔ ما. زمانی میرسه که هیچ انسانی باقی نمیمونه که به خاطر بیاره زمانی کسی وجود داشته، یا اینکه گونهٔ ما آدمها چه کارهایی کرده. هیچکس باقی نمیمونه که ارسطو یا کلئوپاترا رو به خاطر بیاره، چه برسه به شما. هر کاری که کردیم و هر چی که ساختیم و نوشتیم، فکر کردیم و کشف کردیم، فراموش میشه.» بعد با اشاره به اطرافم ادامه دادم «و همهٔ اینها به خاطر هیچ بوده. شاید اون زمان بهزودی برسه و شاید میلیونها سال طول بکشه، اما حتی اگه نابود شدن خورشید رو هم دووم بیاریم، باز هم تا ابد زنده نمیمونیم. قبل از اینکه اندامها هوشیار بشن، زمان وجود داشته. بعد از اون هم زمان ادامه خواهد داشت. اگه فراموش شدن حتمیِ بشر نگرانت میکنه، تشویقت میکنم که بهش توجه نکنی. فقط خدا میدونه آدمهای دیگه چه کار میکنن.»
Rozhan
«باید بگویم که تو خواهی مُرد و هیچکس تو را به خاطر نخواهد سپرد.»
fateme
«هَزِل، تو حق زندگی کردن داری.»
رادیو سکوت :)
«همهٔ نجاتها و رستگاریها موقتیان. من براشون یه دقیقه خریدم. شاید همین یه دقیقه بتونه یه ساعت و اون یه ساعت یه سال براشون بخره.
setare:|
مادرم به این نتیجه رسید که من افسردهام. احتمالاً به این دلیل که بهندرت از خانه بیرون میرفتم، بیشتر در رختخواب بودم، بارها یک کتاب را میخواندم، نامنظم غذا میخوردم و زمان زیادی از اوقات فراغتم صرف فکر کردن به مرگ میشد.
helya.B
با توجه به سرگرمیها و خوشگذرانیهای زیادی که پسرها و دخترهای جوان نسل شما دارند، از هر کس، در هر جایی که ساعاتی را صرف مطالعهٔ کتاب منِ حقیر میکند، سپاسگزارم.
i_ihash
غم و اندوه آدم رو تغییر نمیده؛ بلکه شما رو افشا میکنه.
siavash fouladi
«امروز دائماً بهش میگفتم “همیشه، همیشه و همیشه” ولی مرتب حرفم رو قطع میکرد و حتی یهبار هم جوابم رو نداد؛ انگار از همین الآن رفته بود، میفهمی چی میگم؟ “همیشه” یه قول بود. چهطور میشه به این راحتی یه قول رو زیر پا گذاشت؟»
گفتم «گاهی آدمها قول میدن، ولی معنای قولشون رو نمیفهمن.»
Melika_SA
عشق پایبند بودن به قولوقرارها توی هر زمان و هر موقعیتیه.
اژدهای کوچک
«بدون درد، چگونه میتوانیم شادی را بشناسیم؟»
Hossein shiravand
گفتم «منصفانه نیست. واقعاً منصفانه نیست.»
گفت «دنیا کارخونهٔ تضمین آرزوها نیست.» ب
نیومون
اگه اونجا رفتی، که امیدوارم یه روز بری، نقاشیهای زیادی از مُردهها میبینی. عیسیمسیح رو روی صلیب میبینی و شخصی که چاقو تو گردنش فرورفته و آدمهایی که توی دریا در حال مُردنن. همینطور آدمهایی که در نبرد و در حال رژهٔ شهادتن، ولی حتی یه بچهٔ سرطانی بین اونها نمیبینی. حتی یه نفر مبتلاها به طاعون یا تب زرد یا هر بیماری دیگهای رو نقاشی نکرده، چون هیچ افتخار و عظمتی توی بیماری نیست. هیچ معنایی توی اون نیست. مُردن از بیماری افتخار نیست
zahravalidia
میترسم که زندگی و مرگم هیچکدوم مهم و معنادار نباشه.»
حنای
«چرا اینطوری نگام میکنی؟»
آگوستاس لبخند کوتاهی بر لب آورد. «چون تو قشنگی. از نگاه کردن به آدمهای قشنگ لذت میبرم. مدتی قبل تصمیم گرفتم که این لذتهای سادهٔ زندگی رو از خودم نگیرم.»
حنای
حجم
۲۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
حجم
۲۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان