آرام گفت «عاشقت شدهم.»
گفتم «آگوستاس.»
گفت «آره.» به من خیره شده بود و میدیدم که گوشهٔ چشمش چروک افتاده. «من عاشقتم و نمیخوام لذت سادهٔ گفتن این واقعیتها رو از خودم دریغ کنم. من عاشق تواَم و میدونم که عشق فقط یه فریاد توی خلئه و این یه حواسپرتیِ اجتنابناپذیره و اینکه همهٔ ما محکومیم و اینکه روزی میرسه که همهٔ زحمتهای ما به خاک بدل میشه و میدونم که یه روز خورشید همین یه زمینمون رو میبلعه و من عاشق تواَم.»
fatemeh
کتابی که برایم در حد انجیل بود.
helya.B
«یه روز میآد که همهٔ ما از دنیا رفتهایم. همهٔ ما. زمانی میرسه که هیچ انسانی باقی نمیمونه که به خاطر بیاره زمانی کسی وجود داشته، یا اینکه گونهٔ ما آدمها چه کارهایی کرده. هیچکس باقی نمیمونه که ارسطو یا کلئوپاترا رو به خاطر بیاره، چه برسه به شما. هر کاری که کردیم و هر چی که ساختیم و نوشتیم، فکر کردیم و کشف کردیم، فراموش میشه.»
💚💜F.T.M.H💜💚
حس میکردم ترکیب عجیبِ نومیدی و خشم در درونم در فوران بود. حتی نمیدانستم چه حسی بود. فقط فوران شدیدش را در درونم حس میکردم
;𝗕𝖺𝗁𝗮𝗋𝖾𝗵
متقاعد میشوی که این دنیای متلاشیشده هرگز دوباره یکپارچه نمیشود
;𝗕𝖺𝗁𝗮𝗋𝖾𝗵
گفت «این یکی از ویژگیهای درده.» بعد به من نگاه کرد و گفت «میخواد حس بشه.»
آفتاب
بیاییم آنگونه که دوست داریم و میخواهیم زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم، با این پیام که زندگی مال زندههاست و فرصت اندک.
ن. عادل
«دنیا کارخونهٔ تضمین آرزوها نیست.»
fatemeh
عشق از روزهای سخت متولد میشود.
i_ihash
خداوند توی روزهای تاریک بهترین آدمها رو وارد زندگی آدم میکنه.
Mary gholami