بریدههایی از کتاب سنگ
۳٫۵
(۱۰۲)
- نمیبینی؟ هر طرف را نگاه میکنی حسین را میبینی. حرِ حسین، زهیرِ حسین، عابسِ حسین، حبیبِ حسین، علیاکبرِ حسین، قاسمِ حسین، عباسِ حسین!
- به هر طرف رو میکنی، حسین است.
•° زهــــرا °•
این خیال همهٔ مردمان فانی است. بقا را در جایی میجویند که وجود ندارد.
|قافیه باران|
این خیال همهٔ مردمان فانی است. بقا را در جایی میجویند که وجود ندارد.
دوباره در کو
hale
علی مثل شیر میجنگید. نمیشد غافلگیرش کرد. همهجا را میدید. زمین را، آسمان را، همه را میدید.
همه را نمیکشت. از کنار بعضیها میگذشت اما وقتی شمشیرش فرود میآمد، مرگ بود با همهٔ هیبت دهشتناکش.
سمانه
هر طرف را نگاه میکنی حسین را میبینی. حرِ حسین، زهیرِ حسین، عابسِ حسین، حبیبِ حسین، علیاکبرِ حسین، قاسمِ حسین، عباسِ حسین!
- به هر طرف رو میکنی، حسین است.
کتابخوار
حسین دست کشید، روی دستهای عباس. حسین دست کشید، روی چشمهای خونبار عباس. حسین دست کشید، روی فرق شکافتهٔ عباس. حسین دست کشید، روی پهلوی شکافتهٔ عباس.
شهید مریم فرهانیان
حسین با یک دنیا بیپناهی به دنبال عَلَم برافراشتهاش میگشت.
صدای عباس نخلبهنخل و نیزهبهنیزه گذشت:
- برادر!
شهید مریم فرهانیان
چشمش خیره مانده بود به تسبیح کهربایی که در دست ابنطفیل بود و دانههایش با تأنی روی هم میافتادند. صدای دانههای کهربا سنگین بود، مثل قطرات آبی که از مشکی تیرخورده به زمین بریزد.
شهید مریم فرهانیان
مرد گفت: «اما میدانی طرماح؟ گمانم حسین بیشتر مرا دوست داشت. وقتی گفتم: ‘دوستت دارم اما نمیتوانم بمانم’، نگاهش را به زمین دوخت و گفت: ‘برو، آنقدر دور شو تا صدای استغاثهٔ مرا نشنوی.’»
📖
صدا صدای حسین بود، با طنینی که صدای علی را داشت.
- کیست مرا یاری کند؟
صدای گریهٔ کودکان و شیون زنان از خیمهها بلند شد. همه شنیدند، همهٔ آن لشکر چندهزارنفره.
📖
حجم
۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان